گدایی مدل 2019

بررسی جدیدترین شگردهای گدایی

گدایی مدل 2019

خدا می‌داند آمارها چقدر درست و نزدیك به واقعیت هستند، مثلا این كه تهران 4000 گدا دارد كه 2000 نفرشان بچه‌اند و 1400 نفر دیگرشان خارجی. فرماندار تهران البته می‌گوید این آمارها دقیق و درست است ولی رئیس انجمن مددكاران اجتماعی كشور می‌گوید مطمئن باشید جماعتی دراین آمارها از قلم افتاده‌اند مثل آنها كه می‌آیند درِخانه‌ها و مغازه‌ها و پول یا خوردنی طلب می‌كنند. با این حال دولتی‌ها اصرار به ارائه آمار دارند مثل معاون اموراجتماعی سازمان بهزیستی كشور كه دیروز گفت بیش از 68 درصد كودكان كار تهران خارجی‌اند. این با آمار عیسی فرهادی، فرماندارتهران البته جور درنمی آید كه گفت 70 درصد متكدیان پایتخت از شهرستان‌ها آمده‌اند.

آمارها ولی كوتاه نمی‌آیند و فرهادی بازهم آمار می‌دهد كه 30 درصد گداها نیازمند واقعی‌اند و بقیه‌شان فقط چون به گدایی عادت كرده‌اند دست به تكدی‌گری می‌زنند یعنی70 درصد كلاشی زیر پوشش گدایی. شهر بندرعباس پر از گداست؛ یكی از شهرهای پرگدای ایران، آن‌قدر كه كلافه می‌شوی و اصلا دلت نمی‌خواهد سمت اسکله و بازارها بروی. حسین هاشمی، نماینده مردم این شهر در مجلس شورای اسلامی به ما می‌گوید این همه گدا چهره شهر و استان را در مجامع خارجی مخدوش كرده به این دلیل كه گمان می‌رود این لشكر متكدی همه ایرانی‌اند و بندرعباسی. او اما می‌گوید به جرات می‌شود گفت بیش از 80 درصد این افراد غیربومی‌اند و بیشتر مسافرانی از پاكستان و بنگلادش. هاشمی می‌گوید بارها شده دستگاه‌های مسؤول مثل بهزیستی و شهرداری این گداها را تحویل اداره اتباع داده‌اند و یا اگر ایرانی بوده اند آنها را به زادگاهشان برگردانده‌اند ولی 24 ساعت نگذشته دوباره برگشته‌اند به ساحل خلیج‌فارس و چمباتمه زده‌اند كنار مجتمع‌های تجاری.
با این حال مهدی گلشنی مدیر واحد فوریت‌های خدمات اجتماعی شهرداری تهران به ما می‌گوید متكدیان فقط خارجی نیستند بلكه میانشان نیازمندان واقعی هم وجود دارند كه البته تعدادشان بسیار اندك است چون نیازمند واقعی صورتش را با سیلی سرخ نگه می‌دارد. حسن موسوی‌چلك رئیس انجمن مددكاران اجتماعی كشور ولی می‌گوید وقتی فشاراقتصادی هر روز بر مردم بیشتر می‌شود چه خوشمان بیاید و چه نه بر تعداد فقرا نیز افزوده می‌شود و نتیجه‌اش می‌شود سرریزشدن فقر درخیابان‌ها و افزایش تكدی‌گری. او معتقد است حتی گدایانی كه عضوی از گروه‌هایی هستند كه مردم باند خطابشان می‌كنند چیزی نیستند بجز آیینه‌های تمام‌نمای فقر.
اما از نیازمندان واقعی فاكتور بگیریم باز می‌رسیم به گدایان حرفه‌ای كه دولتی‌ها از گذشته تا امروز هرچه زده‌اند در قبالشان به در ِ بسته خورده‌اند، گدایانی كه بیشتر بازیگرند تا فقیر، یك مشت آدمی كه خوب بلدند با عواطف خلق‌ا... بازی كنند.
شامورتی‌بازی در خیابان 
پیرمردی نشسته حوالی میدان فاطمی و زار زار گریه می‌كند، توی مشتش نیز چند تكه شیشه شكسته و جلوی پایش یك ترازوی خرد شده است. زار می‌زند كه ترازو، این وسیله كسب و كار از دستش افتاده و شكسته و حالا او مانده با هفت سرعائله. پیرمردی ماسك به صورت زده و با یك سه تار مثلا می‌نوازد اما باریك كه می‌شوی آمپلی‌فایری فلش‌خور همراهش است كه او سه تار می‌زند به جای پیرمرد. یك زن و مرد و یك بچه بغلی،‌ مثل سمبل یاس و ناامیدی ایستاده‌اند كنار داروخانه خیابان میرداماد و نسخه‌شان را مثل بادبان باد می‌دهند كه بچه مریض رو‌به‌موت است و آنها پول ندارند. زنی درخیابان شریعتی پشت چراغ قرمز خیابان بهشتی دستمال كاغذی‌های كوچك را به دو برابر قیمت می‌فروشد و شیشه هر ماشینی كه پایین باشد سر می‌كند داخل و طلب برنج و روغن می‌كند برای بچه‌های گرسنه و یتیمش. مردی رفته بود برای خرید به مغازه، مغازه‌ای در بالای شهر، بچه‌ای اما با سر و وضعی آشفته آمده بود داخل كه امشب مثل شب‌های دیگر غذا نداریم بخوریم و هوس برنج كرده‌ام. مردعاطفه‌اش می‌جوشد و یك كیسه برنج برای پسرك می‌خرد و این داستان همچنان ادامه دارد...
