مثلا چه كسی؟

مثلا چه كسی؟

مثلا همین آقای دكتر خودمان. دكتر مسعود صابری را می‌گویم. كسی نمی‌شناختش، اما حالا بلیت كنسرت‌هایش كامل فروش می‌رود و خیلی‌ها می‌شناسندش. 
آن هم در حالی كه روی صحنه اجرای خوبی ندارد، آنقدر كه حتی می‌شود گفت هر قدر دكتر خوبی است، خواننده بدی است! اما آقای دكتر چه مسیری را طی كرد تا رسید به اینجا.
اولین بار او را كجا دیدید؟ همه یادمان هست كه در یک برنامه تلویزیونی دیدیمش. اما بعدتر این حضور ابتدایی، شكل به مراتب پررنگ‌تری به خود گرفت و تقریبا در همه شبكه‌های مجازی و غیر‌مجازی و سایت‌های خبری و روزنامه‌ها و خاصه هر جایی كه می‌شد حضور داشت، دیدیدمش.
تصویر جناب دكتر با چهره مهربان و لبخند گرمش خیلی زود برای مردم شد یك آشنای صمیمی. در اینستاگرام نماآهنگ‌های بسیاری پخش شد كه در آنها دكتر با چند نوازنده جوان همراهی می‌كرد و از عشق و جدایی و مهربانی و خلاصه مضامین مورد علاقه مخاطبان موسیقی پاپ در ایران كه تعدادشان هم كم نیست، می‌خواند. 
البته همان موقع‌ها هم در خبرهای درگوشی و پنهانی گفته شد دكتر، پسرخاله علی سرتیپی و رسول صدر‌عاملی است. 
همین خبرهای در گوشی می‌گفتند، كاش پسرخاله سرتیپی بودیم! مرد با نفوذی كه پدرخوانده سینماست و می‌تواند پسرخاله‌اش را هم به این سرعت مشهور كند.
آقای دكتر كه از قضا دست به خیر هم هست، بعدتر با كارهای خوبش از جمله خواندن در بیمارستان برای بیماران و... مورد توجه قرار گرفت و بعدتر یك روز وقتی از بزرگراه‌های تهران رد می‌شدیم، تابلوهای بزرگی را دیدیم كه دعوتمان می‌كردند 
دست در جیب مبارك ببریم و راهی كنسرت جناب دكتر شویم. 
قیمت بلیت‌های كنسرت هم كه خدا را شكر اقتصادی و غیراقتصادی دارد، می‌توان انتخاب كرد و از بلیت 50 تا 160 هزار تومانی بسته به اوضاع جیب شخص خریدار، یكی را انتخاب كرد و زد به دل سالن موسیقی. 
جایی كه قرار است حال شنونده را خوب كند، به او روحیه بهتری و به گوش‌هایش خوب شنیدن را یاد بدهد، حالا وقتی این صحنه بیفتد دست كسانی كه خواننده حرفه‌ای نیستند و حساب تعداد فالش خوانی‌هایشان روی صحنه، از توانایی هر منتقدی خارج است.