نگذاریم  غصه تلنبار شود

گفت‌وگو با شهاب عباسی، بازیگر و كارگردان

نگذاریم غصه تلنبار شود

پدرش بوكسور بوده اما پسر اصلا نشان از پدر ندارد و نه‌تنها دور و بر این ورزش خشن نرفته بلكه طناز شده و به‌جای مشت زدن، با كارهای طنزی كه برای تلویزیون می‌سازد، مردم را می‌خنداند. شهاب عباسی، كارگردان و بازیگر تلویزیون به پدرش افتخار می‌كند؛ زنده‌یاد آلوش عباسی، دوره‌ای قهرمان بوكس آسیا و مربی بوكس هم بوده. حالا پسرش می‌گوید: بوكس آنچنان هم كه می‌گویند ورزش خشنی نیست! پدرم قهرمان بوكس بود اما من اصلا به این ورزش علاقه‌ای نداشتم و پدر هم مرا مجبور نكرد كار و علاقه او را دنبال كنم.
از عباسی می‌پرسم، از مشت‌های پدر چیزی نصیب شما هم شد؟ می‌خندد و می‌گوید: نه؛ هیچ‌وقت! بابا اهل كتك زدن نبود، وقتی كار اشتباهی انجام می‌دادیم چند ساعتی دور و برش آفتابی نمی‌شدیم…

سری اول خنده‌بازار را یادتان هست؟ مجموعه‌ای طنز آیتمی كه با موضوعات روز اجتماعی و سیاسی شوخی می‌كرد. پلیس نامحسوس یكی از آیتم‌های با نمك این برنامه بود كه این گروه از نیروهای پلیس را با شوخی و طنز به مردم معرفی كرد. شوخی با برنامه و شخصیت‌های تلویزیونی و معروف از جمله باب‌راس، مهران مدیری، عمو قناد، علی دایی، عادل فردوسی‌پور و... یكی از دلایل موفقیت خنده بازار بود كه چند سال قبل این برنامه را به جدول پخش ماه رمضان و عید نوروز هم برد. شهاب عباسی، كارگردان خنده بازار از همه خلاقیت و هوش طنز خود استفاده و خنده‌بازار را در چند سری تولید كرد. بعد از خنده بازار، عباسی چند مجموعه دیگر هم ساخت كه البته هیچكدام موفقیت سری اول و دوم این مجموعه را تكرار نكرد. او این روزها مشغول ساخت سریالی طنز بنام افسانه هزارپایان است كه خودش آن را كمدی -تاریخی می‌نامد و می‌گوید موضوع اصلی داستان مشكلات اقتصادی است. 
به عباسی می‌گویم، این روزها حال اقتصاد خوب نیست و همین موضوع حال بیشتر مردم را بد كرده، شما كه سال‌هاست با زبان طنز مشكلات مردم را به تصویر می‌كشید به نظرتان فارغ از مسائل پیرامون هر كسی چگونه می‌تواند حداقل احوالات شخصی خودش را خوب كند؟
می‌گوید: به نظرم به توقع و انتظارات هر كسی از خودش و جامعه بستگی دارد، من شاید با یك دلخوشی كوچك روزها حالم خوب باشد، اما یك نفر دیگر توقع بیشتری داشته باشد و به‌دنبال چیزهای خاص و ویژه باشد. شرایط اقتصادی سخت شده و هیچ‌كس دوست نداشت اوضاع چنین شود، اما حالا كه شده باید به فكر مدیریت آن باشیم و نگذاریم بدتر از این شود. من ترجیح می‌دهم با همان مثل قدیمی روزگار بگذرانم كه می‌گوید هر چه سخت بگیری، سخت‌تر می‌شود. به باور من بخشی از مشكلات ما بستگی به نگرش و ذهنیتمان دارد، گاهی خیلی سختگیر می‌شویم در حالی كه اگر كمی آسان بگیریم وسعت تحملمان بیشتر شده و راحت‌تر زندگی خواهیم كرد. تعادل دخل و خرج زندگی به‌هم ریخته و دشوار شده همه چیز، اما می‌توان آن را مدیریت كرد تا از این مقطع عبور كنیم و دوباره گشایش به جامعه و زندگی ما برگردد. 

از این کارگردان م‌پرسم اگر به تاریخ كشورمان نگاه كنیم متوجه این نكته می‌شویم كه هر زمان شرایط سخت شده، طنز اجتماعی و فردی تقویت و زیاد شده، به نظرتان وابستگی این دو موضوع به هم چگونه است؟
كارگردان خنده‌بازار می‌گوید: طنز در موقعیت‌های حساس مانند سوپاپ اطمینان عمل می‌كند، تا شرایط را آرام‌تر كند. مردم یا طنزپردازان با ساخت جوك و شوخی، ذهن خود را از تلنبار شدن غم و غصه رها می‌كنند. شاید طنز نتواند واقعیت مشكل را از بین ببرد، اما می‌تواند ذهن را بازسازی كند. خنده همیشه حال آدم‌ها را خوب می‌كند و این موهبتی است كه خدا به آدم‌ها داده و بهتر است از آن برای بهتر شدن حال استفاده شود. 

