به غافلگیر شدن عادت کنید

گفت‌و‌گو با كاوه خداشناس، بازیگر نقش روزبه در سریال «بوم و بانو»

به غافلگیر شدن عادت کنید

در كمتر فیلم و سریالی تاكنون دیده‌ایم كه نویسنده در ابتدای داستان كمر به قتل یكی از دو دلداده روایت عاشقانه‌اش ببندد و مخاطب را با یك عشق نافرجام غافلگیر اما تا پایان داستان همراه كند. اما این اتفاق در سریال «بوم و بانو» افتاد و مخاطب در قسمت نخست با دلدادگی دو جوان به نام‌های روزبه و مرجان آشنا شد. اما طی حادثه‌ای روزبه در قسمت بعد به قتل رسید و زندگی مرجان در مسیر دیگری قرار گرفت. كاوه خداشناس، بازیگر نقش روزبه كه سال‌هاست در آثار نمایشی بسیاری حضور داشته، درباره حضورش و ویژگی‌های این نقش در بوم و بانو به ما می‌گوید:

 روزبه در همان ابتدای داستان كشته شد، اما به نظر می‌رسد از آن نقش‌هایی است كه سایه‌اش تا پایان روی داستان و شخصیت‌ها وجود دارد.
می‌توانم بگویم روزبه شبیه یك پیش‌داستان و مقدمه است برای هر آنچه كه تا پایان در سریال اتفاق می‌افتد. ضمن این‌كه با توجه به معمایی كه درباره مرگ روزبه وجود دارد، اتفاقات دیگری هم در داستان می‌افتد.
 روزبه حضور فیزیكی در قصه ندارد، اما ممكن است مخاطب در فلاش‌بك‌ها باز هم با او رو‌به‌رو شود؟
قاعدتا این اتفاق می‌افتد، چون معمای مرگ او هنوز برای مخاطب حل نشده‌است و برای رمز‌گشایی از این ماجرا باز هم او را در سریال خواهیم دید.
 با وجود حضور كوتاه روزبه در سریال، از جذابیت نقش و قصه و قرار گرفتن در فضای دهه 20 بگویید كه شما را تشویق به بازی در این سریال كرد؟ به هر حال مقطع مهمی از تاریخ در این داستان روایت می‌شود.
حدود 12 ـ 10 سال پیش چنین فضایی را در سریال «بانو» در ابتدا به كارگردانی حسن هدایت و بعد فرید سجادی‌حسینی تجربه كردم كه قصه بسیار زیبایی داشت كه در همین دورانی كه سریال بوم و بانو روایت می‌شود، می‌گذشت. البته در آن سریال تجربه مفصل‌تر و طولانی‌تری داشتم و حدود یك‌سال سر‌فیلمبرداری و با این نقش درگیر بودم.
 فكر می‌كنم برای هر بازیگری قرار گرفتن در مقطعی از تاریخ گذشته جذاب باشد. این‌طور نیست؟
بله كارهای تاریخی برای من كه به‌شخصه جذاب است، چون هم یك اتمسفر و حال و هوای متفاوت را با خود دارند و هم بازی در نقش‌هایی از این دست هم به خودی خود می‌تواند برای بازیگر جذابیت به همراه داشته باشد.
 معمولا بازی در قالب نقش‌های تاریخی كه ما‌به‌ازای حقیقی دارند ممكن است جذاب باشد. اما از آنجا كه روزبه تخیل نویسنده بوده باز هم علاقه به حضور در چنین كارها و نقش‌هایی را دارید؟ اصلا چقدر در این زمینه علاقه‌مند به مطالعه هستید؟
 به هر حال بازی در چنین آثاری برای هر بازیگری خالی از لطف نیست، چون كشور ما دهه‌های پر قصه و پر از ماجراهایی را پشت سر گذاشته است. روزبه و نقش‌های مشابه آن هم ممكن است در تاریخ شخصیت حقیقی نداشته باشد، اما برگرفته از یكسری اتفاقات كاملا واقعی است كه در آن ایام رخ داده. در آن دوران برخی از جوان‌ها نگرش كمونیستی داشتند و اگر اهل مطالعه باشیم متوجه می‌شویم كه این جریان در آن سال‌ها خیلی با خودش قصه‌های بزرگی را به‌وجود آورد.
بنابراین در مقطعی از تاریخ كشور آبستن شخصیت‌ها، اتفاقات و ماجراهایی بوده كه من فكر می‌كنم خیلی جا دارد كه در آثار نمایشی به آنها پرداخته شود. من هم سعادت این را داشتم كه نقش روزبه را در بوم و بانو بازی كنم كه یكی از آن آدم‌هایی بوده كه در آن برهه از تاریخ برای خودش نگرشی داشته و وارد یك داستان عاشقانه می‌شود كه متاسفانه در انتها به كشته شدنش ختم می‌شود.
 تا چه حد گریم، صحنه، دكور و لباس برای شما در فضاسازی آن برهه از تاریخ باورپذیر بود كه بتواند به‌عنوان ابزار كار برای رسیدن به نقش به كمك بازیگر بیاید؟
