خدا قوت پهلوان!
آقا سعدی خودمان یك بیتی دارد كه فرموده است:
به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل
اگر مراد نیابم به قدر وسع بكوشم
عكسهایش را كه دیدم اولین چیزی كه به ذهنم رسید همین بود. خیلی جگر میخواهد بلند شوی بكوبی بیایی یك تنه ورزشگاه آن هم نه خشك و خالی! با پرچم كشورت و بلندگوی سبزی فروشی و طبل و لباس تیم ملیات! یكه و تنها، خشك و خالی یك نفره بیایی بنشینی و 90 دقیقه به قول امروزیها بیوقفه تشویق كنی و آخر بازی هم با رویی گشاده وقتی خبرنگار میآید سراغت بگویی باختیم و باید تلاشمان را زیاد كنیم و یاد بگیریم و هی تمرین كنیم. خیلیها عكسش را استوری كردند و پست كردند یا خندیدند یا ایوا... گفتند. به علی آقا، دبیر ورزشی روزنامه میگویم: این چه نوبری بود؟ میگوید. تیم ملی كامبوج سه سال است یك مربی ژاپنی دارد به اسم آقای هوندا. میگوید خیلی مربی خوبی است. میگوید این سه سال را وقت گذاشته و فقط اخلاق و جنبه و فرهنگ باختن و شعور حرفهای بودن یاد داده. میگوید دیدی بعد از 14 تا گل، مربیشان آمد سمت مربی ما و دست داد و گفت حاضریم پس فردا هم بازی كنیم و یاد بگیریم. قصه همین است. خیلیها از باخت میترسیم و اصلا روحیه مان را برای باخت هیچ وقت حاضر نكردهایم. مهم هم نیست در چه سطح و طبقهای هستیم. همهمان حداقل وقتی صاحب توپ بودهایم و در كوچه بازی كردهایم یار خوبها را برداشتهایم. همه مان حداقل یكبار در دوران دانشآموزی وقتی نمره كم گرفتهایم انداختهایم گردن در و دیوار... نمیگویم پوست كلفت شویم و برد و باختمان یكی باشد و ككمان نگزد نه. عرضم این است تمام تلاشمان را بكنیم كه نبازیم. از تلاش خسته نشویم و اگر روزی جایی باختیم و بد هم باختیم نزنیم زیر میز و همه مقصر باشند جز خودمان. این جملهها برای شما آشنا نیست؟ امتحان چطور بود؟ 20 گرفتم! همان آدم یك امتحان دیگر امتحانت نتیجهاش اومد: آره 12داد نامرد!!