گزارش جامجم از حال و روز كافه دانتیسم هشت ماه بعد از یك افتتاح جنجالی
دانتیسم آن سوی هیاهو
روزنامهها نوشتند طعم امید در متفاوتترین كافه ایران، خبرنگارها پشت در كافه صف كشیدند و خبرگزاریها به این كافه لقب بیرقیب را دادند؛ جایی با یك پذیرایی باورنكردنی، یك پذیرایی با طعمی متفاوت. كافه دانتیسم را آن روزها همه دوست داشتند، همه برایش هورا میكشیدند، حامی اش بودند . از آن روزها تا حالا چیزی حدود هشت ماه میگذرد و حالا كافه دانتیسم بهخوبی روزهای اولش نیست. بچههای سندرم داون و اوتیسمی كه در این كافه مشغول به كار شدهاند و كارشان از ابتدا با تحسین همه همراه بوده، حالا در میانه راه انگار بدجوری تنها ماندهاند.
قدیمی منطقه، از اردیبهشت امسال كافهای افتتاح شده كه با بقیه كافههای كشورمان فرق دارد؛ البته اینجا هم همان كاپوچینو، هات چاكلت، دمنوش بهارنارنج و چای لته و كیك هویج و ... برای مشتریها سرو میشود. تفاوت كافه دانتیسم با بقیه كافهها اما در آدمهایی است در كافه مشغول به كارند؛ بچههایی كه بعضیهایشان یك كروموزوم اضافهتر نسبت به بقیه دارند و بعضی هایشان مدتهاست با بیماری اوتیسم (درخودماندگی) درگیرند؛ جماعتی كه تا حالا فرصتی برای كار و فعالیت رسمی در جامعه نداشتند و حالا چند ماهی است این فرصت به آنها داده شده تا خودی نشان بدهند و به بقیه هم ثابت كنند كه میتوانند.
جذابیت اداره یك كافه توسط همین بچهها، اتفاقی بود كه از همان روزهای افتتاح كافه خیلیها را به اینجا كشاند، آدمهایی كه آمده بودند ببینند واقعا میشود از صفر تا صد یك كافه توسط بچههای سندرم داون و اوتیسم اداره شود؟! باور توانایی این بچهها به زمان زیادی احتیاج نداشت، آنها خودشان را خیلی زود نشان دادند، جوری كه انگار میخواستند علاوه بر بقیه به خودشان هم ثابت كنند اگر بخواهند، اگر اراده كنند، اگر شرایط فراهم باشد، اگر حمایت شوند، میتوانند.
حالا اما یك پای این اگرها میلنگد، بچههای اوتیسم و سندرم داون بهسختی هشت ماه چراغ كافه شان را روشن نگه داشتهاند و این روزها زمزمههای خوبی از كافهشان به گوش نمیرسد. زمزمههایی كه آیلین آگاهی، مدیر و موسس كافه دانتیسم میگوید حقیقت است؛ آگاهی كه از 17 سال پیش تا همین حالا مربی بچههای سندرم داون و اوتیسم است و بهواسطه همین آشنایی، ایده راهاندازی كافهای با كاركنان سندرم داون و اوتیسم به ذهنش رسیده، به ما میگوید: این بچههایی كه الان در كافه كار میكنند همگی شاگردان من هستند و هدف من هم از افتتاح این كافه این بود كه میخواستم بقیه مردم هم توانمندیهای آنها را ببینند، همانطور كه من در این مدت با توانمندیهای این بچهها آشنا شده بودم، اما متاسفانه هیچ حمایتی از ما نشد.
سررشته گلایههای مدیر كافه دانتیسم به سازمان بهزیستی میرسد، نهادی كه به گفته او قرار بود حامی اصلی بچههای كافه دانتیسم باشد و حالا پشتشان را خالی كرده. توضیحات بیشتر را از زبان خود آیلین آگاهی بخوانید: «وقتی میخواستیم این كافه را راه بیندازیم، از سازمان بهزیستی كمك خواستم، قرار بود در پول پیش اینجا، اجاره، خرید وسایل مورد نیاز و... كمك حال ما باشند و در عوض من هم همه جا بگویم كه این كافه با كمك و حمایت سازمان بهزیستی راهاندازی شده و فعالیت میكند. اما بعد از سه هفته، حتی دیگر جواب تلفن مرا هم ندادند و فقط نفری سه میلیون تومان به حساب 9 تا از خانوادههای بچههای ما ریختند و گفتند اگر پولی میخواهی از آنها بگیر كه من هم هیچوقت از خانواده بچههای بیمار كمك نمیگیرم و الان چندماهی است كه اینجا را به سختی اداره میكنم.»
