گپ و گفت با ژیلا شاهی كه این روزها با «قصرشیرین» روی پرده سینماهاست
سیمای سینمای غیرتهرانی
ژیلا شاهی كارش را از تئاتر آغاز و بعدها در فیلمهایی نظیر روییدن در باد، خاكستر و برف و دلتنگیهای عاشقانه به کارش ادامه داد و با فیلم «قصرشیرین» به كارگردانی رضا میركریمی همه چیز برای او تغییر كرد. بازی ژیلا شاهی در قصرشیرین تحسین بسیاری از منتقدان و مردم را برانگیخت و نامزدی بهترین نقش مكمل زن را در جشنواره فجر برای او به همراه آورد. حالا دیگر نام این بازیگر جوان در فهرست بازیگران توانای سینما ثبت شده، اما آیا این موفقیت دنبالهدار خواهد بود؟ با شخصیت و هدفی كه از بازیگری در شاهی سراغ داریم، به نظر میرسد محبوبیت او نه تنها ادامه پیدا كند، بلكه افزونتر هم خواهد شد. بهدلیل اكران این فیلم سراغ شاهی رفتیم و درباره این فیلم با او صحبت كردیم.
من از سال 79 فعالیتهایم را از كانون پرورش فكری كودكان و نوجوانان شهرستان اردبیل آغاز كردم. تمركز اولم تئاتر بود و حدود ده تئاتر كار كردم. بعد از آن تصمیم گرفتم برای ادامه فعالیتهایم به تهران بیایم و در آن مقطع به كلاسهای زندهیاد سمندریان رفتم. در فیلمهای كوتاه بازی میكردم و بعد از آن از طریق دوستانم به سینماگران فیلمهای بلند داستانی معرفی شدم. كمكم بازیهای من در سینمای بلند با نقشهای كوتاه و مكمل شروع شد تا رسید به فیلم «قصرشیرین.»
اتفاقا خیلی از بازیگران هستند كه اعتبار كاریشان بیشتر به نقشهای مكملی كه بازی كردهاند، برمیگردد. چقدر به این اعتقاد دارید كه اصولا در سینمای ایران و جهان بازیگرهایی برای نقشهای اصلی ساخته شدهاند و بازیگرانی هم برای درخشش در نقشهای مكمل؟
در بازیگری مشخصا به هیچ تعریفی اعتقاد ندارم. بازیگرهایی داریم كه با نقش مكمل وارد سینما شدند و در درازمدت تبدیل به بازیگر نقش اصلی شدند و برعكس. هر بازیگر در هر موقعیت و هر اندازهای باید كارش را به بهترین شكل انجام دهد. هیچ خطكشی در شكل و شمایل و اندازه نقش، نمیتواند برای یك بازیگر حالتی دائم داشته باشد.
در زمان اكران جشنوارهای فیلم قصرشیرین از سخت بودن نقش نجمه گفتید. چرا فكر میكنید نقشتان سخت بود؟
از این جهت گفتم سخت كه نهتنها در قصرشیرین، بلكه بیشتر كارهایی كه تا امروز انجام دادم در تهران نبودم. در واقع در موقعیتهای جغرافیایی سخت بازی كردهام. در جشنواره فجر گذشته علاوه بر قصرشیرین، فیلم روزهای نارنجی را هم داشتم كه در آن فیلم در ساری نقش یك كارگر زابلی را به عهده داشتم یا در فیلم زغال به كارگردانی اسماعیل منصف كه امسال در جشنواره جهانی فیلم فجر به نمایش درآمد نقش دختری را داشتم كه مشغول زغالسازی است.
چرا بازی در نقشهایی در خارج از فضای تهران و در فضای بومی شهرستان را انتخاب میكنید؟
من فیلمهایی را كه در آنها زندگی غیر از آنچه در شهرهای بزرگ در جریان است، به تصویر میكشد دوست دارم. به عبارت دیگر هر چقدر خود نقش و شرایط آن سختتر باشد جذابیتش برای من بیشتر است، اما این به آن معنا نیست كه نقشها را خطكشی كنم و مثلا بگویم كه نقشهایی در فضای داخل شهر را بازی نمیكنم. میخواهم بگویم كه بر اساس محل فیلمبرداری نقشها را انتخاب نمیكنم.
