printlogo


سیاه رودبار، روستایی است در دل جنگل های سرخدار استان گلستان منطقه‌ای زیبا و خوش آب و هوا برای سفر در این روزهای تب دار تابستانی
سفر به جنگل سرخ
اولین بار پاییز بود كه كوله‌ام را انداختم روی دوشم و برای دیدن زرد و طلایی این فصل زیبا راهی سیاه رودبار شدم. یك روستای ییلاقی با صفا در نزدیكی علی‌آباد كتول استان گلستان. آن روزها مهمان مادربزرگ فرهاد مسعودی، جنگلبان اهل همین روستا شدم. جنگلبانی كه دلباخته درختان سرخدار جنگل‌های سیاه رودبار بود و سر همین دلباختگی بود كه دفعه بعد كه رفتم سیاه رودبار دیگر مهمان مادربزرگ نبودم و در اقامتگاه بومگردی روستا كه فرهاد و خانواده‌اش اداره‌اش می‌كنند، اقامت داشتم. حالا دوباره به سیاه رودبار برگشته‌ام ، در فصل گرم تابستان که البته در دل جنگل سرخدار ش آب و هوایی مطبوع و دل انگیز دارد.

سربالایی جنگل را بالا می‌روم و می‌رسم به یكی از آخرین خانه‌های روستا. جایی كه سارای ده ساله با لبخند منتظرم ایستاده تا تازه‌ترین «عاروسك» ساخت روستا را نشانم بدهد و ساعتی بعد هم با گیاهان دارویی دستچین خودش مشامم را از زندگی پر كند. سارا كوچك‌ترین راهنمای حافظ محیط‌زیستی است كه تا حالا دیده‌ام. دخترك باهوشی كه هم در كارهای بومگردی به مادر، خواهر و شوهر‌خواهرش كمك می‌كند، هم با علاقه فراوان دنبال یادگیری از گردشگران و بزرگ‌ترهاست. حالا خیلی از كودكان روستا دلشان می‌خواهد مثل سارا باشند. خواص گیاهان دارویی را یاد بگیرند، ساخت عاروسك و عاروس كله (عروسك‌های بومی سیاه‌ رودبار) را بلد باشند و فراتر از آن تلاش كنند زبان انگلیسی هم یاد بگیرند تا بتوانند با گردشگران خارجی كه به روستا می‌آیند صحبت كنند.
جایی در نزدیكی همین روستا یكی از بزرگ‌ترین ذخیره‌گاه‌های سرخدار یافت می‌شود. درخت سوزنی برگی با میوه‌های قرمز كوچك كه سالی فقط كمی بیش از یك میلی‌متر رشد قطری دارد و چوب سرخش یكی از متراكم‌ترین چوب‌های دنیاست. همین باعث شده این درخت زیبا برای ساخت قلیان قربانی شود، اما فرهاد جنگلبان به درخت سرخدار می‌گوید «درخت زندگی». می‌گوید از وقتی برنامه حفاظت جنگل شروع شده و دیگر كسی نمی‌تواند سرخدارها را قطع و قاچاق كند، خوش به حال درخت‌های دیگر جنگل كه در همسایگی سرخدار رشد كرده‌اند، شده است. درخت‌هایی مثل بلوط و نمدار كه به خاطر حضور سرخدار در منطقه از گزند چوب بُران در امان مانده‌اند و حالا سرخدار به نوعی نگهبان كل درختان جنگل‌های هیركانی این منطقه شده است.
دمنوش نمدار
در اقامتگاه خنك

توی اقامتگاه روستایی سرخدار روی نمدی كه طرح بومی‌اش به‌تازگی توسط مردم روستا احیا شده می‌نشینم و خنكای روستا به صورتم می‌خورد. دمنوش «نمدار» كه از گیاهان دارویی منطقه است كنار دستم است و سارا برایم قصه سوزن‌دوزی طرح سرخدار را می‌گوید. تابلو را می‌گیرد جلوی صورتم و دلم از تركیب سبز و قرمزش ضعف می‌رود. دستانی كه این درخت را سوزن‌دوزی كرده‌اند تا همین چند وقت پیش داشتند با چوب سرخدار قاشق و كفگیر و ملاقه می‌ساختند، حالا می‌دانند اگر سرخدار قطع نشود و اگر گردشگر بیاید توی روستا و این سوزن‌دوزی‌ها را بخرد، خیلی بیشتر از این حرف‌ها پول توی جیبشان می‌رود.