مدیر كافه دانتیسم در ادامه میگوید: «70 میلیون پول پیش كافه را مجبور شدم با قرض كردن از 15 نفر جور كنم، ماهی یك میلیون و 800 هزارتومان اجاره كافه است، ماهی یك میلیون و 700 هزارتومان شارژ كافه است، زیر900 هزارتومان قبض برق برای ما نمیآید، زیر دو میلیون تومان بچهها خسارت نمیزنند، همه اینها باعث شده كه دردو ماه اخیر 11 میلیون تومان هم از جیبم هزینه كنم و واقعا ادامه راه برای من سخت شده. با اینكه این اولین كافه در جهان است كه توسط خود بچههای سندرم داون و اوتیسم اداره میشود و من امیدوار بودم كه همكاری بهتری با آنها صورت بگیرد، اما این اتفاق نیفتاده و شرایط برای ادامه كار آنها خیلی سخت شده است.»
آگاهی اما میگوید كه باوجود همه این سختیها فقط به خاطر ذوق و شوق و انگیزه بچههایی كه از صبح تا شب اینجا فعال هستند، فعلا كافه را سرپا نگهداشته: «باوركنید اگر واكنش مثبت بچهها نبود قطعا دوماه پیش اینجا را بسته بودم، اما وقتی میبینم اینها اینقدر با انگیزه از سر صبح اینجا حاضر هستند، حتی زودتر از شیفت شان میآیند تا نوبتشان برسد، دلم نمیآید در كافه را ببندم.»
ادامه گلایههای مدیر كافه دانتیسم به فعالیت این كافه در پاساژ آیینه ونك هم میرسد، به جایی كه آگاهی میگوید انگار خیلی علاقهای به حضور بچههای سندرم داون و اوتیسم در پاساژشان ندارند، آنقدر كه بگوید: شرایط را برای ماندن ما در پاساژ سختتر كردهاند. شهاب ناجی، مدیریت پاساژ آیینه ونك اما به ما میگوید: پاساژ قوانینی دارد كه باید رعایت شود و استثنا هم ندارد، اما اینكه بخواهند در مشاعات حضور داشته باشند صندلی بچینند یا نظم راهرو را به هم بریزند، خلاف قوانین اینجاست. ما با حضور بچههای كافه دانتیسم در اینجا مخالف نیستیم اما شاید اینجا از اول جای مناسبی برای فعالیت آنها نبوده و باید از ابتدا یك فضای بزرگتری را خارج از یك پاساژ برایشان در نظر میگرفتند.» گفتوگوی ما با چند مغازهداری كه همسایه كافه دانتیسم هم هستند به دو نظر متفاوت میرسد، همسایههای طبقه بالایی كه دقیقا مجاور كافه هستند، از سروصدای بچهها دلخوشی ندارند و میگویند حضور آنها مناسب فضای اداری طبقه دوم پاساژ نیست و با این حال همسایههای طبقه پایین میگویند سروصدای بچهها مشكلی برایشان ایجاد نكرده و باید از فعالیت آنها حمایت شود.
با این حال در كافه فعلا برای بچههایی كه اینجا مشغول هستند و جمعیتشان در بعضی از ساعات روز به 17نفر هم میرسد باز است، شیفت بچهها هر سه ساعت عوض میشود و هنوز اسم 190 نفر در فهرست ذخیره كار در كافه نوشته شده تا هر زمان كه جا بود، فرصت فعالیت و حضور درجامعه برای آنها هم فراهم شود.
جذابیت اداره یك كافه توسط همین بچهها، اتفاقی بود كه از همان روزهای افتتاح كافه خیلیها را به اینجا كشاند، آدمهایی كه آمده بودند ببینند واقعا میشود از صفر تا صد یك كافه توسط بچههای سندرم داون و اوتیسم اداره شود؟! باور توانایی این بچهها به زمان زیادی احتیاج نداشت، آنها خودشان را خیلی زود نشان دادند، جوری كه انگار میخواستند علاوه بر بقیه به خودشان هم ثابت كنند اگر بخواهند، اگر اراده كنند، اگر شرایط فراهم باشد، اگر حمایت شوند، میتوانند.
حالا اما یك پای این اگرها میلنگد، بچههای اوتیسم و سندرم داون بهسختی هشت ماه چراغ كافه شان را روشن نگه داشتهاند و این روزها زمزمههای خوبی از كافهشان به گوش نمیرسد. زمزمههایی كه آیلین آگاهی، مدیر و موسس كافه دانتیسم میگوید حقیقت است؛ آگاهی كه از 17 سال پیش تا همین حالا مربی بچههای سندرم داون و اوتیسم است و بهواسطه همین آشنایی، ایده راهاندازی كافهای با كاركنان سندرم داون و اوتیسم به ذهنش رسیده، به ما میگوید: این بچههایی كه الان در كافه كار میكنند همگی شاگردان من هستند و هدف من هم از افتتاح این كافه این بود كه میخواستم بقیه مردم هم توانمندیهای آنها را ببینند، همانطور كه من در این مدت با توانمندیهای این بچهها آشنا شده بودم، اما متاسفانه هیچ حمایتی از ما نشد.
