گپوگفت نوجوانه با اسطوره فوتبال ساحلی کشور
نوسان نداشته باش!
حالا هی برای ما پیام بفرستین كه چرا سراغ ورزشكارها نمیرین. خب این رو باید بگیم كه نشریه ما با حجم كم نمیتونه صفحات تخصصی داشته باشه. باید هر بار سراغ موضوعات متنوع بریم. ولی خب این همه اصرار شما رو بی جواب نذاشتیم و رفتیم سراغ یه اسطوره توی ورزشمون. یعنی پیمان حسینی، دروازه بان تیم ملی فوتبال ساحلی.
چی شد كه رفتین سراغ فوتبال ساحلی؟
شاید تعجب كنید اما من ورزشم رو از كاراته شروع كردم و بعد از اون سراغ فوتبال اومدم. اول هم فوتبال معمولی بود؛ یعنی مدتی در تیم شموشك نوشهر بازی میكردم. بعد از فوتبال، مسیرم یكباره عوض شد و با توصیه «فرشاد فلاحتزاده» (از بازیكنان سابق استقلال) به سمت فوتبال ساحلی كشیده شدم. بازی در فوتبال ساحلی رو با تیم سایپای كرج شروع كردم.
بعد با نظر «اوكتاویو» و «هاشم پور» سرمربیان تیم ملی به اردوی تیم ملی فوتبال ساحلی دعوت شدم. تجربههای مختلفی در این سالها داشتم. در لكوموتیو مسكو بازی كردم و در بشیكتاش تركیه. و الان حدود ده سال سابقه حضور در تیم ملی رو دارم.
آخرش چی؟ یعنی ته آرزویتان توی فوتبال چیه؟
همیشه دوست دارم كه در بالاترین سطح ورزش ایران قرار بگیریم. در فوتبال رویاهای بزرگی داشتم و خدارو شكر به تمام اهدافی كه فكر میكردم رسیدم، البته قبلا هم گفتم كه خیلی دوست دارم یك مدرسه فوتبال ساحلی راه بندازم برای كشف استعدادها و پرورششون. به هر حال در فوتبال به همه چیز رسیدم و تكرار عناوین میتونه برام جذاب باشه.
دنبال شهرت هم بودین؟
شهرت برای هر كسی میتونه مهم باشه اما محبوبیت از شهرت بهتره. اینكه تو در دل مردم جای داشته باشی خیلی اهمیت داره. شهرت با بودن تو معنا داره و با نبودنت از بین میره. محبوبیت در بین مردم برای من از هر شهرتی ارزشمندتره. چون وقتی محبوب باشی حتی در دورانی كه پیش چشم مردم نیستی یا حتی بعد از مرگ هم این حس ادامه داره.
از نوجوانی و ایام مدرسه بگین.
ایام مدرسه شیطنتهای خاص خودش رو داشت. در دوران مدرسه هم مثل خیلی از پسرها عشق فوتبال بودم. چیزی كه از همه بیشتر در خاطرم مونده اینه كه كلاسهای درسی رو هم میپیچوندیم برای فوتبال. (با خودم میگم چقدر قشنگ! دقیقا برعكس مدرسههای امروز كه زنگ ورزش رو هم، ریاضی و فیزیك درس میدن!!!)
نظرتون درباره نوجوونهای دهه هشتادی چیه؟
نسل فعلی با نسل ما متفاوته. یعنی دغدغههای دیگهای دارن. اینم طبیعیه، چون امكاناتی كه در اختیار اونهاست با زمان ما فرق داره. مثلا من از دوران دبیرستان و پیشدانشگاهی بهشدت در اختیار تیم فوتبال شموشك بودم و با این تیم قرارداد داشتم. اون زمان وقت زیادی رو برای ورزش گذاشته بودم و هیچ وقت ناهار به خونه نمیرفتم و با یك بیسكوییت خودم رو سیر میكردم. با این حال در كنار ورزش حرفهای روی درسم تأكید داشتم و تونستم تا مقطع كارشناسی ارشد ادامه تحصیل بدم. ولی فكر میكنم دهه هشتادیا خیلی به درس علاقهای نشون نمیدن.
كدوم فوتبالیستها رو دوست دارین؟
همیشه عابدزاده و علی كریمی رو دوست داشتم و الگوهای ورزشی من محسوب میشدن. علت اصلیش هم اینه كه جزو مردان اخلاق ورزش هستن.
