به بهانه «روز جهان عاری از خشونت» با یک جامعه شناس درباره نمایش خشونت در سینماصحبت کرده ایم
این گروه خشن!
حتما صدای افکتهای مشت زدن در سینمای بدنه و تجاری جهان و همین فیلمفارسی خودمان را خوب به یاد دارید. داریم از زمانی حرف می زنیم که کل مشتهای بروس لی، جکی چان، جت لی، ژان کلود ون دام و جمشید آریا صدادار بودند و قرار بود به شور و هیجان فیلمهای اکشن و رزمی بیفزایند. اما همان موقع هم تاثیرگذاری این صحنههای خشن از جوگیری لحظه ای و بازیهای بچگانه فراتر نمی رفت و کمتر کسی بود که تحت تاثیر خشونت نمایشی این آثار قرار بگیرد. حتی دست و پا شکستنهای استیون سیگال را هم جدی نمی گرفتیم، کمااینکه استاد هنوز در 67 سالگی و با موهای رنگ کرده مشغول هنرنمایی و ارسال کاراکترهای منفی فیلمها به ارتوپدی و پزشکی قانونی است و همچنان خشونتهایش به کسی برنمی خورد.
اما همه خشونتهای سینمایی اینقدر فیگوراتیو و نمایشی نیستند و تاثیر بدی روی برخی مخاطبان می گذارند و تماشای آنها نیاز به تاب و تحملی فراتر از حد معمول دارد. خشونتهایی که گاه به حدی است که فیلمها را با محدودیت سنی برای تماشا روبهرو می کند. سینمای ایران معمولا به دلیل ملاحظات اجتماعی و نظارتی و بحثهای ممیزی، کمتر سراغ نمایش خشونت عریان و مستقیم میرود و تعداد فیلمهایی که در تاریخ سینمای ما خشونتهای صریحی را به تصویر کشیده اند، چندان زیاد نیست، اما با این حال آثاری را هم داشتهایم که سراغی از خشونت گرفته اند که از قضا برخی با حرف و حدیث هم همراه شده است. به بهانه روز جهان عاری از خشونت و افراطی گری، نگاهی داریم به نمایش خشونت (به عنوان یک معضل و آسیب فردی و اجتماعی) در سینمای ایران و سینمای جهان؛ اینکه سینما چه شیوههایی را برای نمایش خشونت انتخاب می کند و چطور در این مسیر خطرناک و حساس دوطرفه (جنبه هشداردهنده و جنبه بدآموزی) حرکت کرده است.
خشونت عریان
مهمترین نمونه خشونت در سالهای اخیر سینمای ایران، خانه پدری ساخته کیانوش عیاری است که بحثهای زیادی را هم در جامعه و سینما ایجاد کرد. فیلمی که یکی از اصلیترین دلایل توقیف چندساله و چندباره آن، خشونت عریان و بیش از حد سکانس اول بود؛ سکانسی که کل فیلم روی آن بنا شده است و همه اتفاقات بعدی فیلم، تحت تاثیر و زیر سایه آن هستند. عیاری خشونت و قتلی ناموسی را با جزئیات کامل و آزاردهنده ای به تصویر می کشد. پنهانکاری مردان جنایتکار و تلاش زنان خانواده برای پی بردن به راز
گمشدن دختر (درواقع کشف راز جنایت)، ظاهرا تنها در ارتباط مستقیم با این حجم از خشونت است و شاید در روایتی دیگر و غیرمستقیم، این میزان از تاثیرگذاری وجود نداشت. با این حال فیلمسازی چون عیاری، بارها نشان داده بود که می تواند تلخ ترین و سیاه ترین رفتارها را با خلاقیت و میزان تاثیرگذاری بالا به تصویر بکشد، اما ترجیح فیلمساز این بود که در خانه پدری، به روایت مستقیم و صریح خشونت رو بیاورد.
