در پی بارندگیهای 2 سال اخیر و مطرح شدن شایعه آغاز دوران ترسالی در ایران اقلیمشناسان نظر دیگری درباره علت این بارندگیها دارند
چــه شــــد كــه 2 سـال پرباران داشتیم؟
چه خبری از این بهتر كه دو سال آبی پرباران را نسبت به میانگین بارندگیهای دو دهه اخیر پشت سر گذاشتیم. دامنه بسیاری از كوهها سرسبز و بهارمان پر از پروانه شد. حتی در این روزهای گرم تابستان بیشتر وقتها آسمان تهران و بسیاری از مناطق كشور ابری است و گاه نم بارانی هم در چله تابستان میبارد. در زمستان و بهار دو سال گذشته شدت بارندگیها آن قدر زیاد بود كه در برخی مناطق كشور سیلهای خانمانبرانداز را شاهد بودیم. بارش فراوان باران در اغلب استانهای كشور باعث شد برخی رسانهها و كارشناسان از آغاز دوران ترسالی در كشور سخن بگویند. در مورد این پدیده سوالهای بسیاری مطرح است. اما آیا دادههای حاصل از مطالعات اقلیمی تاییدی بر این گزاره است؟ تحلیل اقلیمشناسان چقدر با این دیدگاه همسو است؟ چه شد كه ناگهان این قدر باران بارید؟ آیا باید به این زمستان و بهارهای پر برف و باران عادت كنیم؟ یا خشكسالیها همچنان دست از گلوی سرزمین ما برنداشته است؟
در تحلیل این موضوع باید به یك نكته مهم دقت داشت و آن اینكه پیشبینی پدیدههای اقلیمی آن هم برای چند دهه تقریبا غیرممكن است؛ بنابراین با وجود این بارندگیها نمیتوان صحت این گزاره را پذیرفت كه دوران ترسالی آغاز شده است. حسین طبری، محقق هیدرولوژی و تغییراقلیم در دانشگاه كییو لون بلژیك در گفتوگو با خبر آنلاین ضمن تأیید این نكته گفته است: «وقوع دو سال تر متوالی نمیتواند لزوما حاكی از ورود به دوران ترسالی باشد؛ زیرا خشكسالی و ترسالی حاصل نوسانات اقلیمی هستند. بنابراین، ترسالیهای اخیر میتواند دو یا چند سال طول بكشد و در سالهای آتی شاهد خشكسالی مجدد باشیم. این نوسانات بسیار طبیعی است.»
چرخههای خورشیدی، اولین كنترلكننده
دكتر حسن لشكری، استاد اقلیمشناسی سینوپتیك دانشگاه شهید بهشتی، خشكسالی و ترسالی را پدیدهای ذاتی در همه اقلیمهای سیارهای زمین میداند و به جامجم میگوید: «این پدیده در ذات گردش جو نهفته است. بنابراین وقوع ترسالیها و خشكسالیها از سرشت محلی اقلیمها تاثیر بسیار كمی میپذیرند. زیرا كنترلكننده خشكسالیها و ترسالیها پدیدههای محلی نیستند؛ در واقع این مخاطره اقلیمی، تحتتاثیر پدیدههای سیارهای و فرامنطقهای است. ویژگیهای محلی و ساختار فیزیكی محیط فقط میتواند اثربخشی خشكسالی و ترسالیها را تشدید یا تضعیف كند. بنابراین ترسالیها و خشكسالیها در هر منطقهای متأثر از پدیدههای دورهای شكل میگیرد. مهمترین این پدیدهها، چرخههای خورشیدی است كه منبع اولیه تامینكننده انرژی تكوین و شكلگیری گردش عمومی جو محسوب میشود.»
به گفته این استاد اقلیمشناسی سینوپتیك، با توجه به اینكه خورشید عامل اصلی تفاوتهای اقلیمی در سیاره زمین است، نوسانات دمایی سطح آن میتواند تغییراتی را در دمای سطح زمین هم ایجاد كند.
وی میافزاید: «تجربه نشان داده است، خشكسالیها و ترسالیها با شدت و ضعف و با دورههای بازگشت مختلف در هر اقلیمی تكرار میشوند. هرچه خشكسالیها و ترسالیها شدیدتر و قویتر باشند دوره بازگشت طولانیتری دارند. با وجود اینكه چرخههای خورشیدی یا تعداد لكههای خورشیدی دوره 11 ساله دارند اما تعداد آنها در هر رخداد به طور دقیق شبیه چرخه قبل یا بعد از خود نیست. گاهی تعداد لكهها به عدد 200 در زمان اوج چرخه نزدیك میشود، در حالی كه در اوج چرخه دیگر به 50 لكه هم نمیرسد. بنابراین پدیدههای جوی در عین اینكه قابلیت تكرار دارند، اما به طور دقیق شبیه هم نخواهند بود. علاوهبر فعالیتهای خورشیدی، پدیدههای جوی دیگری نیز با تأخیر كوتاه یا بلندمدت بر آرایش سامانهها، بر روند خشكسالیها و ترسالیها مؤثر هستند».