از بازیگر فیلم شرط اول می‌پرسم در كارهایی كه برای تلویزیون ساخته‌اید به‌خصوص در خنده‌بازار، مسؤولان را زیر ذره‌بین می‌گذارید و عیب و ایرادهای مدیریتی آنها را بازگو می‌كنید، این تلنگرها تاثیری بر آنها داشته؟ بازخوردها و واكنش‌ها چطور بوده؟ می‌گوید: در همه كارهایم با مدیران شوخی كرده‌ام. به نظرم اصلاح مدیران باعث می‌شود مشكلات زیادی حل شود. خنده‌بازار را خیلی از مسؤولان و نماینده‌های مجلس می‌دیدند و شنیده بودم نماینده‌ها درباره آن صحبت می‌كنند، اما واقعیت این است هیچ تاثیری بر آنها ندارد، یعنی در ظاهر و مقابل دوربین رسانه‌ها شاید رفتارهای درستی داشته باشند، اما این بیشتر ژست رسانه‌ای است و چندان تلاشی برای رفع ایرادات خود نمی‌كنند. 

این روزها شبكه‌های اجتماعی مانند تلگرام، اینستاگرام و توییتر باعث شده فعالان این شبكه‌ها برای بیان حرف و دغدغه خود از زبان طنز استفاده كرده و با خیلی از مسائل روز شوخی كنند. به عباسی می‌گویم این گسترش فضای طنز باعث شده ظرفیت و تحمل آدم‌ها در مقابل شوخی سنجیده شود، برخی ظرفیت بالایی دارند و گروهی خیلی زود نسبت به آن واكنش نشان می‌دهند. چطوری می‌شود عده‌ای تاب شوخی ندارند؟
عباسی از زاویه‌ای دیگر به ماجرا نگاه می‌كند و می‌گوید: شاید به این دلیل كه این روزها مرز میان شوخی و دست‌انداختن دیگران قاطی شده سوژه شوخی یك موضوع است با فراگیری زیاد، اما دست‌انداختن یعنی پیدا كردن یك نقطه ضعف در دیگری، روی آن انگشت گذاشتن و مسخره كردن او. شاید گاهی یكی پیدا شود كه ظرفیت بالایی داشته باشد و در ظاهر حجم زیادی از مسخرگی را تاب بیاورد، اما به نظرم حتی این افراد هم در خلوت خود از این موضوع رنجیده می‌شوند. با مسخره كردن آدم‌ها  كه اتفاقا در جامعه ما زیاد هم شده بشدت مخالفم و معتقدم باید هر كدام از ما آن‌قدر ادب و صحت ذهن و روان داشته باشیم كه این‌كار را انجام ندهیم. 

می‌گویند خنداندن ایرانی‌ها سخت است. شاید به‌این دلیل كه بیشتر ایرانی‌ها، یك آدم طناز در درون خود دارند كه بقیه را قبول ندارد و شاید هم آنقدر مشكلات زیاد شده كه دیگر حوصله خندیدن باقی نمانده. عباسی می‌گوید: هر دو می‌توانند موثر باشند. ما ایرانی‌ها در طنزكلامی سابقه طولانی داریم. دیالوگ نویسی و قصه‌پردازی طنز در ما بسیار قوی است، كلیله و دمنه پر است از شوخی‌هایی كه همه را می‌خنداند. با این سابقه طولانی در طنز تقریبا بدیهی است كه خنداندن مردم ایران سخت باشد. به همین دلیل در طول تاریخ طنازانی ماندگار شده‌اند كه كاری متفاوت انجام داده‌ و از زاویه‌ای وارد طنز شده‌اند كه برای مردم تازگی داشته و نظر آنها را جلب كرده است. 

شبكه‌های اجتماعی پر شده از مطالب و ویدئوهای طنز. گروه‌ها و كانال‌ها و افرادی بیشترین دنبال كننده را دارند كه طنز قوی‌تری داشته باشند. در این رقابت مجازی اما باز هم آنهایی می‌مانند و كارشان به نتیجه می‌رسد كه راه و روش طنازی درست را بلد باشند. به باور عباسی، شاید برخی چند روزی كارشان در این میدان بالا بگیرد و اسم و رسمی به هم بزنند اما اگر استعداد و كارشان را بلد نباشند از میدان به‌در خواهند شد.