سریال «دردسر والدین» پس از نزدیک به 20 سال دوباره روی آنتن رفته است
و عشق آسان نمود اول!
سال 80 سریالی با قصهای تازه و متفاوت روی آنتن شبکه سه سیما رفت و قصه پیوند دردسرساز دو خانواده از طبقه متوسط را روایت میکرد. ایران یزدانپناه با روحیهای منضبط و دارای سه فرزند، با علی پورحاتم که زندگی را سادهتر میانگارد و چهار فرزند دارد، ازدواج میکند و خانواده جدید و پرجمعیت آنان با انواع مشکلات اقتصادی، تربیتی و... مواجه میشود. حضور مهران مدیری، کمدین تلویزیونی به عنوان ایفاگر نقش پدر خانواده یکی از ویژگیهایی بود که بسیاری را برای دیدن سریال ترغیب میکرد و قصه ساده و روان آن نیز مخاطبان پیگیری داشت. «دردسر والدین» به تهیهکنندگی بیژن امکانیان این روزها از شبکه آیفیلم پخش میشود، به همین خاطر نگاهی به سرنوشت بازیگران کودک و نوجوان این مجموعه انداختیم و سراغ مسعود نوابی، کارگردانی که این روزها کمتر فعال است و فریدون فرهودی، یکی از نویسندگان آن رفتیم.
مدیری هیچ ایدهای را به ما تحمیل نکرد
کارگردان «دردسر والدین» سابقه ساخت سریالهایی نظیر «بازگشت به خانه»، «تلاش»، «گمشده»، «صدایم كن»، «مسافر زمان» و «آهوی ماه نهم» را در کارنامه دارد. مسعود نوابی در سینما هم ساخت فیلم در ژانرهای درام و کمدی را تجربه کردهاست. در میان آثار او شاید بتوان همین دردسر والدین را سریالی دانست که بیشتر دیدهشد و استانداردهایی را هم برای جلب نظر منتقدان در آن سالها داشت. نوابی فارغالتحصیل رشته کارگردانی است و با وجود تجربههای موفقی که داشته، چند سالی است در سینما و تلویزیون کم کار شده. با او درباره دردسر والدین گپ زدیم.
این روزها سریال دردسر والدین از شبکه آی فیلم پخش میشود؛ سریالی که برای بسیاری خاطرهانگیز است. چه شد که سراغ ساخت آن رفتید؟
مثل هر کارگردان حرفهای دیگر همواره به من پیشنهاد کاری میشود و من از میان پیشنهادها، کار مورد علاقهام را انتخاب کرده سپس ارزیابی میکنم چقدر سریال یا فیلم پیشنهادی جای کار دارد و در صورت ساخت می تواند کار مناسب و استانداردی بشود. موقعی که بیژن امکانیان ساخت دردسر والدین را به من پیشنهاد داد، به دفتر ایشان رفتم و بعد از خواندن فیلمنامه که به صورت مشترک توسط فریدون فرهودی، حسین مثقالی و احمد خداکرم نوشتهشدهبود، متوجه شدم با فیلمنامه کامل و یکدستی روبهرو هستم بهگونهای که احتیاجی به کم یا اضافه کردن یک واو هم ندارد. البته این موقعیت کمتر پیش میآید که فیلمساز با چنین فیلمنامه کامل و یکدستی مواجه شود.
به خاطر حس نوستالژیک هم که شده بسیاری مایلند همچنان سریال را دنبال کنند.
طبق آمارها دردسر والدین در همان زمان پخش هم بالای 80 درصد مخاطب داشت و این میزان استقبال برای کمتر سریالی به وجود میآید. الان هم که سریال در حال بازپخش است از شنیدن بازخوردهای مثبت مخاطبان بسیار خوشحال شدهام و یاد خاطرات خوب ساخت این سریال در ابتدای دهه 80 با یک گروه حرفهای افتادم. حرفهایگری هیچگاه پیر نمیشود و همین است که سریالی ماندگار میسازد.
دردسر والدین در بزنگاههای درستی از درام بهره میبرد و در جاهایی هم روی طنز تاکید میکند.
