مسیر فعلی با اروپا جواب نمی‌دهد

صادق خرازی، سفیر پیشین ایران در فرانسه در گفت‌وگو با جام‌جم:

مسیر فعلی با اروپا جواب نمی‌دهد

در شرایطی‌ كه اروپایی‌ها همچنان برای عملیاتی كردن اس.‌پی.‌وی تعلل می‌كنند، بسیاری از تحلیلگران در كشورمان معتقدند باید نحوه تعامل با اروپا را تغییر داد. چنین تحلیلی محدود به یک طیف سیاسی خاصی هم نیست و در هر دو جریان سیاسی در كشور اعم از اصلاح‌طلب و اصولگرا برخی به این نتیجه رسیده‌اند كه روند موجود در ارتباط با اروپا جواب نمی‌دهد. صادق خرازی، سفیر پیشین جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل و فرانسه كه از چهره‌های نزدیك به وزیر خارجه است نیز چنین تحلیلی داشته و تاكید دارد باید مطالباتمان را خیلی صریح برای اروپا مطرح كنیم و بگوییم مسیر فعلی جواب نمی‌دهد.

اروپایی‌ها در راه‌اندازی اس.پی.وی، دائما امروز و فردا می‌كنند. آیا به نظر شما در نهایت آبی از اروپا برای ایران گرم خواهد شد یا این‌كه صرفا به دنبال حفظ برجام بدون پرداخت هیچ‌گونه هزینه‌ای هستند؟ 
اروپاییان رفتار دوگانه‌ای دارند و علاوه بر این، امكاناتشان نیز محدود شده است. زیرا بعد از دوران جنگ سرد، آمریكایی‌ها با یكجانبه‌گرایی خود پایه‌های قدرتمندی برای مهار اقتصاد جهانی ایجاد كردند و به‌تدریج پایه‌های نفوذ و تصرف در اقتصاد ملل را طراحی كردند كه می‌شود گفت برای گسترش دامنه نفوذشان، نوعی استعمار جدید را در میان متحدان استراتژیك خود بنا نهادند و در بخش‌ها و سازمان‌های مالی و اقتصادی جهان از تاثیر بیع‌های متعارف در اقتصاد پولی و مالی عبور كرده‌اند. پول‌های الكترونیك اهداف فرا‌ملی خودشان را به منصه ظهور گذاشته‌اند و اقتصادهای كلان در ابعاد فناوری و پیشرفته متجلی می‌شوند.
كارخانه‌های چند ملیتی و تولیدات مهم جهانی در قالب كارخانه‌ها و شركت‌های متعددی در هم تركیب شدند. به عنوان مثال كرایسلر آمریكا و بنز آلمان، جنرال الكتریك آمریكا و ایرباس، نیسان با رنو و خیلی از این قبیل شركت‌ها در هم تنیده شدند. به تعبیری ازدواج‌های اقتصادی بین تمامی نهادهای پولی و مالی دنیا رخ داده است كه از اختیارات دولت‌ها به صورت خاص و اتحادیه‌ها به صورت عام خارج شده است. این عارضه ظاهری نشان نمی‌داد نقش و قدرت كارتل‌های اقتصادی بیشتر می‌شود، در حالی كه دولت‌ها كاهش موقعیت ویژه خود را رقم زده بودند، باورشان نمی‌شد این اتفاق به گونه‌ای خواهد بود كه دولت‌ها نقش بی‌هویت و بی‌خاصیتی خواهند داشت و از این به بعد بنگاه‌های اقتصادی نمی‌توانند نقش‌آفرینی كنند. آمریكا از این فرصت تاریخی استفاده كرد و با حركت قهرآمیز نسبت به دولت‌ها و شركای استراتژیك خود، ساز و كاری جدید یعنی تحریم شركت‌ها را به جای دولت‌ها وضع كرد.