رقص با گرگها
هومن سیدی در مغزهای کوچک زنگ زده، سراغ قشر محروم و حاشیه نشین جامعه می رود و زندگی و کسب و کار مبتنی بر خلاف و اقدامات خرابکارانه و غیرقانونی برخی از آنها را به تصویر می کشد. سیدی ابتدا و مهمتر از هر چیز، دنبال روایتی جذاب و سینمایی است و جماعت خلافکار و اراذل و اوباش و گرگ صفت فیلم هم بستر خوبی برای چنین درامی به نظر می رسد. یکی از مصادیق و نشانههای ظاهری این خلافکاری هم خشونت عریان و مستقیم آنهاست که در فیلم به وفور یافت میشود، از صحنههای درگیری فیزیکی گروههای خلافکار و قاچاقچی تا خشونتهای خانوادگی و صحنه قتل دختر که یادآور خانه پدری هم است، با این تفاوت که سیدی در این سکانس تا حدودی از ضرب و خشونت کم می کند و نمایش کشتن، به خوفناکی و عریانی خانه پدری نیست. شاید نکتهای که باعث می شود روایت خشونتبار سیدی، آنچنان هم آزاردهنده نباشد و حتی جذاب هم به نظر برسد، ضرباهنگ فیلم و شخصیتپردازیهای درست باشد و خشونتهای اجرا شده هم ترکیبی از خشونتهای سینمایی و شبه واقعی دارند.
همه چیز برای کتک!
همه چیز برای فروش، ساخته امیر ثقفی پر است از صحنههای درگیری فیزیکی و لفظی و خشونتهای عریان. صابر ابر در این فیلم نقش شرخری را برعهده دارد که بنا بر احتیاج مالی، برای نقد کردن تعدادی چک بی محل خریداری شده اقدام می کند. اساسا مسیری که نویسنده و کارگردان برای این قصه و فیلم انتخاب می کند، مبتنی بر خشونت است و نمی توان روایت دیگری را برای آن متصور شد. برخی این میزان از خشونت در فیلم را تاب نیاوردند و بعضی هم آن را سازگار با مضمون و فرم فیلم می دانستند.
خشم اسیدی
لانتوری ساخته رضا درمیشیان هم روی تبهکاری و خشم و خشونت استوار شده است و حتی عنوان فیلم از نشانههای بارز این استراتژی به نظر می رسد. لانتوری که در لغت به معنی زندانیهای تازه کار و نابلد و پرمدعاست، سراغ روایت شخصیتهای یاغی و تبهکاری می رود که معلول فقر و محرومیت هستند. شخصیت پاشا در فیلم به یکی از مخوف ترین و غیرانسانی ترین خشونتها یعنی اسیدپاشی رو می آورد.
به وقت خشونت
به وقت شام ساخته ابراهیم حاتمی کیا، یکی از خشن ترین فیلمهای سینمای ایران است. خشونتی که فیلمساز دست روی آن می گذارد، اتفاقا مصداق بارز نامگذاری روز «جهان عاری از خشونت و افراطی گری» است که داعش، به کریه ترین شکل آن را نمایندگی میکند. بنابراین حاتمی کیا لاجرم به نمایش برخی خشونتهای گروههای تکفیری در فیلم شد تا دهشت این مساله را به تصویر بکشد. با این حال این اعتقاد وجود دارد که حتی می شد کمی از خشونت برخی سکانسها و صحنهها کاست و طور دیگری آنها را به تصویر کشید.
شبی که خشونت کامل شد
آخرین ساخته نرگس آبیار، شبی که ماه کامل شد هم که خشونتی واقعی و افراطی را به تصویر می کشد، صحنههای خشن و ملتهب فراوانی دارد. اصلا بخش زیادی از تاثیرگذاری فیلم هم مربوط به همین نمایش خشونت عریان و مستقیم است. برخی معتقدند آبیار، با اینکه قصد یک روایت زنانه را داشت اما اتفاقا فیلمی سراسر خشن و مردانه ساخته است.
لزوم نظارت
دکتر غفور شیخی، جامعه شناس درباره نمایش خشونت در سینما به جام جم گفت: برای بحث خشونت در سینما نیاز به تقسیم بندی فیلمها وجود دارد، ما یک سری فیلمهای تجاری داریم و یک سری فیلم هم به عنوان محتوامحور و دیالوگ محور داریم. اغلب خشونت در فیلمهای تجاری نمود پیدا می کند، مثلا فیلمهای اکشن و رزمی و جنایی در این گروه قرار می گیرند. هدف اول تولید چنین آثاری، کسب سود اقتصادی است. البته این بیشتر ناظر به سینمای جهان است، اما این قسمت در سینمای ایران بیشتر جای خود را به فیلمهای تجاری طنز داده است. خوشبختانه به دلایل ملاحظات اجتماعی و نظارتی، سینمای ایران کمتر سمت خشونت عریانی می رود که درهالیوود و بالیوود است.
