اگر الان 30ساله بودید چه میكردید؟
با عرض سلام خدمت معلم عزیزتر از جانم و شما همكلاسیهای كمابیش محترم، انشای خود را آغاز میكنم. همانطور كه ما میدانیم عمر، یك گوهر بسیار گرانمایه و حیاتی در زندگی ما میباشد و ما باید از این سرمایه خدادادی به نحو احسنت! استفاده كنیم. ما اگر الان 30 سالمان بود میرفتیم همه طلاهای مامانمان را میفروختیم و با پولش یك گوسفند میخریدیم و یك سایت هم طراحی میكردیم و گوسفند را میدادیم آق بیوك قصاب بكشد و همه امحا و احشای آن را پاك كند و بعد همه اجزای آن را در بستهبندیهای شیك و با تاریخ مصرف بستهبندی مینمودیم و در یك زمینه سفید از آن عكس میگرفتیم و سپس در سایتمان آپلود میكردیم و به ازای هر كد پستی یك بسته اینترنتی سه كیلویی گوشت میفروختیم و با پولش شاسی بلند میخریدیم و بعد استخوانهایش را هم بستهبندی میكردیم و كیلویی 12 هزار تومن به فروش میرساندیم.
ما مثل شاپور همكلاسیمان نامرد نیستیم كه بابایش مغازه ساندویچ پزی دارد و برای ما ساندویچ نمیآورد و البته به فكر نیازمندان و فقرا نیز میبودیم و برای همدردی با آنها كه لباس مناسب ندارند مثل خیلی از هنرمندان مردمی و خفن با چادر شب پرده و شلوار كردی و رومیزی به جاهایی مثل جشنوارههای مهم برویم و هی با دندانهای لمینیت شده صدفی بخندیم و عكاسها هی از ما عكسهای دیجیتال بگیرند و در اینستای گرام خود بارگذاری كنند و ما لایك بخوریم. ما معتقدیم خود گوسفندان كه یك دورهای سقف آرزویشان این بود كه صندلی جلوی وانت بنشینند، حالا تبدیل به بستههای اینترنتی گردند زیر گوشتشان بنویسند: «برای افزودن به سبد خرید اینجا را كلیك كنید.» ما كلا اگر 30 ساله بودیم میرفتیم توی كار بسته مثلا بسته ارزی، بسته حمایتی، بسته پیشنهادی و پناه میبردیم به خداوند از بستن دهان منتقدان. ما از این انشا نتیجه میگیریم بسته كلا چیز خوبی هست و یك نوع كارآفرینی هست و كلی اشتغال ایجاد میكند و خوب میباشد. این بود انشای من، پاینده باد معلم زیبای من.