چایخانه قدیمی حاج میرزای اصفهان یكی از مقاصد تازه گردشگران در كشورمان است
«خسته خانه» گردشگران خارجی!
اصفهان برای گردشگرها دیدنی زیاد دارد؛ از سی و سه پل و زایندهرود معروفش گرفته تا میدان نقش جهان و چهل ستون و منارجنبان زیبایش! وقتی برای تهیه گزارش از یازدهمین نمایشگاه گردشگری و صنایع دستی اصفهان راهی این شهر شدم، ته ذهنم سرزدن به یكی از این مكانهای دیدنی بود، اگر فرصتی دست داد! اما با تعریف و تمجیدهای همسفری كه خودش یك اصفهانگرد قهار بود، سر از چایخانهای قدیمی درآوردم؛ چایخانهای عجیب در دل بازار تاریخی اصفهان كه میگفتند نشانیاش را گردشگران خارجی بهتر از ایرانیها بلدند! برای رسیدن به قهوهخانه، ما راه میدان نقش جهان را در پیش گرفتیم، حوالی ظهر بود كه رسیدیم به بازار تاریخی قیصریه و درآمد و شد آدمهای داخل بازار سراغ چایخانه حاجمیرزا را گرفتیم. نتیجه این شد كه سمت راست سر در بازار قیصریه، به سمت بازار قنادها بپیچیم و در انتهای مسیر برسیم به یك سه راهی كه تابلوی مدرسه علمیه ملاعبدا...، مشخصترین نشانیاش بود. پرسان پرسان جلوتر رفتیم و در بازار آهنگرها، بعد از اولین كوچه رسیدیم به محلهای كه میگفتند اسمش چاه حاجمیرزاست؛ حاج میرزایی كه اهالی میگفتند همان حاجمیرزا آقاسی صدراعظم محمدشاه قاجار بوده كه بهعنوان یك واقف، چاهی كه این روزها اسمش ماندگار شده را حفر میكند؛ چاه آبی كه با گاو از آن آب میكشیدند و دو دَلو (سطل) داشته كه وقتی یكی از دلوها در ته چاه پر از آب میشده دیگری بالای چاه خالی بوده. همین داستان هم باعث شهرت این چاه شده. چایخانه حاجمیرزا، همین جا در دل همین گذر قدیمی بود؛ جایی كه قدیمیها چایخانه حاج میرزا صدایش میزدند و جوانترها چایخانه آزادگان. چایخانه البته یك مسیر دیگر هم داشت كه میگفتند از سمت خیابان حافظ است. برای رسیدن به آن باید از ابتدای خیابان حافظ، بپیچیم سمت چپ به سمت كوچه بازار لوافها و میانههای این كوچه بپیچیم به سمت راست و وارد گذر چاه حاجمیرزا بشویم.
چایخانه از همان ابتدای ورود به دالان قدیمیاش، با وسایل قدیمی و عتیقهجاتی كه ردیف به ردیف كنار هم چیده شده بودند، مقابلمان قدم علم كرد؛ طوری كه انگار پا گذاشته باشیم درست وسط تاریخی چند صدساله! فضایی پر از وسایل قدیمی و عتیقه با سن و سالی خیلی بیشتر از مشتریهایی كه درست وسط حجم انبوهی از خمرههای بزرگ گلی، چراغهای نفتی، ساعتهای قدیمی شماطهای و گنجههای بزرگ و كوچك عتیقه، صف بسته بودند برای وارد شدن به چایخانه و خوردن غذا یا یك لیوان دوغ و گوش فیل معروف اصفهانیها.
ما هم در صف این مشتریها ایستادیم و محو تماشای عتیقهجاتی شدیم كه میگفتند حاج محمدعلی خواجه یعنی صاحب اصلی و بنیانگذار چایخانه برحسب علاقه شخصیاش یكییكی جمع كرده و به در و دیوار قهوهخانهاش آویخته؛ جایی كه قبلا در سابقهاش كارگاه مسگری بوده و كاروانسرایی برای استراحت مسافران و همین است كه هنوز هم بعضیها به آن میگویند خستهخانه! و خیلی قبلتر بازار خرید و فروش حیوانات اهلی؛ اما در طالعش این بوده كه حدود 60 سال پیش تغییر كاربری بدهد و به بركت وجود صدها قطعه عتیقه باارزش، به عنوان یكی از جاذبههای گردشگری امروز شهر اصفهان معرفی شود.
خارجیهای چایخانهدوست
صف كه جلوتر رفت، كمكم ما هم وارد فضای اصلی چایخانه شدیم؛ جایی كه كیپ تا كیپ مشتریها نشسته بودند؛ مشتریهایی كه بیشترشان به اتفاق، گردشگران خارجی بودند؛ مشتریهایی كه همه محو تماشای فضای داخل چایخانه شده بودند. ما هم چشم چرخاندیم و در شلوغی اشیای قدیمیای كه از سقف تا كف، كنار هم چیده شده بودند، صاحب فعلی چایخانه را دیدیم، مردی به اسم حسن خواجه كه میگفت من پسر حاجی هستم و منظورش همان محمدعلی خواجه بنیانگذار چایخانه بود.
همانجا در شلوغی چایخانه پای حرفهایش نشستیم. حسن آقا برایمان گفت 59 سال از خدا عمر گرفته و از یكی دوسالگیاش چایخانه راه افتاده و از همان زمان تا حالا همیشه چراغش روشن بوده است.
حسن آقا گردشگرهایی را كه پشت میزهای باریك چایخانه بودند، نشانمان داد و گفت، گردشگرهای خارجی اینجا را خیلی دوست دارند، شاید بیایند اصفهان و عالیقاپو را نبینند، اما حتما یك عكس داخل چایخانه ما میاندازند.