اینها شگردهای گدایی در تهران است كه بازیگرانی بشدت حرفه‌ای دارند، آن قدر اینها خوب ضجه   می‌زنند كه دل سنگ آب می‌شود و كسی كه كمك نمی‌كند عذاب وجدان گلوگیرش می‌شود. پیرمردی كه حوالی میدان فاطمی برای ترازویش اشك می‌ریزد این اشك تمساح وسیله كاسبی اوست و پیرمردی كه سه‌تار می‌زند به اسم هنرنمایی فقط برای مردم آهنگ پخش می‌كند تا پولی بگیرد. آن مریضِ كنار داروخانه میرداماد نیز مشغول رُل‌بازی است و آن بچه‌ای كه هوس برنج كرده كودكی تربیت شده است برای گدایی كه آن كیسه برنج را بلافاصله كه تحویل گرفت برد برای فروش.
مهدی گلشنی می‌گوید متكدیان از این ترفندهای 
رنگ‌به‌رنگ زیاد دارند و شگردهایشان آنقدر زیاد است كه شهرداری از آنها فایل‌های قطوری درست كرده و مثال می‌آورد از تجربه تازه‌اش كه مردی را روی ویلچر، آشفته و حیران سوار ماشین‌های گشت كردند كه تحویلش دهند به كمیته امداد برای تحت پوشش رفتن ولی قضیه كه جدی شد آن مرد روی دوپا ایستاد و گلشنی می‌خندند كه ما آن مرد را شفا دادیم .
فیلم‌های زیادی از این گدایان قلابی موجود است كه بعضی‌هایشان به‌غایت خنده‌دار است مثل زنی گدا فرورفته زیرچادری مشكی كه دو مرد پول خردی می‌گذارند كف دستش ولی معلوم نیست كه به چه شك می‌كنند و چادر را از سرش می‌كشند و معلوم می‌شود آن زیر مردی گدا نشسته است. مرد جوان گدایی كه با دو عصا لنگ‌لنگان دارد از خیابانی می‌گذرد ولی چون ماشینی نزدیك است به او بكوبد و او هم ناغافل عصا را روی هوا می‌گیرد و مثل آهو می‌دود از آن فیلم‌های خنده‌دار روزگار است.
مهدی گلشنی می‌گوید اما غلبه بیشتر با متكدیانی است كه به شبه متكدی مشهورند، همان‌هایی كه فال و دستمال می‌فروشند یا به زور برایت اسفند دود می‌كنند و شیشه ماشینت را تی می‌كشند، متكدیانی كه به گفته گلشنی چون می‌دانند قانون آنها را مجرم تلقی می‌كند به وقت دستگیری ادعا می‌كنند دستفروشند.
پدیده‌ای زاییده ناهماهنگی 
شاید فقط مردم تبریز بتوانند ادعا كنند در شهرشان گدا نیست وگرنه بقیه شهرها مخصوصا شهرهای بی‌در و پیكر و بزرگ همه گرفتار گدایی‌اند، سر سلسله‌شان نیز تهران، پایتخت همه آسیب‌های اجتماعی. دیروز عیسی فرهادی فرماندار تهران گفت كه شهرداری و بهزیستی هیچ‌كدام به وظایفشان در قبال ساماندهی متكدیان عمل نكرده‌اند و اگر كرده‌اند این سهم ناچیز بوده است مثل بهزیستی كه او مدعی است فقط به 20 درصد از وظایفش جامه عمل پوشانده. فرهادی حتی به نحوه فعالیت مجتمع فوریت‌های آسیب‌های اجتماعی نیز نقد داشت و گفت كه كار این مجتمع رضایت بخش نیست.
دیروز مسؤولان بهزیستی در دسترس نبودند اما ما با علی صادقی معاون حمایت‌های اجتماعی سازمان رفاه و خدمات شهری شهرداری تهران كه صحبت كردیم گفت كه ریاست این مجتمع با شخص فرماندار است و اگر مشكلی هست نباید آن را در شهرداری جست.
صادقی توضیح داد كه مجتمع فوریت‌های آسیب‌های اجتماعی سال 95 در نازی‌آباد تهران افتتاح شد، اما چون هیچ‌یك از دستگاه‌های مسؤول پای كار نیامدند و به غیر از شهرداری و بهزیستی همه شانه خالی كردند این مجتمع ماند و خاك خورد. او می‌گوید با این حال امسال ساختمانی مجهز با 3000 متر زیربنا درخیابان فتح كنار گرمخانه منطقه9 تحویل فرمانداری شده كه بازهم خاك می‌خورد و كارایی لازم را ندارد.
این مجتمع قراربود مركزی برای غربالگری آسیب‌دیدگان اجتماعی كه بروزی خیابانی دارند- ازجمله متكدیان- باشد تا روشن كند چه تعدادشان نیازمند واقعی و چه تعداد متکدی حرفه‌ای هستند و آن‌گاه براساس سیستم ارجاع یا به مراكز درمانی فرستاده شوند، یا به نهادهای حمایتی یا به اداره اتباع بیگانه و یا به شوراهای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر. اما وقتی این مجتمع خاك می‌خورد و 12 نهادی كه در قبال ساماندهی متكدیان وظیفه قانونی دارند پای كار نمی‌آیند معلوم است كه گدا و گدا نما از سر و كول تهران بالا می‌رود.
 نه در تهران كه درهمه جای كشور این ناهماهنگی‌ها وجود دارد و چون اینچنین است هیچ شهری از متكدیان خالی نمی‌شود و طبیعی است چون در كار گدایی دست زیاد است متكدیان نیز به حكم تنازع بقا، شگردی از پسِ شگردی دیگر از آستین درمی‌آورند.