سررشته گلایههای مدیر كافه دانتیسم به سازمان بهزیستی میرسد، نهادی كه به گفته او قرار بود حامی اصلی بچههای كافه دانتیسم باشد و حالا پشتشان را خالی كرده. توضیحات بیشتر را از زبان خود آیلین آگاهی بخوانید: «وقتی میخواستیم این كافه را راه بیندازیم، از سازمان بهزیستی كمك خواستم، قرار بود در پول پیش اینجا، اجاره، خرید وسایل مورد نیاز و... كمك حال ما باشند و در عوض من هم همه جا بگویم كه این كافه با كمك و حمایت سازمان بهزیستی راهاندازی شده و فعالیت میكند. اما بعد از سه هفته، حتی دیگر جواب تلفن مرا هم ندادند و فقط نفری سه میلیون تومان به حساب 9 تا از خانوادههای بچههای ما ریختند و گفتند اگر پولی میخواهی از آنها بگیر كه من هم هیچوقت از خانواده بچههای بیمار كمك نمیگیرم و الان چندماهی است كه اینجا را به سختی اداره میكنم.»
مدیر كافه دانتیسم در ادامه میگوید: «70 میلیون پول پیش كافه را مجبور شدم با قرض كردن از 15 نفر جور كنم، ماهی یك میلیون و 800 هزارتومان اجاره كافه است، ماهی یك میلیون و 700 هزارتومان شارژ كافه است، زیر900 هزارتومان قبض برق برای ما نمیآید، زیر دو میلیون تومان بچهها خسارت نمیزنند، همه اینها باعث شده كه دردو ماه اخیر 11 میلیون تومان هم از جیبم هزینه كنم و واقعا ادامه راه برای من سخت شده. با اینكه این اولین كافه در جهان است كه توسط خود بچههای سندرم داون و اوتیسم اداره میشود و من امیدوار بودم كه همكاری بهتری با آنها صورت بگیرد، اما این اتفاق نیفتاده و شرایط برای ادامه كار آنها خیلی سخت شده است.»
آگاهی اما میگوید كه باوجود همه این سختیها فقط به خاطر ذوق و شوق و انگیزه بچههایی كه از صبح تا شب اینجا فعال هستند، فعلا كافه را سرپا نگهداشته: «باوركنید اگر واكنش مثبت بچهها نبود قطعا دوماه پیش اینجا را بسته بودم، اما وقتی میبینم اینها اینقدر با انگیزه از سر صبح اینجا حاضر هستند، حتی زودتر از شیفت شان میآیند تا نوبتشان برسد، دلم نمیآید در كافه را ببندم.»
ادامه گلایههای مدیر كافه دانتیسم به فعالیت این كافه در پاساژ آیینه ونك هم میرسد، به جایی كه آگاهی میگوید انگار خیلی علاقهای به حضور بچههای سندرم داون و اوتیسم در پاساژشان ندارند، آنقدر كه بگوید: شرایط را برای ماندن ما در پاساژ سختتر كردهاند. شهاب ناجی، مدیریت پاساژ آیینه ونك اما به ما میگوید: پاساژ قوانینی دارد كه باید رعایت شود و استثنا هم ندارد، اما اینكه بخواهند در مشاعات حضور داشته باشند صندلی بچینند یا نظم راهرو را به هم بریزند، خلاف قوانین اینجاست. ما با حضور بچههای كافه دانتیسم در اینجا مخالف نیستیم اما شاید اینجا از اول جای مناسبی برای فعالیت آنها نبوده و باید از ابتدا یك فضای بزرگتری را خارج از یك پاساژ برایشان در نظر میگرفتند.» گفتوگوی ما با چند مغازهداری كه همسایه كافه دانتیسم هم هستند به دو نظر متفاوت میرسد، همسایههای طبقه بالایی كه دقیقا مجاور كافه هستند، از سروصدای بچهها دلخوشی ندارند و میگویند حضور آنها مناسب فضای اداری طبقه دوم پاساژ نیست و با این حال همسایههای طبقه پایین میگویند سروصدای بچهها مشكلی برایشان ایجاد نكرده و باید از فعالیت آنها حمایت شود.
با این حال در كافه فعلا برای بچههایی كه اینجا مشغول هستند و جمعیتشان در بعضی از ساعات روز به 17نفر هم میرسد باز است، شیفت بچهها هر سه ساعت عوض میشود و هنوز اسم 190 نفر در فهرست ذخیره كار در كافه نوشته شده تا هر زمان كه جا بود، فرصت فعالیت و حضور درجامعه برای آنها هم فراهم شود.