آیا سخت بودن کار ارزش معنوی آن را بالاتر می برد؟
مگو چیست کار !
هر پدر و مادری، وظیفه دارد فرهنگ سالم تلاش و كوشش را به فرزندانش منتقل كند. به این منظور، باید دلایل درستی درباره كار و تلاش به فرزندانمان منتقل بشود. دارن هاردی، در كتاب ماندگار «اثر مركب» خود، به نكته جالبی اشاره میكند. او در یكی از فصول این كتاب، از چرایی انجام كارها صحبت میكند. چرایی انجام كارها را همان انگیزش و غرض انجام كارها میدانند. همه دارند از صبح تا شب كار میكنند. اما چرایی و غرض یك نفر، ممكن است صرفاً معیشت و درآوردن نان زن و بچهاش باشد. برای نفر دیگر این چرایی و غرض، البته میتواند ترس از اخراج باشد. برای دیگری، میتواند رسیدن به مقام مدیریت باشد و برای آن دیگری خدمت به جامعه و بالندگی و ... . این چرایی و غرض بسیار مهم است. چرا؟ چون به شما كمك میكند كارها را با قدرت هر چه تمامتر به سرانجام برسانید. دارن هاردی اشاره میكند در بیشتر مواقع، شما اراده دارید، ولی نمیتوانید كارها را به سرانجام برسانید. دلیلش هم همین است كه كارها و هدفهای شما، چرایی و غرض ضعیفی دارند و شما را با قدرت به پیش نمیرانند؛ به همین راحتی.
اگر در حوزه كار كردن و زحمت كشیدن نیز نگاه خوب و سالمی داشته باشیم، میتوانیم بر بسیاری از مشكلات ریز و درشت اقتصادی خانوارها و فرزندان غلبه كنیم. متأسفانه باید اقرار كنیم فرهنگ غالب جامعه ما، فرهنگ رقابت و ایجاد كار و زحمتكشی نیست و بیشتر فرهنگ حقوق آبباریكه سر ماه و كارمندی به مفهوم منفی آن و كمتر زحمت كشیدن و بیشتر به نتیجه رسیدن است.
علامه جعفری، معتقد است: «توقع نتیجه بدون كار بزرگترین عامل تباهی اخلاقی است.» با چنین نگاهی، جامعه ما از یك اشكال اخلاقی و حتی جامعهشناختی بزرگ رنج میبرد؛ اغلب مردم دوست دارند از راههای میانبر به نتیجه برسند، آنهم بدون تلاش و جدیت پیگیر و دنبالهدار. به همین دلیل است كه كار وجود دارد، اما بیشتر جوانان ترجیح میدهند تن به كارهای سخت ندهند. هرچند كه بیكاری وجود دارد، هرچند كه سوءاستفاده كارفرمایان از این وضعیت و كم حقوق دادن و اخراجهای بیقاعده و ... وجود دارد، ولی با همه این احوالات، ایراد اصلی را باید در فرهنگ كار و تلاشی دانست كه نزد ما وجود ندارد یا دستكم نهادینه نشده. چرا چنین فرهنگی وجود ندارد؟ پاسخ به این چرایی به بررسیهای دقیق اجتماعی، فرهنگی و تاریخی نیاز دارد. اما بروكراسی پیچیده و دولتهای فربه و كمبازده و
مانور ندادن روی فرهنگ كار و تلاش و ... جزو دلایل رایج چنین امری هستند.
كاری كه واجب میشود
این همه گفتیم كه به كجا برسیم؟ به اینجا كه شما به عنوان والدین وظیفه دارید هم خودتان به فرهنگ تلاش و كار سخت و عدم انتظار نتیجه بدون كار ایمان داشته باشید و هم از فرزندان خود بخواهید كه چنین باشند. در این صورت، بسیاری از مشكلات اقتصادی و حتی فرهنگی آنها رفع خواهد شد. به واقع شما باید دنبال چرایی و دلایل ارزشمند برای انجام كارها باشید؛ چرا كه این
هدف های ارزشمند میتوانند در كنار قدرت اراده، سرانجامی خوش را برای كارها و پروژهها و ایدههایی كه دارید به همراه آورند. یكی از این غرضهای بزرگ و مهم، ماجرای كار و كاسبی حلال است. جالب است كه بیشتر مردم روی میزان درآمد تمركز بیشتری دارند تا نوع و كیفیت درآمد. از پیامبر (ص) نقل شده است كسی كه در كسب روزی حلال از هیچ كاری شرم نكند، خانوادهاش در امنیت و خودش در آسایش خواهد بود. از سوی دیگر، پیامبر بزرگوار اسلام در حدیثی دیگر، اشاره كردهاند: كار كردن برای كسب مال حلال، بر هر مرد و زن مسلمان واجب است (جامعالاخبار/ص 389/حدیث 1079) و از ایشان نیز نقل شده است كه برخی گناهان را نماز و صدقه از بین نمیبرد و باعث آمرزش آنها نمیشود؛ بلكه جدیت و تلاش در طلب معیشت و روزی خانواده از بین میبرد و باعث آمرزش آنها میشود.
ارزش در همتهای فردی بلند است
چرایی و غرض بعدی را در ارجحیت تلاش و همت میتوان دانست. اساسا تلاش كردن در فرهنگ اسلامی اصیل، از قدرت سازندگی و ارزش وجودی بالایی برخوردار است. طوری كه در چنین فرهنگی، بندهای كه زیاد میخوابد و كمكار است، نزد خداوند مبغوض خواهد شد.
