تصویرانقلاب  درآینه تلویزیون

نگاهی به آثاری که با موضوع وقایع انقلاب جلوی دوربین رفتند

تصویرانقلاب درآینه تلویزیون

پس از پیروزی انقلاب در 22 بهمن 1357، دو‌شبكه تلویزیونی وقت در دهه 60 توجه زیادی به حوادث انقلاب نشان داده و بخشی از مجموعه‌های داستانی خود را به آن اختصاص دادند. آثاری در گونه‌های مختلف كه همگی آنها یك وجه اشتراك داشته و آن هم چیزی جز حوادث و اتفاق‌های منتهی به انقلاب نبوده است. آثاری كه اغلب هم در دهه 50 بوده و بخش عمده‌ای از هم و غم نویسندگان فیلمنامه و كارگردان‌ها نیز صرف ساختن مستند آن ایام شده است. در دهه‌های بعدی نیز شبكه‌های تلویزیونی كه حالا پرتعدادتر از گذشته شده بودند، همچنان نسبت به تاریخ انقلاب حساسیت نشان داده و همه ساله برای ایام دهه فجر آثاری را روانه آنتن كرده‌اند، اما در سال‌های اخیر با توجه به سختی‌های تولید آثاری با پس‌زمینه انقلاب، سریال‌های كمتری در این باره ساخته شده و اغلب شبكه‌ها نیز به بازپخش آثار قدیمی‌تر اكتفا می‌كنند. درست مانند امسال كه سریال‌هایی همچون رنج پنهان ساخته بیژن میرباقری، از نفس افتاده به كارگردانی قاسم جعفری و ششمین نفر ساخته بهمن گودرزی از اواخر دی ماه روی آنتن شبكه‌های مختلف سیما رفته است. حال نگاهی به تعدادی از سریال‌های شاخص تلویزیون با محوریت انقلاب اسلامی ایران می‌اندازیم كه در خاطر مخاطبان تلویزیون باقی مانده و حتی در بازپخش‌ها هم مخاطبان خاص خود را داشته‌اند. 

