خواندن یا مطالعه كردن؟
حسام آبنوس / دبیر قفسه
23607 صفحه! این تعداد صفحاتی است كه سال گذشته (از ابتدای سال 2019 تا پایانش) خواندهام. از لفظ «خواندن» برای این حجم از صفحات استفاده میكنم، چون مطمئن نیستم مطالعه به معنی خواندن عمیق درباره همه این صفحات اتفاق افتاده باشد. به طور میانگین روزانه 65 صفحه عدد قابل توجهی است گرچه شاید گفته شود این عدد برای «من» كه سر و كارم با كتابهاست خیلی نباشد و شاید دیگران چنین فرصتی برایشان فراهم نباشد. اما معتقدم باید خودمان را در معرض كتابها قرار دهیم تا خواندن و در مرحلههای بعدتر مطالعه محقق شود.
كتابها ابزاری برای كسب معرفتند و كسب معرفت محدود و محصور در كتابها نیستند؛ برای همین نه میشود به عدد صفحات خوانده شد افتخار كرد و نه میشود بابت نخواندن حسرت خورد. كتابها تنها ابزاری از ابزارهای كسب معرفت هستند و اگر خواندن یا مطالعه كردن به معرفت منجر نشود در واقع این را باید به عنوان یك فعل بیهوده تلقی كرد. البته بیهوده از این جهت كه بگوییم صد جلد كتاب خواندهایم، وگرنه خواندن به خودی خود امری جذاب است ولو اگر منجر به معرفتافزایی نشود، اما برای كسانی كه به عدد خواندههای خود مفاخره میكنند این عدد هیچ فخر و فضیلتی محسوب نمیشود. البته باز هم تاكید میكنم خواندن همیشه قرار نیست به معرفت ختم شود، بلكه گاهی به عنوان راهی برای پر كردن اوقات فراغت و تفریح نیز روشی قابل توصیه است.
كتاب به عنوان یك وسیله برای انتقال معنا اگر مدنظر باشد اتفاق خوبی است، ولی ابزارهای منتقلكننده پیام و معرفتافزا در روزگار كنونی بسیار است و هركسی میتواند از مسیرهای مختلف در مسیر كسب معرفت حركت كند، ولی به هر صورت هرقدر هم ابزارها تنوع داشته باشد، كتاب به عنوان سنتیترین ابزار كسب معرفت مطرح است. كتابها، این دوستان كاغذی، در شرایطی كه ابزارهای گوناگونی امروز در دسترس بشر است، همچنان محل رجوع است و بسیاری هستند كه هنوز اعتماد خود را به این رسانههای سنتی انتقال معرفت از دست ندادهاند. البته در روزگاری كه اطلاعات سست و ناپایدار مانند ریگ در دسترس همه است این كتابها هستند كه همچنان به عنوان منبع قابل اتكا و البته متقن كاركرد خود را از دست ندادهاند.
حالا شاید راحتتر بتوان فهمید فرق بین خواندن و مطالعه از كجا تا به كجاست و گاهی مطالعه یك جمله بتواند بنیانهای فكری یك نفر را دستخوش تغییر كند ولی خواندن چند هزار صفحه تغییری در نگاه افراد ایجاد نكند. به همین خاطر اگر دنبال كسب معرفت هستیم خیلی به دنبال اعداد و ارقام نباشیم، بلكه خواندن را به عنوان یك حركت در عمق دنبال كنیم و به فعل مطالعه جامه عمل بپوشانیم. به همین خاطر باید گفت، خواندن یا مطالعه كردن؛ مساله این است؟
كتابها ابزاری برای كسب معرفتند و كسب معرفت محدود و محصور در كتابها نیستند؛ برای همین نه میشود به عدد صفحات خوانده شد افتخار كرد و نه میشود بابت نخواندن حسرت خورد. كتابها تنها ابزاری از ابزارهای كسب معرفت هستند و اگر خواندن یا مطالعه كردن به معرفت منجر نشود در واقع این را باید به عنوان یك فعل بیهوده تلقی كرد. البته بیهوده از این جهت كه بگوییم صد جلد كتاب خواندهایم، وگرنه خواندن به خودی خود امری جذاب است ولو اگر منجر به معرفتافزایی نشود، اما برای كسانی كه به عدد خواندههای خود مفاخره میكنند این عدد هیچ فخر و فضیلتی محسوب نمیشود. البته باز هم تاكید میكنم خواندن همیشه قرار نیست به معرفت ختم شود، بلكه گاهی به عنوان راهی برای پر كردن اوقات فراغت و تفریح نیز روشی قابل توصیه است.
كتاب به عنوان یك وسیله برای انتقال معنا اگر مدنظر باشد اتفاق خوبی است، ولی ابزارهای منتقلكننده پیام و معرفتافزا در روزگار كنونی بسیار است و هركسی میتواند از مسیرهای مختلف در مسیر كسب معرفت حركت كند، ولی به هر صورت هرقدر هم ابزارها تنوع داشته باشد، كتاب به عنوان سنتیترین ابزار كسب معرفت مطرح است. كتابها، این دوستان كاغذی، در شرایطی كه ابزارهای گوناگونی امروز در دسترس بشر است، همچنان محل رجوع است و بسیاری هستند كه هنوز اعتماد خود را به این رسانههای سنتی انتقال معرفت از دست ندادهاند. البته در روزگاری كه اطلاعات سست و ناپایدار مانند ریگ در دسترس همه است این كتابها هستند كه همچنان به عنوان منبع قابل اتكا و البته متقن كاركرد خود را از دست ندادهاند.
حالا شاید راحتتر بتوان فهمید فرق بین خواندن و مطالعه از كجا تا به كجاست و گاهی مطالعه یك جمله بتواند بنیانهای فكری یك نفر را دستخوش تغییر كند ولی خواندن چند هزار صفحه تغییری در نگاه افراد ایجاد نكند. به همین خاطر اگر دنبال كسب معرفت هستیم خیلی به دنبال اعداد و ارقام نباشیم، بلكه خواندن را به عنوان یك حركت در عمق دنبال كنیم و به فعل مطالعه جامه عمل بپوشانیم. به همین خاطر باید گفت، خواندن یا مطالعه كردن؛ مساله این است؟