مهدی فقیه که این روزها در مجموعه «سامو بندری» بازی میکند از حال و هوای این سریال و دغدغههایش میگوید
از چاپلین یاد بگیریم
در میان بازیگرانی که تقریبا در هر فیلم و سریالی که بازی کنند دوستداشتنی هستند مهدی فقیه یکی از صدرنشینهاست. اخلاقمداری او در کنار لهجه شیرین شیرازی موجب شده از اواخر دهه 60 که به سینما رفت و بعدتر که به تلویزیون آمد تا همین حالا کمتر مخاطبی را سراغ داشته باشیم که از او شخصیتی تلخ در خاطر داشته باشد. فقیه چه زمانی که در مجموعههایی همچون «نبردی دیگر»، «عیاران» و «هتل» ایفای نقش کرد و چه زمانی که در مجموعههایی مثل «شوق پرواز»، «نردبان آسمان» و «قاب خاطره» بازی کرد همواره کوشید تصویری سمپاتیک از شخصیتهایی را ارائه دهد که حتی اگر در ظاهر اشتباه میکنند اما در باطن، پاک و خوش طینت هستند. فقیه که برخی از آثار سینمایی خاطره انگیزش مانند «هور در آتش»، «لیلی با من است» و «سفر به چزابه» بارها از رسانه ملی پخش شدهاند درباره تازهترین مجموعه تلویزیونی اش با «جام جم» حرف زده است.
این روزها درگیر بازی در مجموعه «سامو بندری» هستید که ابراهیم فروزش کارگردانی آن را برعهده دارد. همکاری با کارگردانی که شهره است به فعالیت برای کودکان را چطور میبینید؟
سوژه سریال «سامو بندری» بسیار متفاوت و کارگردانی ابراهیم فروزش هم بسیار شاخص و هدفمند است و برای من که با بسیاری از کارگردانان جوان و میانسال و پیر کار کردهام فروزش در زمره باسوادترینهاست. «سامو بندری» هم به مانند اغلب کارهای فروزش در گونه کودک است اما یک کار کودک مفرح که میتواند به اندازه کودکان مورد توجه بزرگسالان هم قرار گیرد به خصوص که سریال به لحاظ تصویربرداری در بوشهر، قابهای بصری جذابی هم دارد.
نقش اصلی «سامو بندری» یک کودک است. از کیفیت نقش خودتان در سریال بگویید.
من نقش مقابل کودک ماجراجوی سریال را بازی میکنم. در مرکزیت سریال «سامو بندری» یک کودک حضور دارد که بسیار باانرژی است و سودای خبرنگاری دارد و من هم پدربزرگ این کودک هستم؛ پدربزرگی که میکوشد با بیانی پدرانه راهنمای کودک باشد و هم به او در خبرنگاری که عشقش را دارد کمک کند و هم اینکه مراقب باشد اشتباه نکند. این پدربزرگ مثل بیشتر پدربزرگهای ایرانی ابدا از کودک نمیخواهد قید خبرنگاری را بزند بلکه اتفاقا به او در یافتن سوژههای بدردبخور کمک میکند و کم کم به جایی میرسند که یک شهر را میگذارند روی سرشان!{میخندد}
با توجه به اینکه بخش عمده مجموعه «سامو بندری» در بوشهر ضبط شده است و بازیگران بومی هم در آن حضور داشته اند کار برایتان سخت نبود؟
سختی کار وقتی با گروهی حرفه ای و چیزفهم روبهرویید آسان میشود. البته که کار در هوای بوشهر و فرسنگها دور از زادگاه دشوار است و البته که این روزها کمبود مالی بیشتر پروژهها را درگیر کرده ولی من سعی کردم حتی با بازیگران بومی که تجربه چندانی هم نداشتند راه بیابم و تا میتوانم کمک حالشان باشم که خودشان را بالا بکشند. البته بوشهر بازیگران بومی مستعدی دارد ولی ایفای نقش این بازیگران در برابر چهرههایی مثل حسن پورشیرازی و مائده طهماسبی نیازمند اعتماد به نفسی است که باید به تدریج ایجاد شود. همواره فکر کرده ام که به اندازه خودم فعالیت بازیگری داشتهام و برای همین وقتی میبینم جوانی علاقه دارد از طریق من دیده شود ابدا خست به خرج نمیدهم و اتفاقا فضا را فراهم میکنم تا در سکانسهای مقابل بدرخشد.
کار با بازیگران کودک چطور؟ سخت نبود؟
در «سامو بندری» بازیگران کودک هم داشتیم که همیشه کار باهاشان سخت است اما چون پیشتر هم سابقه کار با کودکان را داشتم چندان اذیت نشدم و بیشتر حال کردم و لذت بردم از فضای رویایی که به خاطر حضور کودکان ایجاد شده بود.
