امام چگونه جنگ را اداره کردند؟ چه ویژگیهایی در تصمیمات سرنوشتساز ایشان بود؟
درس تدبیر و مدیریت
نظام نوپای جمهوریاسلامیایران در روز پایانی شهریور 1359، درگیر تجاوزی نظامی شد که به حکم عقل، میبایست از خود دفاع میکرد. تاریخ جنگ تحمیلی که حدود هشت سال ساختارها و توان نظام اسلامی را به خود مشغول کرد، دارای فراز و نشیبهای فراوانی بودهاست، اما آنچه بهعنوان یک امر مهم و قابل توجه به نظر میرسد، مدیریت مدبرانه و منطقی امامخمینی(ره) در این جنگ طاقتفرساست. دفاعمقدس در یک نگاه فرهنگی- اجتماعی، شامل معارف و ظرفیتهای گستردهای است که ضرورت دارد در شرایط کنونی که کشور بیش از هر زمان دیگری به فرهنگ دفاعمقدس نیاز دارد، به این موضوعات پرداخته شود. در سالهای اخیر، تلاش فراوانی از سوی برخی در داخل و خارج از کشور به وجود آمده است تا به انکار موفقیتها در دفاعمقدس بپردازند، یا اینکه دستاوردهای این برهه را ناشی از تصادف و غیرمدیریتشده قلمداد کنند. بر این اساس، یکی از مداخل پراهمیت در موضوع دفاعمقدس، مدیریت عقلانی این برهه تاریخی است که بهطورکلی میتوان ملاحظات زیر را در توضیح مدیریت عقلانی جنگ توسط امام(ره) بیان کرد:
در برهههای مختلف تاریخ دفاعمقدس، اختلاف نظراتی میان گروههای سیاسی پدیده آمدهاست که مهمترین آن، ادامه یا توقف جنگ بودهاست. منطق امام(ره) در ادامه دادن جنگ، تا زمانی بودهاست که دست برتر در این نبرد به وجود آید که یک منطق عقلایی به نظر میرسد. ایشان این منطق را چنین روایت مینماید: «یک مسائلی که ما گفتیم، یک چیزی نبوده که میخواستیم تحمیل کنیم، یک چیزی بودهاست که وقتی عرضه کنیم به همه عقلای دنیا و همه جنگندههای دنیا، عرضه کنیم به آنها، از ما میپذیرند... یکی از شرایط ما این است که بروید بیرون. این را چه انسانی میتواند بگوید که این شرط، یک شرط تحمیلی است؟ خوب، دزد آمده تو خانه ما، اثاث ما را برداشته و جمع کرده، میگوید: حالا بیا صلح کنیم، اینها مال من! خوب همین است دیگر؛ اینها دزدهایی بودند که ریختند به این کشور و هرچه هم بود در این شهرها بردهاند.» (صحیفه امام، ج16، ص317)
اولویت ثبات و امنیت کشور بر سایر موضوعات
امام(ره) جنگ را که به موجودیت نظام اسلامی گره خورده بود، اولویت اصلی کشور تلقی مینمود و در مدیریت داخلی کشور، این اصالت و اولویت را حفظ میکرد. در پاسخی که ایشان به درخواست استعفای نخستوزیر وقت، مهندس موسوی، داده است، این مطلب مشهود است: «نخستوزیر محترم. نامه استعفای شما باعث تعجب شد. حق این بود که اگر تصمیم بدین کار داشتید، لااقل من و یا مسؤولین ردهبالای نظام را در جریان میگذاشتید. در زمانی که مردم حزبا... برای یاری اسلام فرزندان خود را به قربانگاه میبرند چه وقت گله و استعفاست. شما در سنگر نخستوزیری، در چهارچوب اسلام و قانون اساسی، به خدمت خود ادامه دهید...» (صحیفه امام، ج21، ص123)
ممانعت از بازیابی توان دشمن
امام(ره) سعی داشت با استمرار عملیاتها و نمایش پیوستگی جنگ، به دشمن اجازه بازیابی توان و تثبیت مناطق و امکانات بهدستآورده را ندهد. امام مدتی بعد از حادثه هفتم تیر خطاب به شورای عالی دفاع چنین بیان میدارد: «چرا حمله نمیکنید؟ بنیصدر هم همیشه امروز و فردا میکرد و میگفت یک ماه دیگر طراحی کردیم... اگر نمیخواهید بجنگید بگویید تا ما تکلیف خودمان را بدانیم.» (درودیان، محمد، آغاز تا پایان، (سالنامه تحلیلی: بررسی وقایع سیاسی- نظامی جنگ از زمینهسازی تهاجم عراق تا آتشبس، تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، 1383، ص48.)