 واقعیت این است كه اگر ما به‌عنوان عوامل و بازیگران یك مجموعه نتوانیم خودمان را در آن فضا قرار بدهیم، خیلی چیزها اتفاق نمی‌افتد. از لوكیشنی كه در آن ورود می‌كنیم تا گریمی كه روی صورتمان اتفاق می‌افتد و لباسی كه به تن می‌كنیم، به‌علاوه فضایی كه در ذهن از آن نقش و كار ترسیم می‌كنیم قدم‌به‌قدم به پكیجی تبدیل می‌شود كه در نهایت مخاطب ما را مقابل دوربین می‌بیند و با ما به زمان سفر می‌كند و به هفتاد هشتاد سال قبل برمی‌گردد و قصه‌ای را تماشا می‌كند. بنابراین واقعا همه گروه‌ها از لباس و صحنه گرفته تا گریم و كارگردانی همه بچه‌ها در پشت صحنه سریال تلاش می‌كردند تا این اتفاق بیفتد. به نظرم همه بچه‌ها در كار خود حرفه‌ای بودند و من به‌عنوان بازیگر هیچ كمبودی را در كار احساس نكردم. چون همه سعی كردند همه چیز منطبق با اتفاقی كه در آن برهه از تاریخ می‌افتد، باشد.
 به‌خصوص در شرایط كرونا و استرسی كه برای گروه و به‌خصوص بازیگران وجود داشت.
 بله، متاسفانه همزمان با تولید با كرونا هم رو‌به‌رو شدیم. ضمن این‌كه بخش عمده‌ای از كار در تابستان بود كه ما باید همه آن لباس‌های پشمی را می‌پوشیدیم كه تمام بدن من عرق‌سوز شده بود.
 اما از بخاری كه از دهان بازیگران موقع دیالوگ گفتن بیرون می‌آید، به نظر می‌رسید تصویربرداری در زمستان انجام شده‌است؟
 بخشی از كار در زمستان فیلمبرداری شد، اما به تعطیلات كرونا خوردیم و تا اواسط اردیبهشت امسال طول كشید و برای حفظ راكورد باید در تیر ماه همان لباس‌ها را با وجود گرما می‌پوشیدیم. البته همه دستورالعمل‌های بهداشتی در كار رعایت می‌شد.
 به هر حال تعداد هنرورها هم كم نبود، اما تلاش می‌كردیم استرس كار در شرایط كرونا باعث نشود تمركز ما به‌هم بریزد. از همین جا باید به همه گروه و به‌خصوص بچه‌های پشت صحنه خسته نباشید گفت كه تلاش می‌كردند بازیگران با كمترین استرس مقابل دوربین بروند. چون بوم و بانو كار بسیار سختی بود. با این‌كه من به نسبت بقیه سكانس‌های كمتری داشتم. البته برای من بسیار لذتبخش بود، چون لحظات درخشانی را با آنها تجربه كردم.
 با وجود كشته شدن روزبه در همان ابتدا فكر می‌كنید داستان این سریال به قدری كشش دارد كه بتواند مخاطب را تا پایان با خود همراه كند؟
 شاید یك جاهایی مخاطب دوست داشته باشد كه با قهرمان داستانش همراه شود، اما این خرق عادت‌ها در روایت و قصه گفتن بد نیست. یعنی بیننده ما كه همیشه عادت دارد در تلویزیون زوج عاشقانه‌ای را در ابتدا ببیند و در انتها هم با همه فراز و نشیب‌هایی كه پشت‌سر می‌گذارند، خیالش راحت می‌شود كه آنها به هم می‌رسند، بد نیست كه در قسمت دوم غافلگیر شود و ببیند كه قهرمانش كشته می‌شود. البته بوم و بانو قهرمان‌های دیگری هم دارد كه هر كدام نكات و ماجرایی را با خود وارد قصه می‌كنند كه برای مخاطب جذاب است، بنابراین خوب است مخاطبی كه به یك شكل از داستان عادت دارد، با وجه دیگری از داستان رو‌به‌رو شود و اتفاقا برایش خالی از لطف نیست.
 خودتان راضی بودید یا این‌كه فكر می‌كنید چنین كارهایی دیگر برای مخاطب جذابیت ندارد؟
 آقای سلطانی سال‌هاست كه در حوزه سریال‌سازی فعالیت می‌كند و سریال‌های پرمخاطبی را هم تولید كرده و بنابراین جنس روایتی را كه مخاطب دوست داشته باشد، می‌شناسد. در بوم و بانو هم هرچقدر كه جلوتر می‌رویم، با داستان‌های جذابی رو‌به‌رو می‌شویم.
 كار با آقای سلطانی چطور بود؟ تعامل خوبی با هم در كار داشتید؟
 آقای سلطانی كه به مهربانی و خوش‌اخلاقی معروف است و كار كردن با ایشان لذتبخش بود. گرچه نخستین تجربه همكاری‌ام بود.
این روزها مشغول چه كاری هستید؟
 همچنان مشغول ضبط مسابقه «77 ساعت» آقای سعید ابوطالب هستیم كه البته من مجری مسابقه هستم. من پیش از این تجربه اجرا نداشتم، اما برایم بسیار تجربه دل‌انگیزی بود.