به گفته دكتر لشكری، با وجود اینكه پژوهشگرانی در كشور با استفاده از مدلهای اقلیمی، پیشبینیهای طولانی 50 تا صد ساله برای برخی عناصر جوی انجام دادهاند، اما صرفنظر از اینكه این پیشبینیها از چه دقتی برخوردارند یا به چه میزان قابل اعتمادند، پیشبینی طولانیمدت خشكسالیها و ترسالیها قدری دشوار است. در واقع با دانش امروز ارائه پیشبینی طولانیمدت و دقیق خشكسالیها و ترسالیها ممكن نیست.
اهمیت كنترلكنندههای اقلیمی
همواره یكی از تاثیرگذارترین عوامل در روند بارشها، وجود مراكز فشار در سطح كره زمین است. مراكز فشار در واقع مراكزی هستند كه فشار هوای بسیار زیادی در ترازهای بالایی اتمسفر دارند و عامل اصلی گردش عمومی جو هستند. در واقع اصلیترین كنترلكنندههای اقلیم سیارهای همین مراكز هستند. از جمله اینها میتوان به مراكز پرفشار آزور یا پرفشار سیبری اشاره كرد كه بسته به نوع شكلگیریشان به انواع دینامیكی یا حرارتی تقسیمبندی ماهیت اصلی اقلیم هر منطقه براساس نزدیكی یا دوری نسبت به این مراكز شكل میگیرد.
به عنوان مثال میزان بارش، دما، شدت وزش باد و دیگر عناصر اقلیمی به طور مستقیم و غیرمستقیم تحت تسلط مراكز فشار كنترلكننده در منطقه مورد نظر است.
در این میان، مراكز پرفشار جنب حاره یكی از اصلیترین مراكز فشار دینامیكی در سیاره زمین است كه تاثیر زیادی بر اقلیم غرب آسیا از جمله ایران دارد.
ماجرا از این قرار است كه همواره مناطق استوایی بیشترین انرژی را در طول سال از خورشید دریافت میكنند. این انرژی باعث میشود هوای گرم و سبك استوایی به سمت عرضهای بالاتر حركت كند. اما در حوالی مدار راسالسرطان به دلیل نیروی كوریولیس (ناشی ازحركت وضعی) زمین توانایی صعود به طرف عرضهای بالاتر را ندارد و در آن منطقه تودهای عظیم از هوا فرومینشیند و به این ترتیب بزرگترین مركز پرفشار سیاره زمین، یعنی مركز پرفشار جنب حاره شكل میگیرد. این مراكز پرفشار در تابستان به اوج شدت خود میرسد و هوایی پایدار و آسمانی صاف را به همراه دارد؛ اما در دوره سرد سال با عقبنشینی، قدرت نفوذ آن بر جو كشورمان كاهش مییابد و شرایط را برای صعود هوا و تشكیل ابر و بارندگی فراهم میكند. دكتر لشكری با اشاره به اهمیت مراكز پرفشار در اقلیم ایران و نقش آنها در بروز خشكسالی میگوید: «تاكنون تحقیقات زیادی روی پرفشارهای جنبحارهای موثر بر اقلیم ایران انجام شده است. در برخی از تحقیقات نقش كنترلكننده اقلیم ایران را به پرفشار آزور و در برخی دیگر نیز این نقش را به پرفشار یا واچرخند عربستان نسبت دادهاند. ولی در سالهای اخیر تحقیقات جامع و متعددی در مورد پرفشار عربستان انجامشده است، این تحقیقات نقش برتر این مركز پرفشار را بر رفتار و عملكرد سامانههای بارشی و اقلیم ایران نشاندادهاند.»
به ادامه بارندگیها امیدوار باشیم؟
دكتر لشكری با اشاره به رصد و پایش مداوم موقعیت استقرار مراكز پرفشار عربستان در بارشهای دو سال اخیر میگوید: «بررسیهای ما نشان میدهد زمانی كه مركز پرفشار عربستان ساختار قویتری داشته و از لحاظ دینامیكی تقویتشده، جابهجایی به سمت شرق و استقرار روی آبهای گرم باعث شده صعود رطوبتی بیشتری اتفاق بیفتد و برعكس زمانی كه ساختار دینامیكی ضعیفتری داشته با وجود جابهجایی به سمت شرق صعود رطوبتی ضعیفتر داشته و بارشهای ضعیفتری را برای كشور ما رقم زده است. مطالعات ما نشان میدهد همواره یك سامانه پرفشار قوی میتواند در كنار یك سامانه كمفشار قویتر، یك آرایش سامانهای قویتری را رقم بزند. برای مثال در مورد بارش سیلآسای روز ششم اسفند 1398، موقعیت و ساختار واچرخند عربستان روی غرب ایران بهخوبی مؤید این مساله است. همچنین دو سال آبی 1398-1397 و 1399-1398 دو سال پربارش در كشور بوده است. درصد مكرر موقعیت استقرار هسته مركزی پرفشار جنبحارهای عربستان نشان میدهد در این دو سال در اكثر قریب بهاتفاق روزهای بارشی، مركز پرفشار عربستان روی آبهای گرم عرب و عمان استقرار داشته و زمینه بسیار مناسبی را برای صعود رطوبت به درون سیستمهای بارشی فراهم كرده است».