گفتین علی كریمی، یاد این افتادم كه شما با وجود دروازهبان بودن خیلی گل میزنید.
(با خنده میگوید) از این به بعد كمتر گل میزنم... البته این رو بگم كه یك دروازهبان ششدانگ ساحلی باید گل زدن و پاس گل دادن رو بلد باشه؛ ضمن این كه باید به موقع برای گل زدن اقدام كنه. مثلا خود من نمیتونم هر زمان كه دلم بخواد به سمت دروازه حریف شوت بزنم. باید در یك موقعیتهای خاصی شوتزنی كنم.
فكر كنم در فوتبال ساحلی آسیبهای زیادی هم میبینین. این صدمهها از ادامه بازی پشیمونتون نمیكنه؟
فوتبال ساحلی سختیهای خودش رو داره. تازه مثل فوتبال چمن، این همه مورد توجه نیست. آسیبهای جسمانی زیادی هم دچار میشیم و فقط عشق به كشور و شاد كردن دل مردم، ما رو در این رشته نگه داشته.
من در جریان بازی فقط به توپی كه به سمتم میاد فكر میكنم و برای همین بی محابا به سمت توپ یورش میبرم و كاری ندارم كه در راه به یك بازیكن یا تیر دروازه بخورم. برای همین زیاد مصدوم میشم. در جام گذشته و در بازی با تیم نیجریه صورتم به پشت كله یكی از بازیكنان حریف خورد و لبم تركید و یك تكه از لبم جدا شد و به زمین افتاد. در آن بازیها كف دستم هم مصدوم بود و جراحی كرده بودم و بخیه داشت. اما دستكش كه دست میكردم یادم میرفت كه كف دستم بخیه دارد. در ضمن از چهار سال پیش به این طرف آرنج دست چپم رباط نداره و به این شرایط هم عادت كردم. در همین مسابقات كتف دست راستم هم مصدوم بود كه البته زیر نظر پزشك با همین مصدومیت به میدون رفتم.
(یعنی یكم دیگه توضیح میداد متوجه میشدیم با یه چیزی شبیه پلیس آهنی طرفیم!)
هیچ وقت فكر نكردین فوتبال رو كنار بگذارین؟ اصلا اگر فوتبالیست نمیشدین چكاره میشدین؟
من هیچ وقت فوتبال رو عوض نمیكردم اما الان به خاطر عوض شدن شرایط زندگیم آرامش خانواده و فرزندم خیلی برام مهمه. امیدوارم تا زمانی كه لباس مقدس تیم ملی رو بر تن دارم نماینده خوبی برای مردم كشورم باشم. امیدوارم بتونم كم كم به خانوادهام رسیدگی بیشتری داشته باشم. من زمانهای زیادی رو كنار خانوادهام نبودم و این زندگی رو برای اونها سخت میكرد.
به هر حال هیچ وقت به این موضوع فكر نكردم كه اگه توی فوتبال ساحلی حضور نداشتم، چیكار میكردم. گاهی تو به این باور میرسی كه دقیقا برای اون چیزی به دنیا اومدی كه داری بهش میپردازی.
حرف آخر؟
روی صحبتم به نوجوونهایی ست كه ورزش فوتبال رو انتخاب كردن. تلاش كنید نوسانات ورزشی زیادی نداشته باشین. مطمئن باشین كه یه روز موفقیت به شما رو میكنه. اگه نوسانات زندگی تون كم باشه یهو افت نمیكنین. چیزی كه برای یه ورزشكار سمه، اما این هم یادتون باشه كه توی این مسیر باید صبور باشین و تلاش زیادی كنین.
در اوج
خیلی سخت است آدم برود زیر ذره بین!مدام باید مراقب عملکردش باشد. اما پیمان حسینی همیشه زیر ذره بین است.نه رفتار هایش بلکه واکنشش به توپهایی که شنهای زمین را میشکافد و روانه دروازهاش میشود. او یکی از مهره های اصلی سربلندی فوتبال ساحلی ایران، مخصوصا از سال۲۰۱۷ بود.آن روزها،همان حوالی سال۹۵ خودمان،صفت «بهترین دروازه فوتبال ساحلی دنیا»افتخاری بود که فیفا بحق،به پیمان حسینی داد و اتفاقا او و همتیمیهایش ثابت کردند نه تنها تک به تک ستاره هستند،بلکه می توانند نام ایران و فوتبال ساحلیاش را تا جایگاه سوم دنیا هم بالاببرند و با بازی قشنگشان خوش بدرخشند.