نمایش اقتدار نظام اسلامی
امام(ره) سعی داشت با تعریف عرصههای متنوع برای نیروهای خودی، جنگ گسترش یافته را در زمینههای گوناگون هوایی، زمینی و دریایی راهبری کند تا در هیچ عرصهای، ضعفی از جمهوری اسلامی به نمایش درنیاید. از همینرو، امام (ره) در سال پنجم جنگ که نیروهای رزمنده در مرحله گسترش جنگ، نبرد همهجانبهای را تجربه میکردند، دستور تشکیل سه نیروی هوایی، دریایی و زمینی را در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی صادر فرمود. فرمانده وقت سپاه اعتقاد دارد این اقدام بیش از آنكه پاسخی به درخواست سپاه و به اصرار فرماندهان باشد، به سبب پیگیریهای شخص امام بودهاست. (رضایی، محسن، بررسی عملیات والفجر هشت در گفتوگو با راویان جنگ تحمیلی، تهران، مرکز اسناد و تحقیقات دفاعمقدس، 1390، ص73.)
مردمی کردن مبارزه
یکی از مهمترین عناصر مدیریت مدبرانه امام(ره) در دفاعمقدس، مردمی کردن مبارزه بودهاست. حضرت آیتا... خامنهای، استفاده از انگیزه و ظرفیت عظیم مردمی در پشتیبانی نیروهای مسلح و در قالب بسیج را چنین روایت میکنند:
«حکمت امام بزرگوار ما، در خیلی از مسائل آشکار شد. این، یکی از برجستهترینِ آن مسائل است. بدون اینکه بخواهیم نسبت به زحمات نیروهای مسلّحِ سازماندهیشده منظّمِ نظامی- که حقیقتا در کشور ما، سپاه و ارتش، دو نیروی مسلّحِ کارآمدِ ارزشمند هستند و زحمات عظیمی هم کشیدهاند و خدمات بزرگی هم کردهاند- تردیدی به ذهن بیاوریم، باید عرض کنیم عمده کار در هر حرکت نظامی، پشتیبانی مردم است و این پشتیبانی- که در کشور ما، به شکل بسیج بود- هرجا باشد، در نبرد نظامی و هر نبرد دیگر، داروی شفابخش ضعفها و هزیمتها و عقبماندگیهاست.» (بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار جمع کثیری از بسیجیان سراسر کشور تاریخ 30/ 08/ 1375).
تدارک دیپلماتیک در شرایط برتری نظام
زمانی که امام(ره) دست برتر را در جنگ(سال1365) مییابد، تدارکات دیپلماتیک، بیش از هر زمان دیگری فعال میشود و تلاش ایران در سازمان ملل برای تعدیل قطعنامه 598 و ممانعت از صدور قطعنامه مجدد علیه ایران معطوف میشود. (درودیان، محمد، آغاز تا پایان،(سالنامه تحلیلی: بررسی وقایع سیاسی- نظامی جنگ از زمینهسازی تهاجم عراق تا آتشبس، تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، 1383، ص166.) رهبر معظم انقلاب، حضرت آیتا... خامنهای، آن برهه را چنین روایت میکنند: «منطق امام این بود که وقتی متجاوز در خاک ماست و با دست پُر ما را تهدید میکند، ما مذاکره نمیکنیم. مذاکره آن وقتی صورت میگیرد که دشمن از تمام خاک ما خارج شود.» ( بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار اقشار مختلف مردم در تاریخ 1/3/1381). مطلب نشان از دوراندیشی و هوشمندی امام(ره) دارد.