این موضوع باعث شده دولت‌های اروپایی با كاهش قدرت ملی و تصرف در امنیت ملی روبه‌رو شوند، امنیت ملی كه رئیس‌جمهور آن كشور نتواند مبانی استراتژیك خود را مستقر كند. برای اروپای امروز، عدم جنگ، برقراری صلح و به تعبیری حل مشكلات امنیتی آنها با خاورمیانه ضروری است. آنها امروز متوجه شده‌اند كه چطور داعش می‌تواند در اروپا بحران ایجاد كند. چگونه ترافیك مواد مخدر می‌تواند امنیت آنها را به هم بزند. این واقعیت‌ها در كنار بی‌توجهی اروپا، موجب بحران موجود شده است.
بنابراین در چنین شرایطی برجام واقعه مهمی بود كه به واسطه آن، گفتمان همكاری و انرژی پاك، یك قوانین جدید و راهبرد متوازن را رقم زد كه همه از فناوری‌های جهان بهره‌مند شوند و در عین حال جلوی بحران‌ها هم می‌توانست گرفته شود. نباید تردیدی داشت كه برجام پایه‌گذار یك ترمینولوژی جهانی و این توافق‌نامه به واقعه بزرگی در تاریخ مسائل بین‌المللی پسا جنگ سرد تبدیل شد.
بعد از ماجرای برجام ایران به الگو تبدیل شد و می‌توانست جلوی بحران‌های دیگر جهانی را بگیرد. اما اسرائیل و آمریكای تندرو مخالف الگوی همكاری شدند. تغییرات سیاسی در آمریكا فضای خطرناك جدیدی را رقم زده و الگوی همكاری، دیگر پایدار نیست و تبدیل به پدیده درگیری و بحران شده است. متاسفانه اینك آمریكا با یكجانبه‌گرایی دچار توهم شده و این بحران را با فرار به جلو در جهان توزیع كرده است. این بحران را آمریكا در قبال سایر قراردادها و موافقت‌ها و تعهدات جهانی مثل پیمان كیوتو، پیمان پاریس و... نیز رقم زده كه تبدیل به در هم ریختگی جهانی شده است. بحرانی كه آمریكا آن را رقم زده است هم جهان و هم این كشور را به آشوب كشانده و می‌كشاند. تحلیل همه كنشگران سیاسی این است كه آمریكا در درازمدت موفق نمی‌شود، اما در كوتاه‌مدت اروپا دچار بحران جدی ماهوی شده است و نمی‌تواند پاسخگوی ایران باشد. دولتمردان اروپایی باورشان نمی‌شود دچار چنین بلایای بزرگی شده‌اند و امنیت ملی‌شان براحتی دستخوش تصمیم یك فرد بی‌عقل و بی‌محتوا مثل ترامپ شده است. باورشان نمی‌شد آمریكا در ماهیت وجودی‌شان، مشكل و بحران ایجاد كند. آنها چاره و راه‌حل دیگری ندارند و باید در اسرع وقت بتوانند این مساله را حل كنند.

