به بهانه شروع هفته تهران به سراغ ماجرای سنگفرش شدن خیابان لالهزار و احیای بافت تاریخیاش رفتهایم
چشم لالهزار روشن
در تهران هنوز كه هنوز است اگر كسی سر به هوا و آرام و یله راه برود و سد راه مردم شود دیگران با عتاب طعنه میزنند كه مگر در لالهزار قدم میزنی و این یعنی خاطره لالهزار و زرق و برق از دست رفتهاش هنوز زنده است. لالهزار این روزهای تهران خیابانی است همیشه شلوغ در منطقه 12، بورس انواع لوستر و چراغ و بقیه محصولات روشنایی كه بهخصوص شبها درخشش چشمنوازی دارند و به فضا، نورهای رنگی و جذاب میپاشند. لالهزار در عین حال پر است از موتورسیكلتهای پارك شده در دو پیادهروی باریك، پر از ویراژ راكبان قانونگریز موتورها، بیشتر وقتها پر از زبالههایی كه مغازه دارها پخش میكنند و جایی پر ازدحام و آكنده از بوق خودروها.
قجرها لالهزار را اما به امیدی ساختند. ناصرالدینشاه كه به فرنگ رفته بود و پاریس را با پول ملت و وامهای خارجی زیرپا گذاشته بود دلش شانزلیزه ثانی میخواست كه جایی بشود برای قدم زدن و خوش گذراندن كه همین طور هم شد و خواست سلطان صاحبقران اجابت شد. به این ترتیب قدیمیترین خیابان تهران در حكومت قجرها و بعد هم پهلویها پر شد از ساختمانهای مجلل و فاخر، شد جایی برای استقرارخانه اتحادیه، خانه معین التجار بوشهری، عمارت مشیرالدوله، خانه اتابك، فروشگاه پیرایش، فروشگاه جنرال مد، مسجد هدایت و انبار ببراز خان و كلكسیونی از شاهكارهای معماری.
لالهزار را ولی قدیمیهای تهران به سالنهای سینما و تئاترش میشناسند، به شبهای زندهاش با كلی خاطره در سینما ركس، رویال، متروپل، كریستال، ونوس، البرز، خورشید، فردوسی، مایاك، مرجان، تابان، فاروس، شهرزاد و آزیتا، همچنین یك دنیا خاطره در سالنهای تئاتر نصر، پارس، گبومر، گیتی، تفكری، تهران و دهقان.
این خاطرات فرهنگی البته چند دهه از مرگشان میگذرد، خاطرهای هم اگر هست در ذهن قدیمیهای شهر است و در ذهن كتابخوانهای جدید كه روزگار پر بیا و برویی لالهزار را در نسخههای چاپی خواندهاند.
برای اینكه لالهزار دوباره لالهزار بشود و چشمش دوباره به جمال خودِ واقعیاش روشن شود، شهرداری تهران برنامههایی دارد كه اسمش به قول شهردار تهران، كفسازی خیابان باشد یا به قول شهردار منطقه 12 تعریض پیادهروها و یا به باور مردم، سنگفرش شدن خیابان لالهزار همه حكایت از تغییر در این گوشه از پایتخت دارد.
یك هیچ به نفع عابر پیاده
تهران شهر عابران پیاده نیست، شهر ماشینهاست، شهرساختمانهای بلند با معماری نازیباست، ملقمهای است از انواع ساخت وساز، معجونی نچسب از مدرنیته و سنت، شهری كه سكانش را هركسی كه به دست گرفته برحسب میل و سلیقهای كه داشته آن را راه برده و یك روز شده است شهر اتوبانهای پیچ درپیچ و گران و یك روز شده شهر تونلها و دوربرگردانها و آخر سر نیز شهری شلوغ و پرهمهمه كه گرچه همه در آن میدوند برای آرامش ولی به تنها چیزی كه نمیرسند همین آرامش است.
خیابان باب همایون كه سنگفرش شد، ازچهار راه سیروس تا بازار بزرگ تهران كه سنگفرش شد و در آن به جای سیل خودروها، كالسكههای اسبی و ونهای نقلی به كار افتاد، میدان بهارستان كه از آسفالت پاك شد و دورتا دورش سنگفرش نشست، یا میدان حسنآباد و خیابان سیتیر با آن همه ساختمان فاخر و بافت فرهنگی كه سنگفرش شد همه راهی بودند برای پایان دادن به سلطه خودروها و مجال دادن به عابران پیاده، برای گشتزنی درقلب تهران قدیم با پای پیاده و لذت بردن از پایتختی كه گرچه سیم رابطش با تاریخ به باریكی مو شده ولی این مو هنوز قطع نشده است.