دردسرهای اداره کردن یک زندگی، توسط پدر کارمندی که همسرش را از دست داده و مجبور است ضمن کار کردن سه فرزندش را هم مدیریت کند هنوز هم گره خوبی است. از آن طرف ماجرا هم مادری که همسرش را از دست داده مجبور است برای تامین معاش خانواده کار کند و در ضمن وظایف پدری را هم انجام بدهد. چالش علاقه مرد به زن اوج درام داستان دردسر والدین بود و واکنش فرزندان آن زن و مرد برای خیلی از مخاطبان کودک و نوجوان بسیار جالب بود. در فضای داستانی فیلم ضمن نشان دادن چالشهای زندگی طبقه متوسط و کارمند با فضای شاد و پر از امید و شادی مواجه هستیم و همینها بود که عزم من را برای ساخت سریال جدیتر کرد.
یکی از ویژگیهای سریال شما بازی مهران مدیری در آن است. بازیگری که همواره پیشنهادهای کمی را میپذیرد و در آن سالها بیشتر به عنوان یک کمدین شناخته میشد.
مهران مدیری، بازیگر بسیار توانمند و خوبی است و طنز و کمدی را درست میشناسد و بازیاش در این لحظات عالی است. موقعی که بازی در سریال به او پیشنهاد شد از شخصیت علی پورحاتم و ویژگیهای اخلاقیاش خوشش آمد و در سریال بازی کرد.
در کار با مدیری چالش خاصی نداشتید؟
مدیری در حین کار خیلی با من همراه بود و با توجه به پسزمینه کارگردان بودنش اصلا تلاش نکرد نظر یا ایدهای را به من تحمیل کند و در طول کار مثل یک بازیگر حرفهای بازیش را منطبق با فیلمنامه به بهترین شکل ممکن انجام داد و برای همین هیچ اغراقی در کارش به چشم نمیخورد.
البته چهرههای مشهور دیگری هم بودند و در کنار آنان بازیگرانی هم داشتید که پس از این سریال دیده شدند.
همین طور است. درکنار مهران مدیری، حضور فاطمه گودرزی هم جزو نقاط قوت کار بود. زنده یاد حمیده خیرآبادی (نادره) هم حضورش بسیار موثر بود. علی صادقی هم بعد از بازی در این سریال به بازیگر پرکار و شناخته شدهای تبدیل شد.
در کارنامه کاری شما، ساخت کارهای کمدی مثل «کلاهی برای باران» و «قلقلک» و همچنین آثار درام و رئالیستی مثل «آهوی ماه نهم» و «سایه» دیده میشود. به نظر میرسد به تنوع ژانری علاقه دارید؟
سالها برای تلویزیون کارهای اجتماعی و ملودرام ساختم. من عاشق ملودرام هستم و در دهه 70 اولین فیلمم «سالهای بیقراری» یک ملودرام بود و فروش خوبی هم داشت، اما به خاطر سلیقه مخاطب که بهتدریج به سمت کمدی میرفت من نیز تلاش کردم فیلم و سریالهای کمدی خوب و خوش ساختی بسازم.
اگر قدرت انتخاب داشتید چطور؟ کمدی یا ملودرام؟
اگر قدرت انتخاب داشته باشم ترجیح میدهم آثار جدی و اجتماعی بسازم. در سینما و تلویزیون ایران فیلمساز هرچقدر فیلم کمدی درجه یک، متفاوت و خوب بسازد باز از سوی مردم و منتقدان چندان جدی گرفته نمیشود. سوای این ویژگی من به ژانر ملودرام و درگیریهای دراماتیکی که در آن وجود دارد، علاقه دارم. در تلویزیون دردسر والدین را داشتم که مردم دوستش دارند و در سینما هم فیلم پرفروش و پرمخاطبی مثل کلاهی برای باران را ساختم که کمدی موفقی بود. الان هم مشغول بازنویسی نهایی فیلمنامهای کمدی هستم که در پاییز آن را می سازم.