آن طور که از «سامو بندری» گفتید تداعیگر یک مجموعه طنز مفرح را داشت.
«سامو بندری» یک سریال طنز است اما طنز اصیل که کاملا مرتبط است با مفاهیم انسانی. ابراهیم فروزش اصولا آدمی نیست که بخواهد طنز روتین و به اصطلاح لودگی را به خورد مخاطب دهد و برای همین بر روی پلان به پلان سریالش وقت گذاشت تا انسانیتی که دنبالش بود در کار نهادینه شود. ما در گونه کمدی امثال چارلی چاپلین را داریم که با مفاهیم انسانی مخاطب جلب کردند و ابدا هم به دام ابتذال نیفتاند. «سامو بندری» را میتوان دنباله روی نگاه چاپلین در طنزپردازی دانست.
مدتهاست محصولات طنزی که بتوانند با پرهیز از ابتذال مخاطب جذب کنند ندیدهایم یا کمتر دیده ایم. آیا «سامو بندری» میتواند یک طنز سالم باشد؟
قطعا همین طور است. این سریالی است که صددرصد مورد پسند عامه قرار خواهد گرفت و نه فقط آنها را شاد و خوشحال میکند بلکه سفری رویایی را پیش رویشان قرار میدهد که از خانههایشان و از قاب تلویزیون به بوشهر بروند و با سبک زندگی هموطنان جنوبی و دغدغههایشان آشنا شوند.
به عنوان بازیگر شماری از محصولات دفاع مقدسی خاطره انگیز، در سالهای اخیر در اثر شاخصی در این حوزه دیده نشدهاید. چرا؟
شما نگاهی کنید به سالهای اخیر و ببینید چند فیلم دفاع مقدسی شاخص داشتهایم و بعد از امثال من بابت کمکاری گلایه کنید. وقتی فیلم دفاع مقدسی مطلوب نداریم طبیعی است که امثال ما هم دیده نخواهیم شد. زمانی بود که فیلمهای جنگی به خاطر نگاه انسانی که داشتند مورد توجه قرار میگرفتند ولی حالا تولید فیلم جنگی معادل شده با انفجارهای عظیم و ترکاندن توپ و تانک. یاد امامخمینی(ره) به خیر که میگفت بچههای ما در جبههها یک شبه ره صدساله را رفتند و مشکل سینمای جنگ ما همین است که این پیام امام را درک نکردیم و فقط به دنبال ظاهرسازی جنگ در سینمایمان هستیم.
منظورتان این است که به لحاظ پروداکشن پیش رفتهایم اما در درام می لنگیم؟؟
در سالهای اخیر بودجههای هنگفتی صرف تولیدات جنگی شده است و همین بودجهها موجب پروداکشنهای سنگینی شده که زمانی در خواب هم نمی توانستیم آنها را ببینیم ولی تولید فیلم جنگی بدون معنویت چه فایده ای دارد جز اتلاف بودجه. وقتی شما کلی توپ و تانک را جلوی دوربین میترکانی اما درامتان آن قدر قوی نیست که حتی یک شخصیت را هم به خاطر بسپارید معلوم است که راه را اشتباه رفتهاید. اگر میخواهیم در سینمای جنگ جلو برویم باید یادمان باشد که دنباله روی امثال رسول ملاقلی پور و عزیزا... حمیدنژاد هستیم و آثاری مثل «سفر به چزابه» و «هور در آتش» را داریم که حتی نام شخصیتهایشان هم در خاطر مخاطبان مانده! دفاع ما مقدس بود و همین تقدیس دفاع است که باید در فیلمهای جنگی بیاید اما به آن پرداخته نمیشود.
به عنوان بازیگر که در دو دهه اخیر مدام در رسانه ملی دیده شدهاید. به عنوان مخاطب محصولات سالهای اخیر رسانه ملی را چطور ارزیابی می کنید؟
من خانواده ای مذهبی دارم؛ یکی از فرزندانم روحانی است و همسرم هم قاری قرآن است و برای همین هیچ گاه ماهواره در خانه نداشتهام و بدان اعتقادی هم ندارم پس مدام محصولات تلویزیونی را دیده ام و سریالهای خوب هم به یادم مانده. آنچه مردم درباره تلویزیون به من میگویند هم تلاش بیشتر برای تولید محصولات سرگرم کننده است؛ مردم همیشه اگر سریال خوبی از تلویزیون پخش شود اول از همه به سراغ رسانه خودشان میآیند پس باید همه و همه بکوشیم تا پاسخگوی انتظارات مخاطبان درباره تلویزیون باشیم.