مسأله عمیق سطحی شدن

نگاهی به اتفاقات عجیب صحنه موسیقی؛ از هیراد گرفته تا دكتر مسعود صابری و پرش‌های بهنام بانی

مسأله عمیق سطحی شدن

قبل‌تر شرایط خیلی فرق داشت. قبل‌تر كه می‌گویم منظورم عهد پادشاه وزوزك و حمله مغول نیست. از زمان دوری حرف نمی‌زنم. دارم همین چند دهه پیش را می‌گویم. خواننده‌ها و هنرمندان زیادی را دوست داشتیم و كارشان را دنبال می‌كردیم كه شاید بعضی‌هاشان با معیارهای زیبایی و مد زمانه زشت، بدتیپ، بدهیكل، كچل یا خلاصه دارای هر ایراد ظاهری دیگری بودند، اما نقطه قوتی و هنری داشتند كه موجب می‌شد اصلا حواسمان به آن نازیبایی نباشد. آدم‌ها با هنرشان می‌شدند هنرمند و جایی برای خود در این عرصه باز می‌كردند.
حالا اما اوضاع دیگرگونه شده و نگاه جامعه به هنر را هم عوض كرده است. حالا بازیگران، خوانندگان و آنها كه اغلب در فضاهای هنری فعالیت می‌كنند، بیش از آن‌كه درگیر هنرشان باشند، حواسشان به ظاهرشان است، این‌كه لباسشان چه باشد و چگونه در مجامع عمومی ظاهر شوند، جراحی‌های زیبایی‌شان به موقع انجام شود و... . این دغدغه‌ها كه البته گاهی و تا حدی هم طبیعی است، حاشیه‌هایی هستند كه بر متن هنر غلبه كرده‌اند. 
حالا اما دسته‌ای جدید از این رفتارها پا پیش گذاشته و همه چیز را تحت تاثیر خود قرار داده است. از یك طرف گسترش فضای مجازی همه انسان‌ها را صاحب چندین و چند رسانه شخصی كرده كه در آن می‌توانند هر طور دلشان می‌خواهد رفتار كنند و حرف بزنند و در مواردی هم با 
پا گذاشتن روی خطوط قرمز جامعه برای خود شهرت دست و پا كنند. ما با این بخش ماجرا كاری نداریم و در این نوشته موضوعمان نیست، اما همین فضا مورد استفاده هنرمندان و چهره‌‌های مشهور زیادی هم قرار گرفته است تا در آن جولان دهند، مخاطب دست و پا كنند و بعضی هم با همین فضا كم كم مشهور شوند و جایی برای خود در ماركت هنر 
بیابند.
گویا با افرادی روبه‌رو هستیم كه میزان هنرشان چندان مهم نیست، مهم این است كه بازی را بلد باشند و بدانند چگونه از آدمی با توانایی هنری میانه یا سطح پایین تبدیل به چهره‌ای شناخته شده، بشوند. اما این دسته چه مراحلی را طی می‌كنند؟ و آیا نمونه‌های واضحی از آنها را اطرافمان می‌بینیم؟ بله. می‌بینیم، فقط كافی است كمی دقت كنیم.