دهه 60، انقلاب و سریال‌های تلویزیونی
در سال‌های نخست دهه 60، علاوه بر سریال‌های تاریخی همچون سربداران به آثاری با درونمایه طنز می‌رسیم كه بخش مهمی از آنها نیز قصه خود را به روزهای منتهی به انقلاب و سقوط رژیم شاهنشاهی گره زده بودند. شاه‌دزد، طبل توخالی و اشك تمساح از شاخص‌ترین این آثار به حساب می‌آیند كه در زمان خود بسیار هم مورد توجه مخاطبان قرار گرفتند. 
«شاه‌دزد»، ساخته احمد نجیب‌زاده داستان زوج فرصت‌طلبی است كه با برداشتن كلاه تعدادی از درباری‌هایی كه هنوز از كشور فرار نكرده‌اند، پول خوبی به جیب زده، اما سرانجام در حین فرار دستگیر می‌شوند. كمدی متوسطی كه نقش‌های اصلی آن را بازیگرانی همچون نعمت‌ا... گرجی، مهین شهابی و كیومرث ملك مطیعی ایفا كرده‌اند كه هرسه آنها نیز از دنیا رفته‌اند. 
«اشك‌تمساح»، دیگر ساخته احمد نجیب‌زاده در قیاس با مجموعه قبلی كیفیت بهتری داشته و به لحاظ فیلمنامه در وضعیت مطلوب‌تری 
به سر می‌برد. شخصیت محوری این سریال فردی به نام فضائلی است كه پس از چند گفت‌وگوی مطبوعاتی به عنوان چهره‌ای انقلابی به سمت رئیس یك سازمان دولتی منصوب می‌شود. در حالی كه یكی از مدیران زیردست او به نام شاهدوست از این وضعیت وحشت‌زده شده و سعی در فرار از دست او دارد. 
«طبل توخالی»، دیگر ساخته نجیب‌زاده یكی دیگر از سریال‌های طنزآمیز دهه 60 با پس‌زمینه انقلاب است كه مخاطبانی میلیونی داشته و حتی سه‌دهه بعد نیز شاهد بازپخش آن از شبكه آی‌فیلم بوده‌ایم. پس از پیروزی انقلاب و اعلام خبر مرگ محمدرضا شاه، عده‌ای سلطنت‌طلب شایعه‌ای مبنی بر زنده بودن شاه به راه‌انداخته و با استفاده از یك بازیگر تئاترهای لاله‌زاری كه شباهت فوق‌العاده‌ای هم به محمدرضا پهلوی دارد، نقشه كودتای خود را دنبال كرده و در این مسیر از كمك عوامل انگلیسی و آمریكایی هم بهره می‌گیرند. برگ برنده این سریال در مواجهه با مخاطبان در درجه نخست موقعیت‌های كمدی موجود در آن و در وهله بعد شباهت فوق‌العاده رضا بنفشه‌خواه به شاه است كه با گریمی مناسب نیز شباهت‌ها را تشدید كرده است. 
البته فضای اوایل دهه 60 ایران و كمبود برنامه‌های سرگرم‌كننده تلویزیون نیز در موفقیت و محبوبیت سریال‌های ذكر‌شده تاثیر مستقیم داشته است. پس از آن به گروه كودك و نوجوان می‌رسیم كه تولیدات زیادی نسبت به دیگر گروه‌های برنامه‌ساز داشته و بخش مهمی از آن را در دهه فجر روی آنتن 
فرستاده است. از جمله كارهای پربیننده در این دهه می‌توان به مجموعه «چاق‌و‌لاغر» اشاره كرد كه در دوره‌های مختلف توسط كارگردان‌های متفاوتی ساخته شد. 
زوج بیرنگ و رسام را می‌توان پایه‌گذار و طراح این سریال به حساب آورد كه خلاقیت زیادی هم در كارشان موج می‌زد. به گونه‌ای كه خیلی زود مخاطبانی میلیونی در میان كودكان و نوجوانان پیدا كرده و محبوب نسل بچه‌های دهه 50 و 60 شد. از ایده‌های جذاب چاق و لاغر می‌توان به استفاده از كلیشه امتحان پس داده تضاد فیزیكی و فكری دو شخصیت اصلی آن اشاره كرد. همین‌طور اتومبیل آنها كه بدون راننده حركت كرده و به‌خوبی در خلق آن از عنصر خیال بهره گرفته شده بود. شخصیت منفی این كار هم شباهت‌های زیادی به شخصیت منفی انیمیشن‌هایی نظیر كارآگاه گجت داشته و برای مخاطبان كم‌سن و‌سال 
چاق و لاغر جذابیت‌های زیادی داشت. 
«شب‌نامه» یكی دیگر از سریال‌های گروه كودك و نوجوان با مضمون انقلابی است كه چندی پیش شاهد بازپخش آن از شبكه آی‌فیلم بوده‌ایم. داستان خانواده‌ای در شهری كوچك كه قهوه‌خانه كوچكی را به شكل خانوادگی اداره كرده و در عین حال به دنبال كسب آخرین اخبار از مردم انقلابی شهرهای مختلف هستند. تا جایی كه خبرنامه‌ای را به شكل روزنامه دیواری داخل قهوه‌خانه نصب كرده و آخرین اخبار را در اختیار مشتری‌ها قرار می‌دهند. سطح كیفی كار چندان بالا نبود، اما با توجه به آن كه در ساعت پخش برنامه كودك روی آنتن می‌رفت نسبتا قابل قبول به نظر می‌رسید. نویسنده فیلمنامه خبرنامه برای جذاب‌تر‌شدن قصه خود و بخشیدن رگه‌هایی از طنز به آن، خبرچین میانسالی را خلق كرد كه همواره در كش و قوس با پسران نوجوان پیرمرد قهوه‌چی قرار دارد. 
«در انتهای شب»، ساخته منوچهر پوراحمد از دیگر كارهای انقلابی تلویزیون در دهه 60 به حساب می‌آید كه داستان آن حول محور یك روحانی می‌گردد كه یک بسته‌ اعلامیه را از تركیه به ایران آورده، اما پیش از پخش، لو رفته و توسط عوامل ساواك به شهادت می‌رسد. دو دانشجوی مرتبط با او هم دستگیر شده و به زندان می‌افتند، اما در نهایت اعلامیه‌ها به دست مردم می‌رسد. 
مجموعه تلویزیونی «رعنا»، ساخته داوود میرباقری از جمله ملودرام‌های موفق در رابطه با انقلاب است كه مخاطبان پروپاقرصی برای خود پیدا كرده و در بازپخش‌هایش هم بینندگان زیادی را پای تلویزیون‌ها نشاند. قصه زن میانسال و رو به احتضاری كه شوهرش را سال‌ها پیش در جریان تظاهرات مردمی 15 خرداد 1342 از دست داده و حال در بحبوحه انقلاب نیز پسر انقلابی‌اش گم شده است. در این میان میرباقری داستانك‌هایی هم در دل این قصه خلق كرده كه مهم‌ترین آن علاقه برادرزاده‌اش پوریا به دخترش رعناست كه با ورود دوست انقلابی و نقاش پسر رعنا، این داستانك هم وارد فاز تازه و ملتهبی می‌شود. رعنا را می‌توان عاشقانه‌ای در بستر انقلاب ایران لقب داد كه قصه‌اش را بدون لكنت روایت كرده و مخاطبان را با قهرمان خود همدل و همراه می‌كند. البته در‌این‌بین نباید از دیالوگ‌های درخشان میرباقری در كنار بازی‌های یكدست و تاثیرگذار بازیگرانش به‌خصوص گلچهره سجادیه و بهزاد فراهانی به‌سادگی عبور كرد. 

