مروری بر چند اثر برگزیده فرهاد حسنزاده
نوشتن به شرط عشق
حتما شعر «اینجا برای از تو نوشتن هوا كم است» را خوانده یا شنیدهاید. برای نوشتن درباره بعضی آدمها هم كلمه، كم است. نمیدانی از شخصیت خودشان بنویسی؛ سخنانشان را بنویسی؛ آثارشان را معرفی كنی یا درباره جوایز و افتخاراتشان بنویسی. فرهاد حسنزاده، یكی از همین آدم بزرگهای روزگارمان است. نویسندهای كه حدود صد كتاب جذاب و ارزشمند در حوزه كودك و نوجوان به تألیف درآورده و هر جایزهای كه فكرش بكنید از آنِ خود كرده است؛ از ادوار مختلف جایزه كتاب سال تا لوح سپاس جایزه جهانی هانس كریستین اندرسن كه به نوبل كوچك معروف است. ماجرای جناب نویسنده در سال 2020 جذابتر هم شده است و «برای یك عمر فعالیت موفق در حوزه نویسندگی ادبیات كودكان و نوجوانان» در بین پنج نامزد نهایی جایزه جهانی هانس كریستین اندرسن قرار گرفته است. آثار حسنزاده را میتوان در چهار دسته كتاب كودك، رمان نوجوان، داستان كوتاه نوجوان و بازنویسی زندگینامه بزرگان ایران زمین تقسیم كرد. در این مطلب چند اثر برگزیده فرهاد حسنزاده را مرور میكنیم.
منصوره رضایی دانشجوی دكترای زبان و ادبیات فارسی
قصههای كوتی كوتی
كوتی كوتی، یك بچه هزار پای نازك نارنجی است كه وقتی با كوچكترین مشكلی مواجه میشود، میزند زیر گریه، اما كمكم راهحل آن را پیدا میكند. مجموعه كتاب قصههای كوتیكوتی، مهارتهای مختلفی را به زبان طنز برای كودكان توضیح میدهد. «شام سرد شد كوتیكوتی»، «دنیا را بلرزان كوتی كوتی» و «سرما نخوری كوتی كوتی» عنوان كتابهای این مجموعه هستند. كتابهای كوتی كوتی سال ۱۳۸۷ در جایزه ادبی اصفهان مورد تقدیر قرار گرفت. در سال ۱۳۸۸ در بخش داستان كودك جشنواره سلام برگزیده و در سال 1394 در پانزدهمین جشنواره شهید غنیپور نامزد شد.
ماشو در مه
رمان ماشو در مه، یكی از قدیمیترین آثار فرهاد حسنزاده است. این كتاب در سال 1373 توسط انتشارات سوره مهر به چاپ رسید و با استقبال زیادی مواجه شد. این رمان سال ۱۳۷۴ در جشنواره كتاب سال كانون پرورش فكری برگزیده شد و سال ۱۳۷۵ در جشنواره كتاب سال ایران مورد تقدیر قرار گرفت. ماشو در مه در ژانر ادبیات پایداری برای مخاطب نوجوان تألیف شده است. این داستان در بازه زمانی پیش از انقلاب روایت میشود. درباره ماشو پسر جنوبی كه رژیم شاه برادرش، حجت را در جریان پخش اعلامیه دستگیر كرده است. پدر ماشو در مسافرت است و برادر دیگرش هم معتاد است. كاظم، دوست ماشو پسركی زبر و زرنگ است. ماشو وكاظم، دوست دیگری به نام سیامك هم دارند كه سیا صدایش میكنند. كاظم شنیده زیر لولههای نفت، ساكی پر از طلا و جواهر مخفی كردهاند. ماجرا را با ماشو در میان میگذارد؛ از طرفی سیا حرفهای این دو را میشنود و میخواهد او را هم در گنج شریك كنند. سه پسر دنبال گنج میروند و تمام لولهها را میگردند اما خبری از گنج نیست. در حال گشت و گذار، مأموران شركت نفت آنها را میبینند و دنبالشان میكنند... مطمئنا از همین خلاصه كوتاه، متوجه موضوع جذاب و متفاوت ماشو در مه شدهاید، اما بدانید و آگاه باشید كه این كتاب، سرشار از ماجراهای جذاب و نفسگیر است.
هستی
رمان «هستی»، یكی دیگر از آثار پر افتخار حسنزاده است. هستی، دختر 12سالهای ساكن آبادان است، اما رفتارهای پسرانه دارد. او عاشق ژیمناستیك و فوتبال است و از عروسكبازی و كارهای دخترانه بیزار است. روزی بر اثر جنبوجوش فراوان دستش میشكند و پدر كه در دریا روی نفتكش كار میكند، از اینكه نتوانسته به سر كار برود و مجبور است هستی را به بیمارستان ببرد خشمگین است؛ اما به زودی خبر بمباران شدن نفتكش و آتش گرفتن آن را میشنود و پدر و اهالی خانواده شكستن دست هستی را سبب خیر دانسته و به او افتخار میكنند. در این كتاب، ماجراهای حمله ایران و عراق در قالب داستانی جذاب و خواندنی به مخاطب نوجوان ارائه میشود.
هستی در سال 1390 نامزد جایزه كتاب سال ایران شده است. در سال ۱۳۹۱ به عنوان نامزد جشنواره كتاب كانون معرفی و برگزیده جایزه مخاطبان نوجوان شده و نشان لاك پشت نقرهای را از اولین جشنواره لاكپشت پرنده و لوح ویژه شورای كتاب كودك را دریافت كرده است. سال ۱۳۹۶ در سیامین جشنواره فیلم كودك و نوجوان اصفهان، این كتاب به خاطر فیلمنامه اقتباسی مورد تقدیر قرار گرفته است.
زیبا صدایم كن
زیبا صدایم كن یكی دیگر از رمانهای نوجوان فرهاد حسنزاده است كه مورد توجه مخاطبان قرار گرفته است. این اثر جزو پرافتخارترین كتابهای آقای نویسنده است كه در سال نامزد كتاب سال لاكپشت پرنده شده و در هجدهمین جشنواره كتاب كانون پرورش فكری برگزیده شده است. در سال ۱۳۹۶ در نهمین جشنواره كتاب برتر انجمن فرهنگی ناشران كتاب كودك بهعنوان كتاب برتر معرفی شده است. در سال ۱۳۹۷ برنده دیپلم افتخار IBBY در سی و ششمین كنگره ادبیات كودك یونان شده و در بین نامزدهای كتاب برای كودكان با نیازهای ویژه، قرار گرفته است. این كتاب درباره دختری 15 ساله به نام زیباست كه در مؤسسهای زیر نظر بهزیستی زندگی میكند. مادر معتادش ازدواج كرده و پدرش به سبب بیماری روانی در آسایشگاه بیماران روانی بستری است. زیبا در روز تولدش به پدر كمك میكند تا از آسایشگاه فرار كند. پدر موتور یكی از كاركنان آسایشگاه را میدزدد تا با هم به گردش بروند و تولد زیبا را جشن بگیرند. زیبا بهزودی از همدستی با پدرش پشیمان میشود. پدر تعادل روانی ندارد و هر لحظه به حالی درمیآید؛ گاهی خوب است و گاهی بد و دچار جنون و گاهی دچار توهم میشود. سرانجام زیبا با همكاری نیروی بیمارستان پدر را بیمارستان برمیگرداند و تولدش را با كسانی كه در كنارشان امنیت دارد، جشن میگیرد.