با توجه به گفته استاد اقلیمشناسی سینوپتیك دانشگاه شهید بهشتی، با در نظر داشتن جابهجایی قابل توجه و پردوام مركز پرفشار عربستان به سمت شرق در دو سال اخیر و نوسانات طولی این واچرخند در چند سال گذشته، انتظار میرود ترسالی این دو سال با شدت و ضعف در سال آینده و با احتمال كمتر در سال بعد از آن نیز تداوم داشته باشد.
نقش كلیدی مركز پرفشار عربستان در بارندگیهای اخیر
مطالعات اقلیمشناسی نشان میدهد سامانه پرفشار جنبحاره عربستان مهمترین كنترلكننده اقلیم منطقه جنوب و جنوبغرب كشور است. در برخی سالها بر اثر تغییرات شرایط جوی ترازهای بالایی كه در مقیاس اقلیم سیارهای مورد مطالعه قرار میگیرند، هسته پرفشار جنبحارهای عربستان بسیار دیرتر از شرایط عادی از منطقه خارج شده و زودتر از موعد به سمت منطقه برگشته است. این فرآیند طول دوره بارشی را كوتاهتر میكند. بنابراین آغاز یا پایان خشكسالی و ترسالی منوط به عوامل و الگوهای فشار منطقهای است.
مطالعه مراكز پرفشار از جمله پرفشار جنب حاره آزور یا عربستان میتواند ارزیابی دقیقتری از بروز خشكسالی یا ترسالی بدهد. در افكار عمومی حتی در بسیاری از پژوهشهای علمی، مركز پرفشار عربستان عموما بهعنوان پدیدهای كه خشكی و خشكسالی به همراه دارد، تلقی میشود؛ ماهیت ذاتی یك مركز پرفشار آن هم پرفشار دینامیك، پایداری و خشكی است. اما این نقش در یك شرایط سینوپتیكی (یعنی مجموعهای از سامانهها در كنش متقابل با یكدیگر) میتواند كاملا عملكرد متفاوتی داشته باشد.
دكتر لشكری به اهمیت داشتن دید سینوپتیكی در تحلیل رخداد خشكسالیها یا ترسالیها تأكید میكند. منظور محققان از دید سینوپتیكی، نگرش همهجانبه و یكپارچه و مطالعه مجموعهای از سامانهها در كنش متقابل با همدیگر و بررسی همه عناصر اقلیمی در وقوع یك رخداد است. وی در این باره میگوید: «پیش از آنكه به نقش منفرد و تكبعدی یك سامانه توجه كنیم، باید این سامانه را در قالب یك شرایط سینوپتیكی بررسی و تحلیل كرد. در آن صورت ساختار، موقعیت استقرار و كنش متقابل یك مركز پرفشار میتواند خشكیزا و منجر به تقویت یا ایجاد خشكی و خشكسالی شود یا برعكس منجر به بارش و تقویتكننده ترسالیها باشد. جابهجایی به سمت غرب و شرق مركز پرفشار عربستان نقش بسیار مهمی در ترسالیها و خشكسالیهای ایران دارد.»
این استاد اقلیمشناسی سینوپتیك میافزاید: «مطالعه انجامشده روی الگوی طولانیمدت استقرار هسته مركز پرفشار عربستان نشان میدهد جابهجایی طولی این مركز پرفشار در دهههای اخیر دچار نوسانات شدیدتری نسبت به گذشته شده است. تحقیقات انجامشده در مورد جابهجایی مكانی مركز پرفشار عربستان در دوره سرد سال نشان میدهد تغییر مكانی آن به سمت شرق و استقرار روی دریاهای گرم عرب و عمان، بهویژه در لایههای زیرین تروپسفر (نزدیك به سطح زمین) نقش بسیار مهمی در صعود هوا و ورود رطوبت به درون سامانههای بارشی كمفشار سودان و مدیترانهای ایفا میكند كه در نتیجه بارش را به دنبال دارد.
در عین حال وقتی همین سامانه پرفشار به سمت غرب جابهجا میشود، روی غرب و شمالغرب عربستان و جنوبغرب ایران استقرار پیدا میكند. در این شرایط علاوهبر اینكه مانع ورود سامانههای بارشی به كشور شده، جوی پایدار و خشك در بخش اعظم ایران حاكم میشود كه خبر از خشكسالی میدهد و طول دوره بارندگی را نیز كوتاهتر میكند.»
بنابراین میتوان گفت، طی دو سال اخیر كه كشور با بارشهای گسترده فراگیر و شدید و گاهی سیلآسا بهویژه در نیمه جنوبی و حتی مركزی برخوردار بوده است، جابهجایی به سمت شرق این مركز پرفشار كاملا مشهود بوده و نقش غیرقابلانكاری در تامین رطوبت سامانهها داشته است.