پس از علی لاریجانی، ریاست رسانهملی به عزتا... ضرغامی رسید. مدیری که از ارشاد آمده بود و روحیات خاصی داشت. ضرغامی عاشق چگوارا است، مهندسی خوانده، در سپاه بوده و روزی هم در اشغال سفارت آمریکا در تهران حضور داشته. از همان دهه ۷۰ نیز فعالیتهای فرهنگی خود را گسترش داد؛ دو سال معاون وزیر ارشاد بود و از سال ۷۴ تا ۷۶ معاونت امور سینمایی این وزارتخانه را برعهده گرفته. سال ۷۹ علی لاریجانی او را به صداوسیما برد و معاونت امور مجلس و استانها را به او داد تا اینکه دوره لاریجانی در سال ۸۳ تمام شد و ضرغامی ریاست این سازمان عریض و طویل را برعهده گرفت. علی لاریجانی در روز خداحافظی خود با لحنی که مثل همیشه مشخص نبود جدی است یا در حال شوخیکردن است، اینگونه گفت: «عزتزیاد» و رفت و مدیریت را از ۸۳ تا ۹۳ به ضرغامی سپرد. دوره مدیریت مهندس ضرغامی ادامه روند تحولاتی بود که از دوره قبل کلید خورده بود. توسعه از جنس تاسیس شبکههای تخصصی ازجمله شبکه پویا، ورزش، مستند، نسیم، نمایش و ... که به افزایش کمی شبکههای تلویزیونی منجر شد. این افزایش کمی حتی در بخش برونمرزی نیز محقق شد که حاصل آن، تاسیس پرس تیوی، سحر، الکوثر، العالم و هیسپان تیوی است.
حرکت رو به جلوتبدیل فرمت پخش تلویزیونی از آنالوگ به دیجیتال جزو بزرگترین دستاوردهای مهم دوره ضرغامی است. گذار از فرمت قدیمی به تکنولوژی روز حرکت شایانتوجهی بود که مدتها نیاز به آن در مهمترین رسانه رسمی کشور حس میشد. پروژهای سنگین و پرهزینه که طبق اظهارات ضرغامی در کتاب خود تحت عنوان «راوی صادق»، حمایت چندانی را از سوی دولتهای وقت مشمول نشده و اجرایش، با مشقتهایی همراه بوده است. مرحله بعد نوبت به پیشرفت کیفیت تصویری بود. ارتقای کیفیت تعداد محدودی از شبکههای سیما از اسدی به اچدی، بهخوبی پیشینه مهندسی عزتا... را نشان میداد. بخش خبری ۲۰ و۳۰ دقیقه نیز رهاوردی از دوران مسؤولیت اوست. اینها فقط گوشهای از دستاوردهای ضرغامی در دوران ریاست صداوسیماست. بااینحال، این دوران خالی از جنجال و حاشیه نیز نبود.
هدیه ضرغامیدرحالحاضر برنامههای نوستالژیک و خاطرهبازی جایگاه ویژهای روی آنتن صداوسیما دارند و این یکی از خروجیهای دوره مدیریت ضرغامی است. خود او یکی از اقدامات ارزشمندش را باز کردن در آرشیو صداوسیما به روی مردم میداند. او معتقد بود که این سرمایه عظیم نباید مهجور بماند و گوشهای خاک بخورد. وی در خصوص این اقدام هدفمند در مصاحبهای با خراسان گفته بود: «من در آرشیو را به روی مردم باز کردم و آن را نجات دادم. هرجا میخواستیم فیلمی نشان دهیم، میگفتند محرمانه است اما من همه اینها را نشان دادم و چقدر هم واکنشها مثبت بود.» البته این رخداد باعث حواشیهایی هم شد و برخیها اعلام کردند شبکههای معاند فارسیزبان در همین بازه آرشیو صداوسیما را با خود بردهاند که همواره توسط ضرغامی تکذیب شده است.
دشمنان پرمشغلهگسترش شبکههای فارسیزبان خارجی که توسط گیرندههای ماهواره به خانههای مردم راه پیدا کردند، همراه رخدادهای سال ۸۸ ازجمله چالشهای جدی مدیریت ضرغامی بود. در واقع در سالهای اواخر دهه 80 شبکههای ماهوارهای فارسیزبان فعالیتهای خودشان را گسترش دادند و از حوزه سیاسی به حوزههای اجتماعی، فرهنگی و ورزشی ورود پیدا کردند و حتی روی گسلهای اجتماعی مانند تقابل شیعه و سنی و بحث قومیتها دست گذاشتند.
این پدیده در کنار گسترش چشمگیر فیلمهای ضدایرانی و ضداسلامی بود. این دوره جنگ ایده و روایتها به اوج رسید و تلاش شد این جنگ در قالب اسلامهراسی و ایرانهراسی مطرح شود. ضرغامی دوره مدیریت سختی داشت و سعی کرد تکتک این موارد را حل کند. برای مثال در ماجرای تحریک بختیاریها و ساخت سریال «سرزمین کهن» خودش شخصا وارد ماجرا شد و به غرب ایران سفر کرد تا مشکل را حل کند. در نهایت هم با لباس محلی عکس گرفت و این غائله پایان یافت. البته همه تدبیرهای او به خوبی این مورد پیش نرفت و در بعضی موارد ازجمله تولید سریالهای تاریخی در جواب به رسانههای معاند فارسیزبان شکست خورد چراکه بهزعم برخی کارشناسان و مخاطبان آثاری مثل «معمای شاه» از کیفیت کافی برای مواجهه برخوردار نبودند.
افزایش بیرویه کار خیلی بدیه!
نگاه منتقد: در دوره ضرغامی تعداد شبکههای رسانهملی بهشدت زیاد شد و قاعدتا تعدد شبکهها، محتوای بیشتری را میطلبید. این نکته در ابتدا با چالش خاصی روبهرو نشد و شبکهها با تعداد زیادی برنامه راهی آنتن شدند و کانالهای قدیمیتر رسانهملی در این دوران، از حیث محتوا نیز نسبتا موفق عمل کردند و بینندگان را با آثار پربینندهای چون «متهم گریخت»، «مرد هزارچهره»، «شبهای برره»، چندگانههای «ستایش»، «پایتخت» و ... پای تلویزیون نشاندند. حتی پروژه نیمهتمام دوره قبل نیز تکمیل شد تا «مختارنامه» تنها سریال الف ویژه ساختهشده در این دوره باشد اما این همه ماجرا نیست و برخی میگویند تاسیس این شبکهها با نگاه بلندمدتی صورت نگرفته چراکه بعد از چند سال کفگیر شبکههای آرشیوی مانند تماشا، آیفیلم، نمایش و ... به ته دیگ رسیده و آثار جذاب و نویی پخش نمیکنند. از طرفی افزایش شبکههای تولیدکننده هم باعث افت کیفیت برنامهها شده است. برنامههایی که بهادعای برخی ناظران، نهتنها مخاطب را جذب نمیکنند بلکه هزینههای زیادی را در بخش صف و ستاد تحمیل کردهاند. شاید این بزرگترین نقدی باشد که به دوره ضرغامی میشود داشت. تعدد پستهای مدیریتی، شبکههای بیمخاطب زیاد و جذب نیروی انسانی باعث شد سازمان صداوسیما با مشکلات مادی جدی روبهرو شود و محمد سرافراز که مدیر بعدی بود از این امر گله داشته باشد.