میخواهم بلندبلند فکر کنم!
زینب آزاد دستیار دبیر قفسه کتاب
راستش را بخواهید، میخواستم طبق روال قبلی یک کتابی را معرفی کنم و خورجینخورجین حرافی کنم که چرا و چگونه اینطور شد؛ اما دلم نیامد، نه اینکه از سر دلنازکی و این حرفها نه از سر همراه نشدن و راه نیامدن...
حالا می خواهم یکجور دیگر سرتان را به اصطلاح بخورم! قبلش یک چیزی بگویم همینجا دور هم بخندیم و بعد برویم سر بحث اصلیمان. یکبار به یکی از بچههای کوچک خانواده گفتم: «بسه دیگه سرمو خوردی.» فسقلی نه گذاشت نه برداشت گفت: «سر که خوردنی نیست، اگه منظورت کلهپاچهس که من دوست ندارم.» ای امان از دست این بچههای دهه نودی... حالا من هم میلی به خوردن سرتان ندارم! ولی حرف زدن با شماها را دوست دارم.
در روایتهای زیادی، اندیشیدن به «مرگ» سفارش شده و از عبارت « وَ أَکْثِرْ ذِکْرَ الْمَوْتِ وَ مَا بَعْدَ المَوت» بسیار استفاده شده است؛ بهعنوان نمونه مولای ما امیرالمؤمنین بارها بیان کردهاند که یاد مرگ، وسیلهای نیکو در مهار آدمی و دستمایهای پر توان در تقویت تقوا و پارسایی انسان است؛ پس حتی اندیشیدن به مرگ سودمند بوده و آوردههای نیکی برای انسان دارد.
از طرفی دیگر احادیت زیادی در مذمت آرزوی مرگ کردن، روایت شده که بیانش خالی از لطف نیست: «اگر آرزوی مرگ ناشی از کمصبری و بیتابی در برابر مشکلات دنیایی باشد، به هیچ عنوان جایز نبوده و روا نیست. چراکه سختیها و گرفتاریها در این دنیا مسیری برای امتحان هر کدام از ماست و وقتی در برابر امتحان آرزوی مرگ میکنیم، درواقع نشانی از عجز و ناتوانی ماست.»
این را بگذارید کنار ادعیهای که برای طول عمر بیان شده و طولانی بودن عمر انسان را فرصتی برای انجام کارهای خیر و نیک بیشتر دانسته تا توشه پربارتری برای زندگی ابدی و همیشگی خود داشته باشیم.
موضوعی که دوست داشتم بیان کنم این بود که همه ما این جمله را بسیار شنیدهایم که اگر شهید نشویم میمیریم... در واقع این عبارت صحیح است؛ اگر شهید نشوم میمیرم و تمامی معادلات به هم میریزد، احکام کفن و دفن هم تغییر میکند و غسل میت واجب میشود و امثال اینها. راستش اگر از تفاوتهایشان بخواهم بگویم همان سرخوردنها پیش میآید که از حوصله خودم و شما خارج است، اما همینقدر بدانید که پروندهٔ این هفته را به موضوع «مرگ» اختصاص دادهایم. نه آنقدر مبسوط و تخصصی و نه آنقدر سست و بیمحتوا که وقت عزیزتان را حرام کند، اما بدانید تنها موردی که از آرزوی مرگ کردن استثنا شده، «شهادت» است.
این بار ما در قفسه کتاب کتابهایی را معرفی کردیم که شاید مطالعهاش برایتان آوردهای داشته باشد، دعای خیر یا شرش گریبانگیر ما قفسهایها شود.
یک مصاحبه هم با آقای دکتر عباس موزون داشتهایم که خواندنش خالی از لطف نیست. یک نقد و یک معرفی کتاب هم خارج از گودِ مرگ و میر برایتان گذاشتهایم که توازن را برقرار کند و خیلی هم حالیبهحالیتان نکنیم. همین!