امام موسی كاظم (ع) در این مورد روایتی اینچنینی دارند: خداوند دشمن بندهای است كه زیاد میخوابد و بیكار است (وسایلالشیعه/ج 12/ص 38). از نگاه حضرت امیر (ع) نیز شرافت نه به استخوانهای پوسیده، بلكه به همتهای بلند است. به این مفهوم كه نباید كباده اصل و نسب و خانواده و پولی كه از پدر و مادر به میراث رسیده و ... را كشید؛ بلكه ارزش واقعی در دستاوردهایی است كه با همت واقعی خود فرد به دست آمده. از این دستآموزهها، فراوان یافت میشود. تا بهاینجای امر، دو غرض و چرایی مقدس یافتهایم كه میتوانند از حیث مادی و معنوی ارزش زیادی داشته باشند: ارزش واجب بودن كسب و كار حلال برای هر مسلمان و ارزش وجودی بالای همت فردی در كسب دستاوردهای مشروع.
امری كه در فرهنگ سنتی
به خوبی رعایت میشد
در فرهنگ سنتی ما ایرانیان، این آموزهها بهخوبی به فرزندان منتقل میشد. بسیاری از كارآفرینان موفق امروزی، آموزههای تلاش و كوشش را از پدربزرگها و پدران و مادران خود به میراث بردهاند. جوادی، یكی از كارآفرینان مطرح ایرانی برای ما نقل میكند در روزگار جوانی خود به كار جواهرفروشی مشغول بوده است. پدر او نیز در كار فروش جواهرات بوده و در این زمینه جزو متخصصان درجه یك محسوب میشده. اما جوادی بعدتر ورشكسته شده و باعث شد چند وقتی خانهنشین شود و بابت مشكلات روانی ایجاد شده از این منظر، سراغ كار و كاسبی نرود. این وضعیت منجر به بروز مشكلات حاد مادی برای خانوادهاش شد. روزی پدرش به خانه آنها آمد و در حالی كه اجارههای عقب افتاده او و دیگر بدهیهایش را به میوهفروش و دیگر كاسبهای محله پرداخت كرده بود، تا نیمه شب با او صحبت كرد و مدام میگفت: «مرد حسابی! برو سیگار بفروش. مگر حتما باید جواهرفروش باشی؟ برو كارگری كن. برو روزنامه بخر و ببین كجا كارگر ساده میخواهند. یا مثلا كجا سرایدار میخواهند؟ اصلا برو نگهبانی كن...» علی شاهحسینی كه گفتوگوی او را در همین صفحه و هفته پیش مطالعه كردید نیز چنین نگاهی را از پدر و مادرش به میراث برده بود. از این نقل قولها فراوان یافت میشود.
چقدر كارمان مهم است؟
كارآفرینان در این باره زیاد صحبت كردهاند تا وقتی كه كار خود را مهم ندانید و تا وقتی كه معتقد نباشید كار شما تغییر مهمی در جهان ایجاد نمیكند، احتمالا دست به تلاش فراوانی هم نخواهید زد. بخشی از كاهلیهای شغلی و حرفهای به این دلیل اتفاق میافتد كه شاغلان، شغل خود را بدون ارزش میدانند كه بود و نبودش در دنیا اثری ندارد. البته شاید چنین نگاهی درست باشد و در این صورت، باید به كسب و كاری اقدام كنیم كه تغییراتی مثبت در جامعه ایجاد میكند. بخشی از كارها واجباند و باید در جامعه وجود داشته باشند، بخشی نیز مستحباند و بودنشان بهتر از نبودنشان است. بخشی نیز مباحاند و بود و نبود آنها مساوی است. باید ببینیم كار ما از چه جنسی است.
البته ماجرای علاقه نیز در میان است؛ چیزی كه خداوند در ما به ودیعه نهاده است. در تقاطع علاقه و استعداد و اهمیت كار برای جامعه، نیتها و همتهای بزرگ اتفاق میافتد. از سوی دیگر باید به این درك بزرگ برسیم كه جامعه ما به هر حال به عنوان یك جامعه مستقل و ایمانی و اسلامی، نیازهایی دارد كه باید رفع شود. این نیازها اگر رفع نشود، ما بهعنوان مومنانی شرافتمند، نیازمند دراز كردن دستمان به سمتو سوی بیگانگان هستیم.
رفتار تحقیرآمیز دیگران با ما
شاید عدهای تصور كنند كه طرح موضوع بیگانه و خودی محلی از اعراب نداشته باشد. اما چنین چیزی در دنیای واقعی وجود دارد و چارهای جز آن نیست. به نظرتان كشور گرجستان پیشرفته محسوب میشود؟ همین الان اگر بخواهید در این كشور سرمایهگذاری كنید و حتی نیروی حرفهای و تخصصی و دستگاههای مجهز به آنجا ببرید، باید به قراردادهای ناعادلانه تن بدهید.
از نظر آنها البته چنین مواردی كاملا در جهت منافع ملیشان است. شگفتتر اینكه چنین امری نیز همراه با نگاه از بالا به شما خواهد بود؛ چرا كه میدانند اگر چنین قراردادی را امضا نكنید، باید در كشور خودتان سرمایهگذاری كنید و به كم شدن ارزش پولتان طی ماهها و سالهای آتی تن بدهید. چنین نگاه تحقیرآمیزی در صورتی اتفاق میافتد كه شما به عنوان یك كارآفرین، در حال انتقال نیروی حرفهای و دستگاه و تجهیزات به این كشور بوده و جوانان آنجا را شاغل میكنید و به پیشرفت آنها نیز سود میرسانید!