ابتذال را فریاد نزنیم!
عباس سجادی
شاعر، مدیرعامل بنیاد نیاوران
به اعتقاد من این یك پدیده تازهای نیست. همان زمانی كه ما ترانهسراهایی در گذشته مثل آقایان معینی كرمانشاهی، بیژن ترقی و نواب صفا و دیگران را داشتیم همان زمان هم شاعرانی داشتیم كه میگفتند: «كارد سلاخ به دلم»! یا «پارسال با هم دستهجمعی رفته بودیم زیارت». البته كه هر كدام مشتری خودشان را داشتند. به قول شاعر متاع كفر و دین بیمشتری نیست/ گروهی این گروهی آن پسندند. اگر بخواهیم ادبیاتمان را در پنبه بزرگ كنیم یا با آن گلخانهای رفتار كنیم احتمالا آسیبپذیرتر خواهد بود. شعر، این دژ محكم ادبیات كه حضرت فردوسی میگوید كاخی بلند از آن ساختند از این باد حوادث گذشته و به دست ما رسیده است. ضمن اینكه پرداختن زیاد به این موارد هم چندان شایسته نیست و اتفاقا به شهرت آنها میافزاید و باعث میشود بیشتر شنیده شوند. اتفاقا باید این افراد را نادیده و ناشنیده گذاشت. ضمن اینكه این موارد اقتضای فضای مجازی است، روزگاری تنها مجلات و روزنامهها شعر منتشر میكردند، اما حالا این مجلات و روزنامهها به دلیل گسترش فضای مجازی اصلا حضور ندارند كه بخواهند مرجع معتبری برای شعر خوب باشند. من به عنوان كسی كه شاگرد حوزه ادبیات هستم هیچ نگرانی بابت این موارد ندارم و به نظرم شعر اصیل راه خودش را میرود. به همان اندازه كه شعرهای سطحی رواج دارد از طرف دیگر شعرهای جدی خوبی هم عرضه میشود. بنده در همین جشنواره شعر نیاوران كه برگزار میكنیم شاهد آثاری هستم كه شگفت انگیز است كه بسیار امیدواركننده است.
ببینید اگر این آثار مورد توجه چند نسل قرار میگیرد باید نگران بود اما نباید ترسید. به هر روی رسانهها در پایین یا بالابردن ذائقه هنری مردم بسیار موثرند، ولی در این جا وظیفه رسانههای رسمی و ملی مثل صدا و سیماست كه بیاید با یك حركت درست و واقع بینانه این موارد را راهبری كند. اگر این اتفاقها تنها در فضای مجازی بیفتد میگوییم كه فضای بی مدیریتی است، اما وقتی باید نگران باشیم كه پای چنین آثاری و حتی بدتر از آن به رسانههای رسمی باز میشود. ممكن است شعر و ترانه قابل تحملی داشته باشد، اما ساختار سخیفی دارد.
ذائقه موسیقایی من طوری نیست كه بخواهم چنین اثری را گوش كنم و اگر هم گوش كنم احتمالا مجبور به شنیدن آن شدم اما نكتهای كه میخواهم عرض كنم اینكه خانوادهها نه با جبر و زور كه با ترفندهایی باید خوراك مناسب فرهنگی برای كودكانشان فراهم كنند. عجیب اینكه بسیاری از خانوادهها از نظر تحصیلی و حتی فرهنگ غذایی بهترینها را برای فرزندانشان فراهم میكنند، اما موسیقی خوب یا كتاب خوب برای آنها اهمیتی ندارد. همین باعث میشود بهرغم همه این ماجراها كودكان امروز با یك خوراك فرهنگی مسمومی پرورش پیدا كنند.