قدم زدن در میان سرخدارهای پرخاصیت
با فرهاد و سارا و تعدادی از دوستان به جنگل می‌رویم. حالا تابستان است و سرخدار میوه ندارد. آن سبز و سرخی كه توی پاییز دیده بودم هم چشمم را قلقلك نمی‌دهد. اما جنگل، تابستان و پاییز و زمستان ندارد. زیبایی‌اش همیشگی است و در هر فصلی جادویی دارد برای روح تشنه‌ام. فرهاد برایم از خزان و بهار درخت می‌گوید و این كه همزمان كه برگریزان سرخدار شروع می‌شود، از سرشاخه‌ای دیگر، برگ‌های دیگری رشد می‌كنند. از این می‌گوید كه سرخدار چقدر می‌تواند درآمدزا باشد و از خاصیت داروی ضدسرطان حاوی سمی كه از این درخت گرفته می‌شود می‌گوید.
دوست و نگهبان درختان
نگاهش به چوب‌های بریده شده از قبل و رها‌شده در جنگل می‌افتد و از برنامه‌اش برای درگیر كردن مردم روستا برای محافظت از سرخدار می‌گوید. یادش می‌آید كه سال‌ها قبل حتی اگر كسی به خاطر قاچاق چوب زندان هم می‌رفته، به خاطر نیاز مالی دوباره برمی‌گشته و درختان دیگری را قطع می‌كرده. پس دو سال پیش با این ایده جلو رفته كه باید برای مردمی كه به خاطر امرار معاش درختان را قطع و مرال‌ها را شكار می‌كرده‌اند شغل تازه‌ای درست شود. فرهاد اعتقاد دارد سیاست تنبیه، سیاست مناسبی برای مقابله با سودجویان نیست. حالا توی اقامتگاه فرهاد عسل از خانه‌ای در روستا می‌آید كه زنبوردار است و پنیر از خانه‌ای دیگر كه دامدار است و محصولات دیگر هم از باقی مردمان روستا.
سفره دستباف
و پرعطر و طعم
ظهر كه به اقامتگاه برمی‌گردیم بوی دمی عدس كه با انواع رب ازگیل و آلوچه مزه‌دار شده خانه را برداشته. سفره پارچه‌ای كه دستبافت مردم روستاست تمام رنگ‌های دنیا را جلوی چشمانم می‌گسترد: سرخی سفره با آبی ظروف سفالی و سبزی سبزیجات و سفیدی دوغ و چشمان من كه از دیدن این همه رنگ واقعی سیر نمی‌شود!
سیاه رودبار نماد همدلی مردمی است كه به همت یك عاشق طبیعت حالا با هم دارند یك تعاونی روستایی درست می‌كنند.
سوغات‌های  دوست داشتنی
منجوق‌دوزی، عروسك‌سازی، نمدمالی، پارچه و چادرشب‌بافی، سوزن‌دوزی و لاك تراشی یعنی ساخت محصولات چوبی با چوبی غیر از سرخدار، كارگاه‌هایی هستند كه حالا به طور فعال مشغول تولید محصولات روستایی و ارائه آن به گردشگران هستند.
سیاه رودبار دقیقا كجاست؟
منطقه جنگلی «سیاه رودبار» در فاصله تقریبا 20 كیلومتری شهر علی‌آباد كتول، نامش را از روستای همسایه‌اش گرفته. این منطقه كه غیر از این روستا، چند روستای دیگر در اطرافش دارد، در دامنه‌های ارتفاعات شرقی البرز قرار دارد و آب و هوایی معتدل و پوشش گیاهی بكر و متنوع دارد؛ از گیاهان و بوته‌های جنگلی مختلف گونه‌های كمیاب سرخدار و انجیلی است.
چطور برسیم جنگل؟
از بلوار امام رضا به سمت جاده زرین گل - شیرین‌آباد رفته، وارد مسیر جنگلی شوید. بعد از طی حدود 18 كیلومتر به دوراهی سیاه رودبار می‌رسید. مسیر سمت راست به سمت روستای معروف «ابر» در استان سمنان می‌رود و مسیر سمت چپ با تابلوی روستای «میان رستاق» به سمت روستای سیاه رودبار.