با همین دست فرمان قرار است خیابان دوست داشتنی لالهزار كه به گفته مدیرعامل سازمان زیباسازی شهر تهران، 17 سینما و شش سالن تئاترش به خفتی افتادهاند كه انبار شدهاند، قرار است دوباره زنده شود و دوباره جایی بشود برای ساختن اوقاتی خوش.
قواعد بازی
با اینكه پیروز حناچی، شهردار تهران گفته است گام اول در این خیابان حذف زوائد بصری و كفسازی خواهد بود و قرار است لالهزار جایی بشود شبیه خیابان سی تیر - جایی كه پاتوقی برای شبگردی خانوادههای تهرانی است - ولی علی محمد سعادتی، شهردار منطقه 12 به ما توضیح داد كه اصل ماجرا در خیابان تاریخی لالهزار تعریض پیادهروهای آن است، تعریض به حدی كه بخشی از فضای خیابان كه پارك حاشیهای شده است به پیادهرو ملحق شود و عرض پیادهروها تقریبا برسد به دو برابر.
این كار از دیروز كلید خورده و سعادتی میگوید تعریض پیاده رو از بخش شرقی و از خیابان انقلاب به سمت پایین آغاز شده و برای اینكه مغازهدارها به زحمت نیفتند تعریض پیادهرو فاز به فاز اجرامی شود، تقریبا صد متر به صد متر.
اینكه آیا راه خودروها به خیابان لالهزار مسدود میشود و این خیابان میشود جایی مثل باب همایون، باغ سپهسالار یا خیابان 17 شهریور اما وحشتی است كه بهخصوص كاسبان خیابان لالهزار را این روزها درگیر كرده است. این تجربه آخر شاید بدترین مثال در تهران باشد كه به خوبی نشان میدهد چطور یك پروژه شهری به اسم احیا میتواند موجب مرگ یك خیابان و محله شود. خیابان17شهریور تهران از میدان شهدا تا میدان امام حسین(ع) كه روزگاری بورس موتورسیكلت بود و زندگی نهچندان دلچسب ولی به هر حال در آن جریان داشت بعد از پروژه پیاده راه سازی كاملا مرد، كسب و كار مردم نیز مرد در این خیابان بی روح و منزوی.
البته هم شهردارتهران و هم شهردار منطقه 12 تاكید دارند كه قرار نیست طرح بهسازی خیابان لالهزار به مرگ آن ختم شود و قرار نیست لالهزار بشود 17 شهریور دوم، بلكه قرار است خیابانی بشود با پیادهروهای پهنتر و باراندازهای ویژه كه از یكسو حمل و تخلیهبار مغازهها را آسانتر كند و از سوی دیگر تفرجگاه خانوادههایی شود كه میخواهند هم محصولات روشنایی بخرند و هم از زیباییهای یك خیابان تاریخی لذت ببرند.
مرتضی صالحینژاد، رئیس كمیسیون معماری و شهرسازی شورای عالی استانها میگوید اگر قواعد و اصول شهرسازی در این پروژه رعایت شود و شهرداری با همین دست فرمان حركت كند و عزم كند كه لاله زار را بهعنوان یك محور فرهنگی، به اصالت تاریخیاش برگرداند پروژهای به نفع تهران است، اقدامی كه میتواند آرامش را به قدیمیترین خیابان تهران برگرداند و جایی بشود برای لذت بردن از غنای فرهنگی یك محله.
لالهزار البته استخوانهای در گلو مانده كم ندارد. این خیابان تاریخ دارد، قدمت دارد، بَرو و رو دارد ولی جمعی مالك نیز دارد كه دهههاست نسل به نسل پا روی تاریخ و قدمت گذاشتهاند و ساختمانهای چشمنواز و محبوب قدیم را به بدترین شكل انبار كردهاند و روی صورت لالهزار خش و خط انداختهاند؛ آزادسازی این بناها خودش هفت خوان رستمی است.