سفری کودکانه به حرم امام رضا(ع) از جاده شعر
یک زیارت کودکانه
اولین پله برای ایجاد ارتباط بین شخصیتهای مذهبی و کودکان، ایجاد خاطرات خوش در بستر مناسبتها و مکانهای مذهبی است. برای بچههای ایران که زیر سایه گنبد امام هشتم قدمیکشند، حرم یکی از این پلههاست. بچهها توی صحنهای حرم میدوند، توی حوض آب بازی میکنند و خاطرات خوشی در ذهنشان نقش میبندد. نقش کتاب در این میان تسهیلکننده و در عینحال تثبیتکننده است. در کتابهایی که با موضوعات زیارت و حرم تالیف شده، کودک خاطرات خوشش را در آینه کتاب میبیند و انس و ارتباط بیشتری با موضوع پیدا میکند. «حرم پر از آینه بود» یکی از این کتابهاست. کتابی برای کودکان پیش از دبستان که توجهشان را به ظرفیتهای کودکانه حرم جلب میکند و با زبان شعر او را با خود همراه میکند. کودک خود را در آینههای سقف حرم میبیند آن هم هزار هزار تا... توی راه حرم در اتوبوس شعر میخواند یا با گنبد عکس میگیرد.
اما ماجرای کتاب حرم پر از آینه بود به همین جا ختم نمیشود. موسیقی و وزن اشعار کتاب متنوع است و کودک در هر صفحه با یک ریتم مواجه میشود و این از دلزدگی کودک جلوگیری و او را همراه میکند. وزنهایی کوتاه با ضرباهنگ تند چونان یک بچه آهوی دوان در کوه!
«امام رضا مهربونه خسته نمیشه/ در خونهش به روی ما بسته نمیشه»
یا
«بارون میاد توی حرم/ خیس میشه الان همه جا/ بارون دلش میخواست بیاد/ زیارت امام رضا»
و نقطه قوت دیگر کتاب ایجاد نگاه جدید به عناصر ساده زندگی کودک، اینبار در ارتباط با حرم است. باران توی صحن نمنم دعا میکند و گرگ به حرم که میرسد از بین میرود. شکستن این قالبها منجر به شگفتی شده و به ایجاد انس در کودک کمک میکند. استفاده از عناصر دنیای امروز به بازیابی هویت کودک کمک بیشتری میکند. به وضوح کتابی که در آن از تلفنهمراه، رایانه و... صحبت میکند، در مقایسه با اثری که سراسر در طبیعت و در جنگل و روستا رخ میدهد ارتباط بهتری با کودک امروزی برقرار میکند.
«حرم پر از آینه بود» در قطع رحلی چاپ شده و بزرگی تصاویر به جلب توجه کودک کمک میکند. تصاویری که در عین فانتزی بودن واقعی هستند. کودکی که توی صحن ایستاده و تصویرش در تمام آینههای کوچک سقف حرم دیده میشود. تصویر باران که قطره قطره دعا میکند یا کودکی که رو به حرم ایستاده و توی تلفنهمراه پدر نیز هست!
به همه این حرفها، سادگی و صمیمیت زبان را بیفزایید و کتاب را در روزهای زیارت از دور یا نزدیک با دلبند کوچک بخوانید...
تو اتوبوسم بوبوق بوبوق قان/ میرم حرم با بابا و مامان...