از بچهها چه خبر؟
یکی از محورهای اصلی سریال مشکلاتی بود که بچهها برای خانواده نکویی و پورحاتم ایجاد میکردند. آغاز آشنایی زوج قصه هم با اختلاف دو فرزندشان در مدرسه کلید خورد. بعدها با ازدواج این دو نفر و همزیستی شش تا از بچهها در یک خانه، دردسرها بیش از این هم شد. طبق قصه میتوان گفت در کنار مدیری و گودرزی، ایفاگران نقش والدین، بازیگران جوان، نوجوان و کودک سریال هم بار زیادی را به دوش میکشیدند که تا حد زیادی از پس آن برآمدند. بسیاری از فرزندان دردسرساز این خانواده، ولی امروز دیگر در قاب تصویر حضور ندارند و گویی همان سالها از بازیگری خداحافظی کردند. یکی از آنها، ایفاگر نقش پسر کوچک خانواده پورحاتم بود که نام و نشانی از او نیست. در ادامه نگاهی به سرنوشت فرزندان این خانواده در عالم بازیگری انداختهایم:
هانیه مرادی (سمیرا): سالهاست خبری از هانیه مرادی، بازیگر نقش سمیرا که در فیلمهایی مثل کاغذ بیخط و بیهمتا هم استعداد خود را نشان داده بود، در عالم بازیگری نیست.
سهیل تاکی (سعید): ایفاگر نقش سعید نکویی، پسر خانواده چند سال بعد از این مجموعه با سریال بایرام دیگر ساخته نوابی در تلویزیون حاضر شد، اما او نیز حضور پررنگی در این سالها نداشته است.
اشکان پارسا (سهراب): سال 77 در سریال مجتمع مسکونی فرخ و فرج به کارگردانی اصغر فرهادی و سال 79 در سریال مریم مقدس ایفای نقش کرد و کارش را سال 80 با بازی در این مجموعه ادامه داد، اما بعد از آن دیگر در تلویزیون دیده نشد.
روژان آریامنش (مهشید): دختر کوچک خانواده بود که در آن سالها نقش فرزند را در بسیاری از آثار نمایشی بازی میکرد. او در سریال مختارنامه هم ایفای نقش کرد، ولی چند سالی است در این حوزه بهصورت جدی دیده نشده است.
مریم بلالی مقدم (مینا): بازیگر فیلم خوابگاه دختران و سریال تب سرد در «دردسر والدین» نقش مینا، دختر بزرگ خانواده را داشت که بعد از آن در چند فیلم و سریال بازی کرد، اما ظاهرا برای ادامه تحصیل به کشوری دیگر رفته و سالهاست او را در قاب تصویر ندیدهایم.
علی صادقی (سعید): در میان فرزندان خانواده پورحاتم و نکویی، علی صادقی بود که در بازیگری عاقبت بخیر شد. او در زمان این سریال 21 سال داشت ولی نقش نوجوان را بازی میکرد و بعد از آن در آثار کمدی دیگر دیده شد و دستکم تا سالها میشد او را به عنوان یک ستاره کمدی با سبکی خاص شناخت.
گفتوگو با فریدون فرهودی، نویسنده سریال
دردسرهای این ازدواج شیرین است
شما بازنویسی فیلمنامه دردسر والدین را به عهده داشتید، نسبت به متن اولیه چه تغییراتی ایجاد کردید؟
آقای امکانیان متنی داشتند که درست یادم نیست مشکلی داشت یا تایید نشده بود؛ به هر حال از من خواستند بازنویسیاش کنم. من و حسین مثقالی به عنوان نویسنده همکار با هم کار کردیم. با آقای مثقالی خیلی خوب پیش رفتیم و باید از ایشان تشکر کنم. در حقیقت اسکلت اصلی کار موجود بود، اما ما روی شخصیتپردازیها، موقعیت صحنهها و بیانشان کار کردیم.
مقصودتان از بیان چیست؟
لحنی که هم گویای مشکلات باشد و هم فضای شاد و گرمی را نشان دهد نیاز به پرداخت داشت. شخصیتها و روابطشان باید باورپذیر درمیآمد. یکسری نکات تربیتی هم بود که باید در دل قصه بیان میشد.
برای اینکه این موارد حالت آموزشی مستقیم پیدا نکند، چه کردید؟
سعی کردیم در دل قصه و در تقابل میان شخصیتها، این موارد را نشان دهیم. در واقع در رفتار شخصیتها و نتایج کارهایشان این نکات نمایش داده شد.
البته در شخصیتپردازیها تناقضهایی دیده میشود. مثلا از ایران، مادر خانواده، شخصیتی منطقی و اصولی تصویر میشود که یک جورهایی عقل کل است، اما در عمل تصمیمی میگیرد که به نظر میرسد عاقلانه نیست.
