نسخه Pdf

زورآزمایی قفسه‌ای‌ها  و ویروس کباده‌کش

دبیر قفسه‌کتاب امروز با مقادیری غُر و گلایه آمده است

زورآزمایی قفسه‌ای‌ها و ویروس کباده‌کش

 یک. فی‌الحال که شما در منزل نشسته و در حال مزمزه کردن چای یا قهوه یا شیرکاکائو یا هر نوع اشربه و اطعمه دیگر هستید بدانید و آگاه باشید که برو‌بچه‌های تحریریه برای تولید محتواهایی که به آنها سپرده شده دست از پا نشناخته و شب و روزشان را به هم‌ دوخته‌اند که بیا و ببین. دور از انصاف نباشد باید همین‌جا تشکری از حضرات آقایان و خانم‌ها بکنم بابت همکاری و گوش به فرمان بودن و سرعت و دقت‌شان. حالا بگذریم که در پاره‌ای از اوقات هم شدت پیگیری و بدقولی به حدی می‌رسد که باید از شر سردردهای بعدش یک ورقه ژلوفن را همین‌طوری داد بالا و دانه دانه موهای کله را از بیخ کند. رها کنیم آقا... غرض عرض خداقوتی بود و تشکری از دوستان به‌خصوص آنهایی که مطالب‌شان را سروقت می‌رسانند و جمعی را از نگرانی می‌رهانند و الان هم خودشان می‌دانند که کدام‌هایشان را می‌گوییم، فلیاتامل المتاملون!
دو. در شماره‌های پیش از این به قلم شخص شخیص همایونی مرقوم فرموده بودیم که قفسه‌کتاب را تحریریه‌ای می‌بینیم به وسعت همه ایران عزیز از شمال تا جنوبش و از شرقِ گرم و دوست‌‍ داشتنی تا غرب سر به فلک کشیده و خنکش را - هرچند اوضاع شیلنگ تخته گرما این روزها به جایی رسیده که صدای همه در آمده پس هموطن، صرفه‌جویی‌ات را - این را گفتیم که این را بگوییم همین شخص شمایی که در حال حاضر در حاضر خواندن ذاقوریجات این شماره هستی و داری سطرها را یکی در میان می‌گذارنی تا ببینی تهش چه می‌شود هم اگر دست و دل و آتشی بر کتاب و نوشتن داری خب چه نشسته‌ای که این صفحات و ضمیمه برای شما هم هست. واقعیتش را بخواهی ما نه رضایت‌نامه از والدین را شرط گذاشته‌ایم و نه قسمت کردن ترشک لواشک‌های میز آخر را با بچه‌های تحریریه!
همین که که اهل کتاب و کلمه باشی برای ما بس است. دست به قلم بودن را هم به مرور کنار همین بر و بچه‌های خودمان یاد می‌گیری! کاری ندارد که! پس برخیز و پرچم و کتاب و مداد و صفحه کلید را بیاور و دست به قلم شو و مطالب کتابی و داستانی و روایی و رمانی و امثالهم را برای ما بفرست تا مگر این دایره تحریریه را اندکی گسترده‌تر کنیم. غریبه که نیستید همین الان بچه‌های تحریریه قفسه‌کتاب یکی‌شان تهران است و دیگری مشهد و سومی همدان و چهارمی پاریس و قس علی هذا! منهای ترکیب شهرها، ترکیب و شمایل بر و بچه‌ها هم دیدنی است. توی این تیم از دانشجوی دکترای داریم تا بانوان مکرمه دانشجو و خانه‌دار و پشت کنکور ارشد و الخ! انصافا دارید ترکیب را؟! خب شما هم بیایید و قاطی باشگاه نویسندگان قفسه‌کتاب باش آنچنان که افتد و دانی! مطالب را چطوری بفرستی؟! موردی ندارد! این ایمیل حضرت همایونی خودمان است. مطالب را ایمیل کن ببینیم با خودمان چند چندیم:
Mhsadeq1414@gmail.com
سه. ا... وکیلی این بشر با آن همه اهن و تلپش فکرش را هم نمی‌کرد که یک روز یک ویروس چند نانومتری به مانند آن پشه نمرود بیفتد به جان زندگی و تمدن بشر دماغ باد کرده و تمام افتخارات و اولدرم بلدرم‌هایش را خاک زمین کند. حالا سوای این درس عبرت‌ها اما شما هم مراقب این روزها باشید. حتی شده اگر همین چند برگ نحیف و ضعیف ضمیمه را هم الکل‌مال کنید و بعد بگذارید جلوی آفتاب خشک شود تا بعد از ضدعفونی شدن صفحاتش به جان سطرها و ستون‌هایش بیفتید حتما همین کار را بکنید. اصلا کار را به شوخی و بی خیالی طی نکنید که اوضاع خیلی خیلی قروم قاط‌تر از این حرف‌هاست. از همین تحریریه ما هم قربانی گرفته. نمونه‌اش همین خانم عاطفه جعفری که چند هفته‌ای هست به خواندن خاطرات دوران خبرنگاری کتابش نشسته‌اید. حالا هرچند در زورآزمایی بین ایشان و این ویروس علیه ما علیه، خبرنگار کتاب ما پیروز از میدان به در آمد اما هیچ تضمینی نیست که نفر بعدی هم این چنین شود و یک وقت دیدید زبانم‌لال عمودی به استقبالش رفتید و ایشان هم افقی شما را بدرقه دیار باقی کرد! خلاصه که مراقب باشید!
چهار. برای محرم قرار است یکی دو کار ویژه بکنیم آنچنان که در خور مقام حضرت ثارا...(ع) باشد. خلاصه که اگر پیشنهاد و نظر و نقد خاصی در چارچوب ماموریت‌های قفسه‌کتاب دارید به همان ایمیلی که چند سطر قبل‌تر مرقوم فرمودیم ارسال فرمایید.
پنج. بحث ایمیل و ایمیل‌کشی شد بگذارید این گلایه را هم بکنم که قرار نبود بر و بچه‌های قفسه‌کتاب این مسیر را به تنهایی بروند و برای خودشان گرد و خاک کنند. بنده نوعی در حکم دبیر این ضمیمه چند صفحه‌ای مجددا عارض شوم که قرار نبود بچه‌های قفسه در کوچه خلوت نفس‌کش بطلبند. نگذارید این گلایه‌های حقیر فقیر سراپا تقصیر در شماره‌های بعد هم تکرار شود. باشد؟! منتظرتان هستیم در صفحه باشگاه خوانندگان قفسه کتاب! تا شماره بعد!