برای پاسداشت زبان مادری تاثیر لطیفههایی را که مضمون قومیتی دارند بر جامعه بررسی کردهایم
شوخی شوخی با فرهنگ هم شوخی؟!
تنوع اقوام در ایران یك ظرفیت بالای فرهنگی است، نكتهای كه انگیزه سفر بسیاری از گردشگران به این سرزمین بوده است. برای فهم آن بازگویی خاطره یكی از گردشگران كافی است كه روایت میكرد از شمال آمریكا تا جنوب آن را پیموده و همه جا فقط مكدونالد خورده و مردمانی جینپوش دیده، اما تنها یك فاصله چند ده كیلومتری از رشت به تالش كافی بوده تا او با انواع مختلفی از غذا و پوشاك و موسیقی و فرهنگ مختلف رو به رو شود. همین را اضافه كنید به بیشمار خرده فرهنگهای مولد از این تنوع اقوام. اما این ظرفیت حالا مدتهاست به نوع دیگری به جامعه ایرانی معرفی میشود. در قالب توهینهای فراوانی كه در مجموعهای به نام جوك و شوخی بستهبندی شده است؛ تابویی به نام شوخیهای قومیتی كه حالا مدتی است عادیسازی شده است و رد آن را حتی میتوان در برخی سریالها و بدتر از آن در نطقهای نمایندگان مجلس ایران هم دید. البته كه این موضوع تازهای نیست و پژوهشها نشان میدهد سابقه این شوخیهای قومیتی حتی به قرن سوم هم برمیگردد. اما این روزها به واسطه گسترش شگفت شبكههای اجتماعی، راه مناسبی برای نشر آن پیدا شده است. همین است كه حالا بسیاری از جامعهشناسان از افزایش عجیب این شوخیهای قومیتی متعجب شدهاند. پژوهشی كه چند سال پیش توسط دانشگاه تهران انجام شده نشان میدهد از مجموع بیش از هزار جوكی كه در 46 وبلاگ فارسی از مجموعه پرشین بلاگ قرار داشت، حدود 70 درصد جوكها دارای عنصر قومیت بودهاند.
شوخی قومیتی از كجا آمده؟
فرهنگ شوخی و خنده هم از نظر شكل و هم از نظر محتوا بسیار گسترده و متنوع است. گفته میشود كه شوخ طبعی تقریبا در همه حوزههای انسانی به انواع و اشكال گوناگون حضور دارد. یكی از زیرمجموعههای این فرهنگ شوخی قومیتی است. در شوخطبعی قومیتی عموما قومیتها، گروههای اقلیت، ساكنان شهرها، روستاییان و دیگر گروههای حاشیهای اجتماع به عنوان گروه هدف شوخطبعی در نظر گرفته شده و دستمایه شادیآفرینی و شوخطبعی قرار میگیرند. این موضوع هم محدود به ایران نیست و آنطور كه فاطمه نصر اصفهانی، جامعه شناس به جامجم میگوید: «چنین شوخطبعیهایی در بسیاری از كشورهای جهان و در ادوار تاریخی گوناگون شایع و رایج بوده و هستند. به عنوان مثال، در انگلستان، اكثریت انگلیسیتبار معمولا اسكاتلندیها و ایرلندیها را مورد تمسخر قرار میدهند. در آمریكا نیز سفیدپوستان، گروههای نژادی و قومی دیگر، از جمله سیاهان، چینیها، اسپانیاییتبارها و در سالهای اخیر به ویژه اعراب و مسلمانان را به سوژه خود تبدیل كرده و به جوكسازی درمورد آنان میپردازند.»
چرا باید نگران شوخیهای قومیتی باشیم؟
شوخیهای قومیتی محدود به ایران نبوده و حتی عقبهاش به صدهاسال پیش باز میگردد پس چرا باید نگران ترویج شوخیهای قومیتی باشیم؟ آنچه باعث این نگرانی شده نه صرفا در ذات شوخی كه در انگیزه پنهان مطرح شدن آن است. فاطمه نصر كه پژوهشی در رابطه با شوخیهای قومیتی انجام داده، معتقد است: « وقتی هویت ملی ما ضعیف شود و هویتهای قومی پر رنگ بشوند آن زمان رواج شوخی قومیتی باعث نگرانی است. چرا كه پشت شوخیهای قومیتی یك نوع خودبرتربینی و قومیت پرستی نهفته است.» در این میان بسیاری هم معتقدند یك نظام مهندسیشده در تولید شوخیهای قومیتی وجود دارد به این مفهوم كه از تنوع اقوام در ایران با تولید شوخیهای قومیتی سوء استفاده شده است تا قومیتها را نسبت به یكدیگر بشوراند. این كه چقدر این نظریه درست است و چقدر نزدیك به توهم در حوصله این گزارش جمع و جور نیست اما آنچه مهم است این كه واكنش اقوام نسبت به این شوخیها نشان از نارضایتی عمومی آنها در برابر رفتار دولتها نسبت به خود دارد.
