شوهركشی با همدستی فامیل دور

شوهركشی با همدستی فامیل دور

زن جوان كه از بدرفتاری‌های شوهر معتادش خسته شده بود با همدستی پسر خاله شوهرش، وی را كشت. این زن دیروز در دادگاه به تشریح جزئیات ماجرا پرداخت.
به گزارش خبرنگار جام‌جم، اوایل تابستان سال ۹۷ عابرانی كه از حاشیه كانال آب پاكدشت می‌گذشتند با جسد یك مرد که داخل كانال آب رها شده بود، مواجه شدند. با اعلام خبر پیدا شدن جسد مرد ناشناس به پلیس، ماموران بلافاصله در محل حاضر شدند و به تحقیق پرداختند. شواهد نشان می‌داد این مرد در محل دیگری كشته و سپس جسد وی به داخل كانال آب منتقل شده است. جسد با دستور قضایی به پزشكی قانونی منتقل شد و پلیس برای افشای هویت قربانی به تكاپو افتاد. در این میان روشن شد جسد متعلق به یك مرد ۴۵ ساله به نام بهمن است. با افشای هویت قربانی پلیس به تحقیق از خانواده وی پرداخت. همسر بهمن به نام لیلا به پلیس گفت: شوهرم معتاد بود. آن روز او از خانه بیرون رفت و دیگر باز نگشت .من نمی‌دانم چطور كشته شده است. در حالی كه لیلا ادعا می‌كرد از نحوه كشته شدن همسرش بی اطلاع است، پلیس به تحقیق میدانی پرداخت و به اختلاف‌های دنباله دار لیلا و همسرش پی برد.وی بازداشت و به قتل همسرش با همدستی پسرخاله اش اعتراف كرد .در ادامه  مجتبی هم بازداشت شد.او به اتهام قتل و لیلا به اتهام معاونت در شوهركشی دیروز در شعبه چهارم دادگاه كیفری یك استان تهران پای میز محاكمه ایستادند. در ابتدای این جلسه اولیای دم برای متهمان حكم قصاص خواستند. لیلا در تشریح جزئیات ماجرا گفت: شوهرم معتاد و بدخلق بود. او مدام مرا اذیت می‌كرد و كتك می‌زد. چندبار او را به كمپ ترك اعتیاد برده بودیم اما هر بار كه باز می‌گشت بار دیگر سراغ مواد می‌رفت و اعتیادش را شروع می‌كرد. همه خانواده اش می‌دانستند با من رفتار بدی دارد. من از این وضعیت خسته شده بودم تا این‌كه با پسر خاله اش كه گاهی اوقات به خانه ما رفت و آمد داشت درددل كردم. وی ادامه داد: من از او كمك خواستم و چون واقعا از بد رفتاری‌های شوهرم خسته شده بودم پیشنهاد قتل شوهرم را مطرح كردم. مجتبی پذیرفت. من و مجتبی قرص‌خواب خریدیم و به شوهرم خوراندیم. اما چون بهمن اعتیاد داشت قرص‌ها به او اثر نكرد. شوهرم در خواب عمیق بود كه با پسر خاله او تماس گرفتم. همان موقع مجتبی به خانه‌مان آمد و جوراب زنانه را دور گردن شوهرم پیچید و او را خفه كرد. سپس مجتبی در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: می‌دانستم پسرخاله‌ام زنش را اذیت می‌كند. لیلا چند بار با من درد دل كرده بود. به همین خاطر دلم برای او سوخت و به حرف‌هایش گوش دادم. من می‌خواستم زندگی‌اش را 
سر و سامان بدهم اما او پیشنهاد قتل شوهرش را مطرح كرد و من از سر دلسوزی شوهر او را كشتم . در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رای صادر كنند.