ماجرای آشنایی با دکتر چمران
دكتر چمران خیلی به من محبت داشت. من بعد از انقلاب با دكتر آشنا شدم.البته با اندیشههایشان و حركهالمحرومین در آمریكا آشنا شدم. امام موسیصدر خیلی با پدرم دوست بودند، چون آقاجان، آیتا... سیدصدرالدین صدر را خیلی دوست داشتند. ایشان هم خیلی پدرم را دوست داشتند، طوری كه وقتی پدرم به ملاقات ایشان میرفتند، كس دیگری را در محفل خود راه نمیدادند و ساعتها با پدرم گفتوگو میكردند. همه خانواده صدر به پدرم خیلی علاقه داشتند. آقا موسی سه سال از پدرم بزرگتر بودند و در دوره نوجوانی و جوانی،خیلی با هم مأنوس بودند...
من تا انقلاب دكتر چمران را نمیشناختم، ولی یك بار سخنرانی ایشان را شنیدم كه برایم خیلی جالب بود و احساس كردم صدای این مرد سرشار از صداقت و درستی است و به خودم قول دادم با این مرد همكاری میكنم. به هر شكلی بود خود را به كردستان رساندم. دكتر چمران براساس تجربیاتی كه در لبنان داشت، سپاه را طرحریزی كرد كه یك عده نیروی متعهد باسواد و با فهم و شعور را جمع كرد و سپاه پاسداران را تشكیل داد. منتهی متأسفانه درآن دوره،یكی از دشمنان دكتر چمران را در رأس سپاه گذاشتند!
خاطرم هست فرمانده سپاه پاسداران كرمانشاه، كلا ذهنیت مرا نسبت به دكتر چمران به هم ریخت! طوری كه من كه آن همه مشتاق دیدار ایشان بودم، كلا منصرف شدم و وقتی ایشان را دیدم، به یك سلام و احوالپرسی مختصر اكتفا كردم! این حس من بود تا وقتی كه مهمان سازمان الفتح شدم و به لبنان رفتم. تمام سران سازمان آزادیبخش فلسطین در آنجا بودند و من با تكتك آنها در مورد دكتر چمران حرف زدم و فهمیدم حرفهای آن فرمانده، كلا باطل است. همین باعث شد وقتی به ایران برگشتم، از طریق خانم آقای چمران، توانستم به ایشان نزدیك شوم.
من تا انقلاب دكتر چمران را نمیشناختم، ولی یك بار سخنرانی ایشان را شنیدم كه برایم خیلی جالب بود و احساس كردم صدای این مرد سرشار از صداقت و درستی است و به خودم قول دادم با این مرد همكاری میكنم. به هر شكلی بود خود را به كردستان رساندم. دكتر چمران براساس تجربیاتی كه در لبنان داشت، سپاه را طرحریزی كرد كه یك عده نیروی متعهد باسواد و با فهم و شعور را جمع كرد و سپاه پاسداران را تشكیل داد. منتهی متأسفانه درآن دوره،یكی از دشمنان دكتر چمران را در رأس سپاه گذاشتند!
خاطرم هست فرمانده سپاه پاسداران كرمانشاه، كلا ذهنیت مرا نسبت به دكتر چمران به هم ریخت! طوری كه من كه آن همه مشتاق دیدار ایشان بودم، كلا منصرف شدم و وقتی ایشان را دیدم، به یك سلام و احوالپرسی مختصر اكتفا كردم! این حس من بود تا وقتی كه مهمان سازمان الفتح شدم و به لبنان رفتم. تمام سران سازمان آزادیبخش فلسطین در آنجا بودند و من با تكتك آنها در مورد دكتر چمران حرف زدم و فهمیدم حرفهای آن فرمانده، كلا باطل است. همین باعث شد وقتی به ایران برگشتم، از طریق خانم آقای چمران، توانستم به ایشان نزدیك شوم.
تیتر خبرها