 پیشنهاد ما این است كه برنامه سفر خود را طوری تنظیم كنید كه چند روزی را در این منطقه اقامت كنید و به قدر كافی زمان برای سرزدن به گوشه و كنار آن داشته باشید. نگران محل اقامت هم نباشید،روستا یک اقامتگاه جنگلی زیبا دارد. جنگل گردی، دره‌نوردی، كوهنوردی، روستاگردی، دوچرخه‌سواری، تماشای آثار تاریخی و حتی سواركاری از جمله كارهایی است كه می‌توانید در سفر به این منطقه از جنگل‌های استان گلستان تجربه كنید.
در روستای سیاه رودبار انواع غذاهای ارگانیك، گیاهان دارویی، عسل جنگلی و محصولاتی تهیه شده از میوه‌های جنگلی برای خرید مهیاست. از كارگاه‌های قالیبافی، عروسك‌دوزی یا پارچه‌بافی روستا هم بازدید كنید.
 گلگشت در جنگل
مهم‌ترین جاذبه سفر به این منطقه گشت و گذار در جنگل‌های باستانی زیباست؛ جنگل‌های هیركانی كه حدود یك هفته‌ای از ثبت جهانی آن می‌گذرد.
هم پیاده و هم با اسب می‌توانید به دیدن جاذبه‌های جنگلی روستا بروید.
با وارد شدن به جاده زرین گل -  شیرین‌آباد چشم‌اندازهای زیبا شروع می‌شود؛ شالیزارهای برنج در كف دره در سمت چپ‌تان و جنگل‌های توسكا و افرا در سمت راست‌تان قرار دارد. صدای پرندگان و صدای جریان آب در بیشتر بخش‌های مسیر شما را همراهی می‌كند. هر قدر بیشتر ارتفاع می‌گیرید، تنوع گیاهی مسیر بیشتر می‌شود و كم‌كم سر و كله درختانی مثل نمدار، بلوط، ملیچ، ون، انجیلی و داغداغان هم پیدا می‌شود.
 یكی از مهم‌ترین گونه‌های جنگلی این منطقه درختان زیبا و قدیمی سرخدار هستند. می‌توانید در محل مناسبی در میانه جنگل از خودرو پیاده شوید و گشت و گذار جنگلی را شروع كنید. در این منطقه جنگلی گراز، شغال، روباه، راسو، سمور و جوندگان بیشتر از خرس و شوكاست. محلی‌ها در اینجا پلنگ و گرگ هم دیده‌اند. هم به دلیل وجود این حیوانات و هم خطر گم شدن در جنگل به هیچ وجه بدون راه‌بلدهای محلی وارد جنگل نشوید.
تفرجگاه‌های تاریخی
روستای سیاه رودبار مهم‌ترین روستای هم نام این منطقه جنگلی است. خانه‌های قدیمی روستا، خشتی و گلی با سقف‌های چوبی هستند، اما خانه‌های تازه‌تر سقف و بدنه تازه‌تری دارند. روستای بسیار باصفایی روی تپه سرسبزی شكل گرفته و درختان، اطرافش را احاطه كرده‌اند. اگر فرصت كردید، به روستاهای چینو، میان‌رستاق و افراتخته هم سربزنید.
از پایین دره هرچه به سمت ارتفاعات و ییلاق‌ها حركت كنید، نوع مصالح به‌كاررفته در ساخت خانه‌ها نیز تغییر می‌كند. منطقه جنگلی سیاه رودبار به خاطر جنگل‌های بكر، راه‌های دسترسی به ارتفاعات و روستاهای قدیمی در آن، منطقه‌ای ایده‌آل برای سفر است. افراتخته در كنار رویشگاه طبیعی درختان سرخدار، یك اكو كمپ در دل جنگل است. قلعه باستانی سیاه‌چال و قلعه موران هم محل‌هایی مناسب برای گشت و گذارند؛ در سایت باستانی سیاه‌چال هنوز هم می‌توانید آثار سفال‌های آبرسانی داخل قلعه را تماشا كنید.
  یك پدیده زمین‌شناسی منحصر به‌فرد در این منطقه، چشمه آب شور با املاحی سرخرنگ است. اگر فرصت داشتید، در مسیر رفت یا برگشت می‌توانید برنامه‌ای برای گشت و گذار از آبشار كبودوال و دریاچه سد مخزنی علی‌آباد كتول را هم داشته باشید.