فراموشی روی موج مجازی
علیرضا چابكرو كارشناس رسانه
هفته گذشته دو اتفاق تلخ در نقاط مختلفی از كشورمان رخ داد كه به سوژه داغ شبكههای اجتماعی تبدیل شد. ما در هر دو ماجرا شاهد نقد بیرحمانه كاربران این شبكهها و نگاه یك طرفه آنها به ماجرا بودیم. البته بروز این نوع از واكنشها در رسانههای نوین كاملا طبیعی است، اما آنچه در این میان باعث تعجب كارشناسان میشود، این است كه در هر دو ماجرا مسؤولان و دستگاههای ذیربط نتوانستند عكسالعمل مناسبی در برابر جریان ایجادشده در رسانهها داشته باشند.
باید توجه داشت كه اصولا چنین وقایع تلخی، ریشههای عمیقی زیر پوست جامعه دارد كه چون كاربران شبكههای اجتماعی فقط نتیجه آن را میبینند، به نحوی كاملا احساسی درباره آن اظهار نظر میكنند. این در حالی است كه مسائلی مانند كشته شدن زن كرمانشاهی نتیجه روندهای آسیبزایی است كه از قبل وجود داشته و امروز به بروز این اتفاقات منجر شده است. اما در نوع واكنش كاربران شبكههای اجتماعی بههیچوجه به این جنبههای ماجرا دقت نمیشود و خیلی سریع به دلیل برانگیخته شدن احساسات اجتماعی چنین سوژههایی در این فضا داغ میشود. معمولا جریاناتی نیز در پشت پرده در برانگیختن عواطف عمومی مردم در این ماجراها نقش دارند.
متاسفانه مسؤولان در هنگام وقوع چنین رخدادهایی، نمیتوانند جریانی خبری شبكههای اجتماعی را مدیریت كنند. این اتفاق نیز در شرایطی رخ میدهد كه در كشور ما انواع رسانههای دولتی و غیردولتی وجود دارد، ولی مسؤولان نمیدانند چطور باید با رسانههای مختلف برخورد كنند. همچنین با وجود این كه امروزه تمام این جریانسازیها از شبكههای اجتماعی شروع میشود، مدیران ما هیچ برنامه مدونی برای مدیریت موجهای خبری این شبكهها ندارند و به همین دلیل نمیتوانند با این موجها مقابله كنند. همین موجهای خبری نیز باعث میشود كه حقیقت و ریشههای چنین حوادث تلخی در شبكههای اجتماعی به فراموشی سپرده شود.