همهچیز درباره یارانه دادن به صنعت نشر که این سالها با انتقادهای جدی روبهرو شده است
اگر مبدأ صنعت نشر در ایران را ورود دستگاه چاپ به ایران بگیریم، این صنعت همین حالا از 380سالگی عبور کرده و فقط 17سال دیگر، 400سالگی خود را جشن خواهد گرفت. این صنعت اما در طول این چهار قرن فراز و نشیبهای زیادی را طی کرده و وسعت و سرعت پیشرفت آن، بهخصوص در قرن اخیر نیازی به اثبات ندارد. بااینحال صنعت چاپ در ساختار اقتصادی-فرهنگی امروز کشور، تعریفهای جدید و سازوکارهای خاص خود را پیداکرده و پیچ و مهرهها و چرخدندههای تودرتوی آن نیازمند بررسیهای دقیقتری است. در سلسله مطالب پیش رو، هر بار به یکی از این چرخدندهها و بازشناسی آسیبهای آن خواهیم پرداخت.
آیا صنعت نشر بدون یارانه قابلتصور است؟
در میان فعالان بخشهای اصلی صنعت نشر ازجمله ناشران و کتابفروشان و مدیران، کمتر کسی را پیدا میکنید که بیدرنگ به این سؤال پاسخ مثبت دهد.
اساسا صنایع فرهنگی در همه جای دنیا بدون حمایتهای مستقیم و غیرمستقیم دولتی که میتواند اشکال بسیار متنوعیتری نسبت به یارانه داشته باشد، سر پا نمیمانند. حتی برخی رویکردهای رادیکال معتقد به اقتصاد بازار هم در موردنیاز صنعت نشر به یارانه و حمایتهای نقدی دولتی تردیدی به خود راه نمیدهند اما در مورد میزان، شکل و هدف تزریق این یارانهها با سایرین اختلاف میکنند.
طبق آمار اعلامی از سوی نیکنام حسینیپور، مدیرعامل موسسه خانهکتاب به مناسبت 40سالگی انقلاب اسلامی، تعداد کل ناشران کشور به حدود 15هزار ناشر میرسد اما روند افزایش تعداد ناشران بیشتر میتواند گویای توسعه صنعت نشر و نیاز قهری آن به تغییر شکل تزریق یارانهها باشد. اگر به یک دهه قبل برگردیم وابستگی ناشران به یارانه را بیشتر خواهیم دید و از همین زمان است که با افزایش قابلتوجه ناشران، انتقادها نسبت به غیرهدفمند بودن یارانهها و آسیبزاییشان در افزودن ناشرانی که بهقصد دریافت یارانه به شکلی غیرحرفهای به ناوگان صنعت نشر آویزان شدهاند، بالا میگیرد. نکته قابلتوجه اینکه یارانه، بهرغم ذات اقتصادیاش در صنایع فرهنگی، فرهنگ مخصوص به خود را هم به همراه میآورد و عمده انتقادات ناشران هم همین سمتوسو را دارد.
سود در تولیدافزایش یارانهها یا تزریق غیر هدفمند آنها عملا سود ناشران را در تولید تضمین میکند و آنان از محک زدن خود در بازار استقلال پیدا میکنند. این اتفاق باعث میشود ارتباط ناشران با خریداران کتاب کاهش یابد و فروش کتابها، صوری شود.
سلب انگیزه رقابتی در میان ناشراناگر خرید کتاب توسط مصرفکنندگان، یکی از معیارهای برتری ناشران نسبت به هم نباشد، آنها انگیزه رقابت را میان خود از دست میدهند و این مساله در درازمدت به افت کیفیت آثار میانجامد. بااینحال باید توجه داشت صرف بازار هم تنها معیار رقابت نیست چنانکه امروزه در کشورهای پیشرفته، تبلیغات گسترده و حرفهای جای میل طبیعی بازار را گرفته و پرفروش شدن برخی آثار میتواند نه محصول میل طبیعی خوانندگان یا قدرت اثر بلکه زاده تبلیغات حرفهای باشد.