چه تصمیمی؟
خودش سه فرزند دارد و با کسی ازدواج میکند که چهار بچه دارد.
اگر عاقلانه به این معنا باشد که بسته به شرایط زندگیاش نباید ازدواج کند، این یک نوع اندیشه است، اما بچههای او نیاز به سرپرست دارند. در ضمن این مادر هم آدم است، عواطف دارد و برای خودش حق زندگی قائل است. قرار است حرف کار این باشد که در کنار مساله سرپرستی و ایجاد خانواده کامل برای بچههای هر دو طرف، این ازدواج از نظر عاطفی هم برای این آدمها دستاوردهایی دارد. این زن و مرد باید بتوانند در زندگی نیازهای عاطفیشان را برطرف کنند. آدمها حق دارند کسی را دوست داشته باشند.
اما عنوان سریال و ماجراهای دردسرسازی که بعد از ازدواج این دو نفر شاهدش هستیم، خلاف این موضوع را ثابت میکند.
این را باید پای طنز داستان گذاشت. واقعا دردسر میشود، ولی در پایان قرار است نقطه تفاهمی شکل بگیرد. اصلا داستان نمایشی اگر پایان خوشی دارد، باید در نقطه پایان، ختم بخیر شدن را ببینیم و در طول قصه این چالشها را ایجاد کنیم. اگر این مشکلات نباشد دیگر قصهای در کار نیست. به نوعی میتوان گفت دردسرهای این ازدواج شیرین است.
روزهای تصویربرداری در صحنه حضور داشتید؟
خاطرم هست در آن زمان درگیر کارهای متعددی بودیم. کارگاه فیلمنامهنویسی و چند فیلمنامه در دست داشتم و برای همین به صحنه نمیرفتم. با آقای امکانیان، آقای نوابی و دیگر افراد گروه آشنایی و دوستی قبلی داشتم برای همین نیازی نبود ما هم سر صحنه باشیم. آنها خودشان کار را پیش میبردند.
تا جایی که خاطرم هست بیژن امکانیان بعد از آن به عنوان تهیهکننده در تلویزیون دیده نشد.
بهطور کلی در بازیگری و تهیهکنندگی گزیدهکار است. از سینما به تلویزیون آمد، بعد از آن هم بر سینما متمرکز شد.
در انتخاب بازیگران هم نظری داشتید؟
تا جایی که خاطرم هست خیر؛ البته مشورتهایی داشتیم.
در گروه بازیگران، حضور مهران مدیری در نقش پدر خانواده انتخاب متفاوتی بود که آن زمان و هنوز هم برای برخی جای سوال است.
این حوزه جزو اختیارات کارگردان و تهیهکننده است که به نظرم باتوجه به امکانات تهیهکننده و کارگردان و اقتضائات روز، انتخاب بسیار خوبی بود. در این کار وزنه سنگین زبان طنز کار بر دوش آقای مدیری است. با شرایط فعلی آقای مدیری کار ندارم، ولی اگر آن زمان را در نظر بگیریم زبان کار را خیلی خوب درآورد. آن موقع دامنه کاری آقای مدیری نسبت به الان خیلی محدودتر بود ولی خیلی خوب از پسش برآمد. باید در نظر داشت که شخصیت مادر کمتر از شخصیت پدر میتواند بار طنز را حفظ کند و تقابل این دو با هم این زبان را ایجاد کرده بود.
البته سکانسهایی که زبانی طنز دارد، بیشتر در ابتدای آشنایی است و بعد میبینم شخصیت پدر با مشکلات جدی در شرکت دستوپنجه نرم میکند.
این طبیعی است. هر آدمی این دو وجه را در زندگیاش دارد.
پس نمیشود گفت این شخصیت فقط بار طنز را به دوش میکشد و به نظر میآید بازی مدیری در صحنههای جدی به خوبی بخش کمدی نیست.
به نظرم آقای مدیری به طور کلی از پس این نقش برآمدند. او الان کار اجرا و... هم میکند، اما آن زمان به عنوان یک بازیگر خیلی خوب بود. آن موقع که سریال را دیدم به نظرم آمد تفاوت و تقابل لحظههای متفاوت زندگی این آدم در کار به خوبی درآمده است.