این نخستین باری بود كه نامزد دریافت سیمرغ جشنواره فیلم فجر شدید. خودتان چه حسی برای این نامزد شدن داشتید؟
طبیعتا خوشحال بودم كه كارم دیده شده و مورد تایید جشنواره رسمی فجر قرار گرفته، اما هیچوقت برای جایزه گرفتن بازی نكردم. من همیشه كارهایی را انتخاب كردم كه هم برای خودم و هم مخـــاطـب جذاب و باورپذیر باشد. در زمان تولید قصرشیرین هم حتی لحظهای به سیمرغ فكر نكردم، اما اتفاق افتادنش مصممترم كرد كه مسیرم را با جدیت بیشتری ادامه دهم. جایزه در بازیگری برایم بسیار مهم است، اما اساس كار نیست. اساس كار برای من این است كه وقتی در سالهای آینده به پشت سرم نگاه میكنم با وجود اشتباههایی كه قطعا دارم، اما از مسیری كه طی كردهام راضی باشم.
جالب اینجاست كه در زمان فیلمبرداری قصرشیرین بعضی از سینماگران از ریسك رضا میركریمی برای انتخاب شما به عنوان یكی از بازیگران نقش اصلی حرف میزدند!
راستش من در جریان این صحبتها نبودم، اما به نظرم در سینما باید به ایدهها و بازیگران جدید فرصت داده شود. خیلی از استعدادها هستند كه به دلیل همین برخوردها فرصت بروز تواناییهایشان را از دست میدهند. همین سؤال شما باعث شد كه من دوباره از آقای میركریمی به دلیل اعتمادی كه به من كردند تشكر كنم. ایشان جایگاه ویژهای در سینمای ایران دارند و خب قطعا برای شخص ایشان ریسك بود كه یكی از شخصیتهای اصلی فیلمشان را به من بسپارند.
وقتی فیلمنامه قصرشیرین را خواندید چه برداشتی از شخصیت نجمه داشتید؟
نجمه، زنی ساده و معمولی با خواستههای معمولی بود كه همانها هم از او دریغ میشد. او برای بهدست آوردن سادهترین چیزها بیشترین تلاش را میكرد و متاسفانه انتخابها و موقعیتهایش درست نبودند. در فیلم میبینیم كه این زن در برههای از زندگی مقابل مردی قرار میگیرد كه از یك زندگی نصفهنیمه در حال فرار است و بر اساس پیش فرضهایی كه من برای این شخصیت در ذهنم ساخته و پرداخته بودم نجمه هم زنی بود كه از یك زندگی بدتر میآمد و برای داشتن یك زندگی متوسط تلاش میكرد. او هر جا كه سركشی میكرد سركوب میشد و حتی در آخرین سكانس میبینیم كه برای كوچكترین سركشی كنار گذاشته میشود.
بازی كردن روبهروی حامد بهداد چطور بود؟
من همه جا گفتهام كه حامد بهداد بازیگری بسیار مهربان و بخشنده است و تا جایی كه در توانش باشد به دیگران كمك میكند. در مدتی كه با ایشان همبازی بودم از او بسیار یاد گرفتم و اساسا فضایی كه آقای میركریمی در كار ایجاد میكرد باعث میشد هر چه داریم را بگذاریم تا نتیجه نهایی خوب شود. حتی نیوشا علیپور و یونا تدین (بازیگران كودك فیلم) هم از این قاعده مستثنا نبودند و بازی شیرین شان آدم را به وجد میآورد.
با توجه به اینكه قصرشیرین در یاسوج ساخته شده، از بازخورد مردم استان كهگیلویه و بویراحمد بعد از تماشای این فیلم خبر دارید؟
یاسوجیها و كلا مردم این استان از سادهترین و مهربانترین ایرانیها هستند كه بدون هیچ چشمداشتی محبتشان را نثار آدمها میكنند، اما در مورد بازخورد فیلم بین مردم آن منطقه باید بگویم یاسوج اصلا سینما ندارد. در تهران اما قصرشیرین را با مردم در سالنهای سینما تماشا كردهام و از لطف مردم خوشحال میشوم. پیامهایی كه این روزها از مردم و دوستان سینماگرم دریافت میكنم دلگرمكننده است و خدا را شاكرم.