هدر رفت منابع عمومیازآنجاکه یارانهها از بودجه دولتی به صنعت نشر تزریق میشود، بهینهسازی آنها در اسرع وقت سهم بهسزایی در جلوگیری از حیفومیل بیتالمال دارد. طبق اعلام مدیرعامل موسسه خانهکتاب، فقط 30درصد ناشران بیشتر از 10سال فعالیت مستمر داشتهاند و بیشتر آنها کمتر از یک سال عمر کردهاند. یکی از علل این اتفاق میتواند وسوسه دریافت یارانهها بوده باشد چنانکه در مطبوعات نیز چنین آسیبی وجود دارد.
مجلس چقدر در آمادهسازی زیرساختهای نرمافزاری فعال بوده است؟
آخرین مطالعات در قوه مقننه کشور یعنی محل آمادهسازی زیرساختهای قانونی، درباره یارانهها در صنعت نشر براساس منابع موجود در سایت مرکز پژوهشهای مجلس به سال 86 بازمیگردد. در این گزارش با عنوان «بررسی امکان ساماندهی یارانههای بخش نشر» ابتدا به تعریف یارانهها پرداخته شده و سپس بخشهای مختلفی که یارانه به آنها تزریق میشوند نام برده و میزان یارانهها در آن سال را ذکر کرده است.
طبق این پژوهش در سال 86 یارانهها در بخشهای کاغذ ارزان، خرید کتاب توسط وزارت فرهنگ، توزیع بنکتاب میان گروههای مختلف خریداران کتاب، وامهای کمبهره و معافیتها مالیاتی اشاره شده که مجموعا عددی معادل با 680 میلیون ریال را به خود اختصاص میداده است. این درحالی است که به تصریح این پژوهش، خرید کتاب توسط وزارت فرهنگ همواره مورد اعتراض ناشران بوده است، توزیع بنکتاب میان اقشار مختلف متوازن نبوده و گروههای هدف به درستی انتخاب نمیشوند و سیاستهای اعطای وامهای کمبهره با موفقیت همراه نبوده است.
مشکلات امروز برخاسته از بهینه نبودن پرداخت یارانهها به صنعت نشر نشان میدهد هیچ تغییر ساختاری در این شکل از پرداخت رخ نداده و مشکلات اصلی همچنان به قوت خود باقی است و حتی شدیدتر هم شده. نویسندگان این پژوهش آسیبهای ناشی از تزریق نادرست یارانهها به صنعت نشر را در این عناوین دستهبندی کردهاند: انحراف در تخصیص منابع، افزایش تعداد ناشران کوچک، افزایش کتابهای بیمحتوا، پیدایش انحصار.
پیشنهاد شورای عالی اقتصاد وقت برای حل مشکلات برآمده از تزریق غلط یارانه به صنعت نشر، جایگزین کردن پرداخت نقدی یارانه کاغذ بهجای پرداخت غیرنقدی بوده که آییننامه مصوب 18 آبان 1388 مجلس نشان میدهد این پیشنهاد ترتیب اثر داده نشده است. در سال اخیر و پس از بحران دو ساله کاغذ، دولت اقدام به فروش کاغذ دولتی به ناشران کرده که تبعات خود را در واردات کاغذ و کارخانههای تولید کاغذ داخلی هم گذاشته است. در واقع بحران اخیر کاغذ و نام بردن از افرادی تحت عنوان «سلطان کاغذ» نشان میدهد این شاخه مهم از صنعت نشر همچنان بیمار است و دولتهای مختلف به راهکاری موثر برای حل آن نرسیدهاند.