شوخیهای قومیتی و حساسیت اقوام
بسیاری هم در برابر واكنش اقوام درباره شوخیهای قومیتی حرف از جنبه میزنند! آنها معتقدند همان طور كه از نامش پیداست اینها فقط شوخی هستند و آنها نباید این موارد را جدی بگیرند و تعمیم به مسائل بزرگ تر و هویتی دهند. اما آیا باید از حساسیت اقوام كاست تا شوخی را توهین تلقی نكنند؟ یا باید به حساسیت فرهنگی جامعه افزود تا در قالب شوخی به اقوام توهین نكنند؟ به باور نصر اصفهانی آنچه توهین تلقی میشود شوخی و جوكها نیستند بلكه احساسیاند كه شوخیها فقط آن را از اعماق وجودی این افراد بیرون میكشند و به چشم میآورد. او به جامجم میگوید: «مساله این است كه متاسفانه اقوام ایرانی احساس نمیكنند كه با یكدیگر برابرند و به نوعی رفتار حاكمیت و دولت را نسبت به خودشان تبعیض آمیز میدانند. تا وقتی چنین حسی وجود دارد و البته سیاستگذاریها معطوف به تقویت چنین احساسی است، این اقوام هم همیشه احساس ضعف میكنند. در میانه این اوضاع شوخیهای قومیتی حس تبعیض و نابرابری را نزد آنها تشدید میكند. در این میان همه شوخیهای قومیتی را مذموم میدانند در حالی كه ریشه پدیدار شدن چنین شوخیهایی سیاستهای اشتباه درباره اقوام است. جوكها اما به واسطه صراحتی كه دارند و خندهدار بودنشان بیشتر مورد توجه قرار میگیرند، در حالی كه باید یك قدم به عقب گذاشت و دید چرا یك قوم به واسطه این چنین شوخیهایی به درستی برآشفته میشود؟ در این وضعیت، ذهنیتی در افراد متعلق به اقوام دیگر شكل میگیرد كه فرد مركز نشین و پایتخت نشین، فرد برتر در نگاه حاكمیت است و برای همین است كه تمام امكانات در آنجا متمركز شده و بودجهها به سمت آنها روانه شده است.» به باور این جامعه شناس، چیزی كه باعث نارضایتی عمومی در نزد اقوام میشود حس نبود عدالت اجتماعی و تبعیضی است كه این شوخیها با صراحت آن را بیان میكنند. البته كه شوخیها چنین كاركردی هم دارند. آن طور كه نصر اصفهانی میگوید: «به هر حال نظام قشربندی جامعه در جوكها بازنمود خودش را دارد. به این مفهوم كه جوك نشاندهنده و تایید كننده نظام قشربندی اجتماعی است.»
حس برتری جویی در شوخیها
با بررسی شوخیها كه البته قابل تعمیم به شوخیهای قومیتی هم است میتوان نظامهای ثابتی از آن استخراج كرد. این كه چه دلایلی باعث شكل گیری جوكهای اینچنینی میشود. یكی از نظامهای مهم در این رابطه به حس برتری جویی در تولید جوكها مربوط میشود، به این مفهوم كه انسانها وقتی تحریك به خنده میشوند كه با شخص یا موقعیتی مواجه میشوند كه احساس كنند خودشان به لحاظ عقلی، اخلاقی، یا جسمی بالاتر از آن هستند. شروین وكیلی جامعه شناس در كتاب «جامعه شناسی جوك و خنده» در رابطه با این نظام مینویسد: «در این رویكرد مفهوم قدرت به معنای رویارویی قوی و ضعیف در كانون تحلیل خنده و شوخ طبعی قرار دارد؛ به گونهای كه واكنش طبیعی فرد قدرتمندتر نسبت به فرد ضعیف تر، خنده است» به عبارت بهتر، مدافعان نظریه برتری معتقدند كه وقتی چیزی عامل خنده میشود، بیانگر دون پایه بودن آن نزد فرد خندان است.
نظام و نظریه دیگر در این رابطه به نظریه ناهمخوانی یا تفاوت معروف شده است. بر اساس این نظریه تمركز بر آن است كه شوخ طبعی و خنده از درك نوعی ناهماهنگی توسط افراد حاصل میشود. نصر اصفهانی در این رابطه میگوید: «بر اساس این نگاه خنده از ادراك ناگهانی تناقض میان وضع چیزها چنان كه هست با وضع آنها چنان كه باید باشد یا چنانچه ما انتظار داریم كه باشد، ناشی میشود.»