واقعبینی در پایان بخشیدن به جنگ
پذیرش قطعنامه در حالیکه هنوز متجاوز به عقوبت جنایت خود نرسیده، برای امام(ره) یک تصمیم سخت و دشوار است و به همین خاطر از آن به نوشیدن جام زهر یاد میکند. روایت امام از این تصمیم چنین است:
«در مورد قبول قطعنامه که حقیقتا مساله بسیار تلخ و ناگواری برای همه و خصوصا برای من بود... ولی بهواسطه حوادث و عواملی که از ذکر آن فعلا خودداری میکنم و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامی کارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای کشور، که من به تعهد و دلسوزی و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتشبس موافقت نمودم؛ و در مقطع کنونی آن را به مصلحت انقلاب و نظام میدانم. و خدا میداند که اگر نبود انگیزهای که همه ما و عزت و اعتبار ما باید در مسیر مصلحت اسلام و مسلمین قربانی شود، هرگز راضی به این عمل نمیبودم و مرگ و شهادت برایم گواراتر بود.» (صحیفه امام، ج21، ص92.)
شاهد مثالی از حضرت آیتا... خامنهای، سالها پس از پذیرش قطعنامه میتواند راز پذیرش امام را مشخص کند: «قطعنامه را هم که امام قبول کرد، به خاطر فشارها نبود. به خاطر فهرست مشکلاتی بود که مسؤولان آن روز امور اقتصادی کشور مقابل روی او گذاشتند.» (بیانات رهبر معظم انقلاب در اجتماع پرشکوه زائران مرقد امام خمینی (ره) در تاریخ 14/3/1375.) بنابراین، تصمیم امام(ره) مبنی بر پایان دادن به جنگ را میتوان یک تصمیم واقعگرایانه و مبتنی بر منافع بلندمدت مردم ایران دانست.
سخن پایانی
در جنگ تحمیلی، شرایط مختلفی از جمله تجاوز و اشغال، آزادسازی مناطق اشغالی، بنبست و توقف، گسترش جنگ، توازن جنگ به سود ایران و پایان جنگ وجود داشتهاست و میتوان مدیریت امامخمینی(ره) را از منظر مؤلفههای هفتگانه فوق و مبتنی بر شرایط مذکور تحلیل کرد:
آغاز جنگ تحمیلی در منظر امام(ره)، به سبب درگیری کشور با اشغال و تجاوز، امری واضح و بدیهی بودهاست که مبتنی بر قاعده عقلی ضرورت دفاع از خود، قابل توجیه است. هرقدر فضای کشور بیشتر در معرض مسائل جنگ قرار میگیرد، امام(ره) سعی میکند با اولویت دادن به این موضوع و یافتن دست برتر در جنگ، حالتی بازدارنده برای متجاوزان ایجاد کند و در چنین شرایطی، ظرفیتی دیپلماتیک برای نگارش متن آتشبس ایجاد میشود و در نهایت، زمانی که خاتمه دادن به جنگ، یک ضرورت غیرقابل انکار است، ایشان قطعنامهای را میپذیرد که در زمان فتح و حاکمیت نوشته شده است. این فرآیند تاریخی و منطق رفتاری امام(ره)، برآیندی کلی از مدیریت ایشان در جنگ تحمیلی را به ذهن متبادر میسازد که برخلاف نسبتهای ناروایی است که این روزها برخی قصد دارند به مدیریت دفاعمقدس نسبت دهند. در واقع، همان منطقی که در روزهای ابتدایی جنگ اقتضا داشت تا در برابر متجاوز ایستادگی شود، در میانه راه به گسترش میدان جنگ کشیده شد و در نهایت به پذیرش قطعنامه انجامید. ویژگی اصلی مدیریت امام(ره) در تمام برهههای جنگ تحمیلی، توجه همزمان به آرمانهای انقلاب اسلامی و واقعیتهای بیرونی است و مدیریت مدبرانه و عقلانی ایشان در این برهه حساس را میتوان از منظر آرمانگرایی واقعبینانه تحلیل کرد.