فعال نبودن سهچهارم ناشران، چه ارتباطی با یارانهها دارد؟
نگاهی به این اعداد و ارقام بیندازید که مربوط به آمار ارائهشده تا پایان سال97 هستند. سؤال این است که چه عواملی باعث میشود از میان بیش از 15هزار ناشر موجود در کل کشور،فقط نزدیک به یکچهارم آنها فعال باشند؟ آیا این ناشران غیرفعال هم از یارانه بخشهای مختلف صنعت نشر ازجمله کاغذ استفاده میکنند؟ چه مقدار از این معضل را باید محصول یارانههای غیرهدفمند در این صنعت دانست؟ با چه راهکارهایی میتوان صنعت نشر را چابک کرد و ناشران غیرفعال را به حداقل رساند؟ منابع ذخیرهشده در این بخش چقدر میتوانند به توانمندسازی بنیه صنعت نشر در سایر بخشها نظیر نوسازی ماشینهای فرسوده چاپ که معضلات مهم روز این صنعت است، کمک کنند؟
آیا پژوهشهای دانشگاهی التفاتی به صنعت نشر دارند؟
اگر سری به پایگاههای اینترنتی جستوجو در مقالات و پایاننامههای دانشگاهی مانند ایرانداک بزنید به سرعت متوجه خواهید شد که صنعت نشر، به عنوان بزرگترین صنعت فرهنگی کشور با ارزشی بیش از 4000 میلیارد تومان در سال 98 و چند 10 هزار افراد شاغل به صورت مستقیم و غیرمستقیم، مورد توجه محافل دانشگاهی و اساتید و دانشجویان خصوصا در رشتههای مدیریتی نبوده است. کل عناوین مرتبط با صنعت نشر که با رویکرد ساختاری به آن اندیشیده و پژوهش کرده باشند، به زحمت به 20 عنوان میرسد و غالب آنها در دایرههای محدود استانی صورت پذیرفتهاند. عدم مشارکت محافل دانشگاهی در مسائل مربوط به صنعت نشر و تحرک پیوسته آنها همراه با رشد این صنعت میتواند یکی از علتهای معرفی نشدن مدیران دانشآموخته در این حوزه به این صنعت هم باشد. به علاوه درحالی که سوال و مساله در بخشهای مختلف صنعت نشر موج میزند، اندک پژوهشهای موجود هم صرفا بر حوزههای خاصی از جمله مقایسه وضع نشر کتابهای فیزیکی با اینترنتی تمرکز دارد؛ اتفاقی که باید آن را محصول جدا افتادن صنعت از دانشگاه و فقدان دغدغهمندی دانشگاهیان نسبت به مسائل جاری جامعه دانست.
برای خریداران، در روی همان یک پاشنه میچرخد
هنوز به غیربهینهترین شکل ممکن برای کاغذ یارانه پرداخت میشود. هنوز هیاتهای انتخاب وزارت فرهنگ از ناشران، عناوینی را که مفید تشخیص دهند در تیراژهای بالا خریداری میکنند و معلوم نیست معیارهای این خرید تا چه اندازه دقیق و منابع اختصاص یافته به آن تا چه حد کمک حال صنعت نشر است و هنوز مصرفکنندگان در قالب رویدادهای مرتبط با کتاب نظیر نمایشگاهها، بنکتاب دریافت میکنند که یارانه به خریداران کتاب است. نه الحاقی به طرحهای ناکارآمد قبلی صورت گرفته و نه طرح جدیدی درانداخته شده است. اقداماتی نظیر آنچه در حوزه کاغذ اتفاق افتاد هم تنها مرهمهای موقت و مسکنهایی بر دردهای عمیق و زخمهای مزمن است.
اما بیایید ببینیم یارانه مصرفکننده که آن را در قالب بن کتاب در رویدادهایی نظیر نمایشگاه کتاب دریافت میکند تا چه حد به حال او سودمند است. امسال در نمایشگاه مجازی کتاب، به طلاب و دانشجویان تا سقف 200هزارتومان بن کتاب ارائه شد. اما افزایش قیمت کتاب در سالهای اخیر و کاهش قدرت خرید باعث شده که با این رقم از کتابهای اصلی مورد مصرف دانشجویان که حداقل قیمتی معادل با 40 هزار تومان دارند، پنج عنوان بیشتر قابل خرید نباشد. در واقع شاید به نظر برسد که یارانه به جیب مصرفکننده رفته اما واقعیت آن است که قدرت خرید کتاب به مراتب نسبت به سالهای قبل کاهش یافته و یارانه مصرفکننده نتوانسته همپای آن رشد کند.