چرایش را كه پرسیدیم، گفت: از قبل هم اینجا توریست میآمد چون اینجا در نقشه گردشگری خارجیها درباره دیدنیهای اصفهان وارد شده، اما الان چندسالی است پاتوق توریستها شده و ما از صبح تا شب یعنی از همان 7 صبح كه اینجا
باز میشود تا 10 شب، همیشه مشتری داریم؛ مشتریهایی كه به صورت تكی میآیند یا گروهی یا خانوادگی.
یك جای عجیب در دنیا !
توریستها اینجا را دوست دارند؛ ما این را همان ابتدای ورود از زبان
حاج حسن خواجه شنیدیم، اما بیشتر كه پای صحبتهایش نشستیم او برای ما از رغبت و علاقه این گردشگران خارجی گفت و اینكه همه گردشگران مخصوصا گردشگران شرقی یعنی همه آنهایی كه از كشورهای چین، ژاپن و كره به چایخانه میآیند محو زیباییهای این فضا میشوند و همگی میگویند كه تا حالا چنین جایی در هیچ جای دنیا ندیدهاند و برایشان جالب است كه فضای چایخانه طوری است كه برخلاف تصورشان از قهوهخانههای ایرانی، خانمها هم میتوانند حضور داشته باشند و در امنیت غذا بخورند و كسی
مزاحم شان نشود.
طرفداران آبگوشت بریانی
و دوغ و گوشفیل
همانجا چشم چرخاندیم روی میزهایی كه مشخص بود میزبان یك یا چند گردشگران هستند و از حسن آقا پرسیدیم، گردشگران بیشتر چه غذایی سفارش میدهند؟ حسن آقا هم از آبگوشت بریانی چایخانهاش تعریف كرد و گفت این غذای سنتی اصفهان است كه اینجا خیلی طرفدار دارد و بعد از آن خیلیها طرفدار كشكبادمجان و دوغ و گوشفیل هستند. تركیب دوغ و گوشفیل البته برای ما جمع اضداد بود؛ تركیب ترش و شیرین عجیبی كه اصفهانیها طرفدارش هستند و به عنوان یكی از خوراكیهای مخصوص این شهر تاریخی، جایی نیست كه در اصفهان آن را نفروشند.
خون دلها خوردهایم
عتیقههای داخل چایخانه؛ همانها كه فوج فوج گردشگران خارجی را از سراسر دنیا به چایخانه حاجمیرزا میكشاند؛ هركدام قصهای دارند و با خون دل جمع شدهاند، اینها را حسن آقا به ما میگوید و ادامه میدهد كه هیچكدامشان هم برای فروش نیستند، این اتیكتهای شمارهداری هم كه رویشان زدهایم یك جور كدبندی برای كار خودمان است، چون تعدادشان زیاد است و باید حساب و كتابشان را داشته باشیم.
سرای حاجمیرزا ثبت ملی شده، 20 اسفند 1385 و حالا مسؤولان میراث فرهنگی و گردشگری دوست دارند این چایخانه بازسازی شود؛ گرچه حسن آقا میگوید كه مساله فقط سر بازسازی محوطه حیاط و كفسازی محوطه است و طاق اتاقها و دالانهای چایخانه محكم است و نیاز به بازسازی و مرمت ندارد چون از نوع ضربی است و از طرف راست چیده شده و به طرف ضلع مقابل آمده و به خاطر همین چینش ضربدری به نام ضربی مشهور است.
بازار سلفی هم داغ است
ما همانجا كنار
حاج حسن خواجه ایستادیم و مشغول تماشای چایخانه و گردشگرانی شدیم كه با در و دیوار پر از عتیقه چایخانه یا سلفی میانداختند یا عكس یادگاری. گردشگرانی كه تك تك وسیلههای داخل چایخانه برایشان جالب بود؛ از زنگ بزرگی كه نزدیك دخل از سقف آویزان شده بود و در نگاه اول شبیه زنگ كلیسا بود و حاج حسن میگفت زنگ كشتی بوده تا كشكولها، شمشیرها، كلاه خودها و تابلوهای مینیاتوری كه هركدام یك فضای اختصاصی برای خودشان داشتند.
یك روز هم قاب روی دیواری
بین این وسیلهها اما حكایت عكسهای سیاه و سفید روی دیوارها هم حكایت جذابی است كه سررشتهاش به زندگی آدمهایی میرسد كه حالا قابی شدهاند روی دیوار. از جهان پهلوان تختی گرفته تا حاجرحیم اربابی كه میگفتند از علمای دینی اصفهان بوده .
-
پروندهسازی علیه علم
-
فاصله نجومی كارشناسیها
-
«خسته خانه» گردشگران خارجی!
-
پای گاندو به هیأت دولت کشیده شد
-
با دوستان مروت با مستاجران مدارا
-
بلاتکلیفی حقوق كارمندان در چهارمین ماه سال
-
کاش بچههایم را میدیدم!
-
انگلیس تبعات توقیف نفتكش را درك خواهد كرد
-
ستون به سقف سارایوو
-
بازگشت مهربانو به تلویزیون این بار با گوهرشاد!
-
جنایت سیاه در پراید مشكی
-
پای گاندو به هیأت دولت کشیده شد
-
پیامی صریح برای الیزه
-
شمخانی: برنامه كاهش تعهدات هستهای راهبرد غیرقابل تغییر ایران است
-
جانسون: عاشق اسرائیل و آماده تحریم ایران هستم