اندراحوالات آداب گالری گردی!
این روزها وقتی پایتان را در بعضی گالریها میگذارید، ممكن است با جلوههای ویژه جالبی روبهرو شوید كه از هر طرفی كه نگاهش میكنید از آن سردر نیاورید.
درست همین جا و لحظهای كه درگیر آن اثر هستید، چشمتان به نفر كناریتان میافتد كه با لبخند شیرینی به آن كار خیره شده و سرتكان میدهد.
در این شرایط ممكن است برای چند لحظه ناامید شوید و به خودتان یا قدرت دركتان از هنر شك كنید! اما نه، دست نگه دارید، چون رفتن به گالریها (البته بعضی از آنها)، این روزها آداب و قوانین مخصوص به خودش را دارد.
توصیه ما به شما این است در چنین مواقعی كه با نگاهی پر از سؤال و تعجب به اثری خیره شدید، خونسردیتان را حفظ کنید و اصلا نگران نشوید.
در این جا فقط كافی است تا مثل خیلی از به اصطلاح هنریها چشمهایتان را كمی تنگ و به حالتی كه انگار خیلی در آن اثر غرق شدهاید درآورید؛ بعد هم با همان ژست تفكر چند قدم به سمت اثر رفته و با تبسم به آن برای لحظاتی زل بزنید، جوری كه هر كسی چشمش به شما میافتد از حس و میزان فهمتان نسبت به آن اثر غبطه بخورد.
بعد هم كه خالق آن كارها را دیدید با به به و چه چه از مفاهیم ریز و عمیق تخیلی بگویید كه در زیر لایههای پنهان آن اثر به چشم میخورند.
بله، این بخشی از اصول گالریگردی است كه باید در زمان ورود به بعضی از نمایشگاهها و بازهم تأكید میكنم بعضی از گالریها، آن را رعایت كنید تا شما را هم جزو خیل عظیم هنردوستان به حساب بیاورند! اما واقعا چرا؟ چه شد كه هر كسی با هر كاری به اسم هنر مدرن پایش را در كفش هنر و هنرمندان كرد؟ این ماجرا داستان ادامه داری است كه باعث شده تا هر روز بیشتر از گذشته با كارهای عجیب و غریبی مواجه شویم كه گاهی واقعا حرفی برای گفتن ندارند یا نمونه كپیبرداری شده ناقص از یك سبك و اثر خارجی هستند.
اتفاقی كه نه تنها در دنیای تجسمی بلكه در فضاهای دیگری مثل تئاتر، كتابها و هر جایی كه اسمی از هنر باشد، وجود دارد و مثل خوره به جان تكتك این بخشها افتاده است. چرایی این مسأله دلایل زیادی میتواند داشته باشد، مواردی مثل خودنمایی با هنر، ادای روشنفكری را درآوردن، پول و دهها عامل دیگری كه هر چه باشد مانند یك ویروس در حال پخش شدن است. اشاعهای كه ادامه آن به نفع هنرمان هم نخواهد بود و كاش جدا از بحث فكر كردن روی ایده این كارها حداقل اگر كپی میكنید هم با آگاهی از آن و كامل انجامش دهید.