او افزود: بحث بعدی تعریف خشونت است تا بدانیم چقدر از آن در سینمای ایران و جهان وجود دارد. هر نوع تندی و زبری کلامی، احساسی، فیزیکی و یا نمادین که در فیلم نشان داده شود و به بیننده منتقل شود، خشونت است. خشونت در سینما نسبی است، می تواند از صحنه خشن فیلمهای وحشت را دربرگیرد تا حتی توهین. سینمای ایران در این زمینه هم وضع بدی ندارد و بیشتر به سمت خشونت نمادین و احساسی رفته است. سینمای ایران فیلمهایی نظیر زیر پوست شهر دارد که بعد از دیدن احساس می کنید کاملا از زندگی، شهر و جامعه زده شدهاید؛ یعنی با یک خشونت احساسی سروکار داریم.
شیخی ادامه داد: مورد دیگر اینکه خشونت، به نسبت سن و جنس و طبقه و ادیان و فرهنگ، متفاوت است. مثلا تبلیغات اقتصادی یا جنسی برای یک برنامه کودک، خشونت به حساب میآید. خشونت به نسبت جنس، خشونت علیه تن زنان و مردان در فیلمهاست. خشونت به نسبت طبقه، مثلا این است که می خواهید فیلمی را نشان دهید که درباره زندگی یک شاهزاده است، اما نشان دادن همه عناصر زندگی شاهانه و لوکس برای طبقات متوسط و ضعیف جامعه، یک خشونت نمادین و تصویری است، حتی اگر جامعه خودش این برداشت را نداشته باشد. خشونت نسبت به ادیان هم که شامل توهین به برخی ادیان و مذاهب در آثار نمایشی می شود. خشونت علیه فرهنگ هم گاهی داریم و شاهد فیلم و سریالهایی هستیم که به فرهنگ یک جامعه و یک قوم و یک منطقه توهین می کنند. در سینمای ایران خشونت علیه سن و جنس داریم اما خوشبختانه به نسبت طبقه و ادیان و فرهنگ، کنترل شده است. سینما طبعا حق ندارد در هیچ کدام از این موارد، خشونت را تولید، بازتولید و ترویج کند. به همین دلیل و باتوجه به گستردگی خشونت، کار سینما بسیار حساس است.
این جامعه شناس گفت: یک موسسه تحقیقاتی در سال 97 تحقیقی را درباره میزان خشونت در سینما و تلویزیون و ماهواره انجام داد که چند نکته در آن قابل اشاره است. یکی اینکه میزان خشونت در رسانه ملی، در سطح پایینی است که جای خوشبختی دارد. اما خشونت در کانالهای ماهواره ای بالاست به ویژه در کانالهایی که تجاری هستند.
شیخی افزود: خشونت فراوان در فیلم و سریالهای ماهواره ای، به چند شکل در جامعه تاثیر گذاشت، روابط بین فردی در جامعه، به حدی که آستانه تحریک را خیلی بالا برده است. خشونت بعدی در روابط بین افراد خانواده است. مورد دیگر افزایش دانلود و خرید بازیهای رایانه ای است که به شکل تنش در جامعه و نوجوانان و جوانان بروز پیدا می کند.
این جامعه شناس همچنین به بحث فراخشونتها در سینما اشاره کرد و گفت: یک سری فیلمها هستند که خودزنیها و اقدام به خودکشیها را نشان می دهد. اتفاقاتی که براثر استعمال مواد مخدر صنعتی رخ می دهد که البته بیشتر در فیلمهای خارجی نمونه آن را میبینیم. یکی دیگر از موارد فراخشونتها، بحث نسل کشی است که در برخی آثار سینمایی آخرالزمانی و مستندها می بینیم که حاوی خشونت فراوانی است.
شیخی تاکید کرد: وجود خشونتها و فراخشونتها، لزوم نظارت بیشتر در تولید و ساخت و نمایش آثار سینمایی را مطرح می کند و جا دارد از خشونتهای فیزیکی و کلامی و مواردی نظیر اینها که تاثیرات مخربی در جامعه دارند جلوگیری شود. بحث مهم دیگر توجه خانوادهها به مصرف رسانهای است، چون رسانههایی چون سینما که اهداف مالی خود را دارند، این خانوادهها هستند که باید ببینند چه مواردی برای آنها مناسب یا مضر است.