چطور باید در مقابل این گونه رفتار اروپا عمل كنیم؟
ما باید در قبال اروپا از سیاست خارجی نرمش قهرمانانه خارج شویم. همان‌گونه كه دكتر ظریف نماد یك افسر ارشد سیاسی به عنوان نماد سردار گفت‌وگو، اینك در گفت‌وگوها از موضع انتقادی برخورد می‌كند، همه باید از گفتمان انتقادی رئیس دستگاه دیپلماسی و گفت‌وگوهای استراتژیك وی حمایت كنیم. نباید به اروپاییان چراغ سبز نشان داد. می‌بایست مطالباتمان را خیلی صریح مطرح كنیم و بگوییم مسیر فعلی جواب نمی‌دهد و شما توان حفظ موقعیت خود را ندارید، در نتیجه چالش‌های جدی فراروی شما قابل تعمیم به ایران نیست. در ارتباط با همكاری‌های نفتی و اقتصادی، چالش‌های جدی در مقابل ایران قرار دارد، مهم‌ترین مشكل ما با اروپا در شرایط حاضر این مسائل بود.

ایران چقدر توانسته است از روابط خوبی كه با برخی كشورها از جمله عراق و سوریه دارد دستاورد اقتصادی كسب كند؟
برداشتم این است كه ایران نتوانسته از ظرفیت خود در قبال عراق و سوریه استفاده كند. البته این عدم موفقیت به وزارت خارجه مربوط نیست، زیرا ساختار اقتصاد خارجی ایران، دچار بیماری مزمن و اساسی است و چه بخواهیم و چه نخواهیم دچار ساختار فوق‌العاده بیماری در اقتصاد خارجی هستیم. متاسفانه در این ارتباط فاقد مسؤولیت و برنامه‌ریزی جدی هستیم و چاره‌ای جز اصلاح ساختاری نداریم. نمی‌دانم چه فردی مسؤولیت سیاست خارجی ما را بر عهده دارد، سفارتخانه‌های ما به اهمیت اقتصاد خارجی پی نبرده‌اند، مراودات پولی و مالی ما و تعرفه‌های اقتصادی از حوزه اختیارات وزارت خارجه خارج است و درك درستی در بسیاری از دستگاه‌های اجرایی و اقتصادی وجود ندارد، بنابراین تا زمانی‌كه درك درستی از شرایط نداشته باشیم و نتوانیم از آنها استفاده كنیم طبیعی است كه فرصت‌هایمان را از دست می‌دهیم.
اگر قانون اقتصاد خارجی را اصلاح كنیم مناسبات مالی ایران ظرفیت‌های بسیاری دارد. به عنوان مثال در عراق كه در حال حاضر بین هفت تا هشت میلیارد دلار تجارت داریم، می‌توانیم تا حدود 40 میلیارد دلار تجارت داشته باشیم. می‌توانیم در سوریه حدود ۴۰ میلیارد دلار ظرفیت اقتصادی ایجاد كنیم اما اقتصاد خارجی ما وابسته به دولت و فاقد پویایی و برنامه‌های بلند‌مدت است. بخش خصوصی ما حمایت نمی‌شود و گرفتاری بزرگی در بخش خصوصی داریم. اگر این بخش در كنار بخش دولتی و خصولتی با هم هماهنگ عمل كنند، می‌توانند ظرفیت بزرگی برای اقتصاد خارجی ایران ایجاد كنند.

در حال حاضر روابط ایران با كشورهای همسایه را چگونه ارزیابی می‌كنید؟ رابطه ایران با برخی كشورهای منطقه از جمله عربستان، بحرین و امارات هیچ زمانی مانند امروز دچار مشكلات نبوده است. علت آن چیست؟
متاسفانه سیاست خارجی ایران دچار یك‌بحران منطقه‌ای است. این بحران منطقه‌ای گرفتار واقعیتی است كه اسرائیل، آمریكا و برخی كشورهای فرامنطقه‌ای این موقعیت را مصادره یا گروگان گرفته‌اند. موقعیت فعلی چنین مناسباتی در گرو قدرت‌هایی است كه منافع خود را در بحران میان ایران و عربستان می‌دانند. عربستان مدت‌هاست گرفتار تغییر سیستم سیاسی است و این تغییر یك نسل جوان جدید فاقد تجربه، فاقد عزت نفس، فاقد ادراك ارزش‌های جهانی و بین‌المللی است. آنها گرفتار سوءبرداشت، اطلاعات غلط و كم‌دانشی هستند.
این سه عنصر موقعیت خطرناكی را به وجود آورده كه باید سیاست منطق و صبر را پیشه كنیم. عربستان، امارات و بحرین با پول‌هایشان تجارت خوبی دارند، آنها تجارت قدرت و ترور می‌كنند، در حالی كه دوره این كار‌ها گذشته است. البته باید از تمام ظرفیت‌ها برای آگاه‌سازی و هموارسازی و ایجاد منطق گفت‌وگو استفاده كنیم، خواه‌ناخواه این كشورها روزی به دامن ایران پناه خواهند آورد. البته امیدوارم آن روز چندان دیر نبوده و ظرفیت‌ها از بین نرفته باشد.