 دهه70: افزایش تعداد شبكه‌ها 
و رونق سریال‌های انقلابی

در این دهه با افتتاح شبكه‌های سه، چهار و پنج شاهد تولید سریال‌های بیشتری در گونه‌های مختلف بوده‌ایم كه تعدادی از آنها را می‌توان در زمره پرمخاطب‌ترین سریال‌های چهار دهه پس از انقلاب قرار داد. هرچند كه عمده تمركز شبكه‌ها در این دهه بیشتر روی كمدی‌های شبانه 90 قسمتی و ملودرام‌های خانواده‌محور بود و به همین خاطر هم سریال‌های انقلابی زیادی در این دهه تولید نشده یا كیفیت چندان مناسبی نداشته‌اند. 
«آخرین ایستگاه»، ساخته حسین پهلوان نشان و مصطفی راور از دیگر كارهای موفق گروه سنی كودك و نوجوان در ایام دهه فجر است كه در سال‌های بعد نیز بارها شاهد بازپخش آن از شبكه‌های مختلف سیما بوده‌ایم. آخرین ایستگاه در رابطه با قطاری است كه قرار است به دست عوامل رژیم روی پل منفجر شده و تقصیر آن به گردن انقلابیون انداخته شود، اما مردم سرانجام جلوی اجرای این نقشه شوم را می‌گیرند كه طی آن راننده قطار نیز كشته می‌شود. نكته مهمی كه این سریال را برای مخاطبان كم‌سن و سالش جذاب می‌كرد، تعلیق نسبتا مناسب حاكم بر قصه آن است كه آنها را تا پایان به دنبال خود می‌كشاند. 
رسول صدرعاملی كه به عنوان خبرنگار روزنامه اطلاعات در پاریس حضور پیدا كرده و همراه با 
امام خمینی(ره) و یارانش در پرواز انقلاب به ایران آمده، مستند ـ‌ داستانی «پرواز قرن» را در همین سال‌ها برای تلویزیون ساخت. او در این كار، فرهاد اصلانی و داوود رشیدی را به عنوان دو سینماگر به پاریس فرستاده تا با پیدا كردن خلبان خط هوایی ایرفرانس، گفت‌وگویی را با او درباره پرواز انقلاب انجام دهند. حضور زنده‌یاد داوود رشیدی كه در آن ایام بازیگر پركار تلویزیون به حساب می‌آمد در كنار جذابیت موضوع، از عوامل مهم دیده شدن این مستند داستانی به حساب می‌آید. 
«شب چراغ» ساخته مشترك امیر قویدل، جمال شورجه و مجید جوانمرد از جمله سریال‌های تلویزیون با محوریت حوادث مربوط به دوران حكومت شاهنشاهی است كه در سه فصل ساخته شده است. بخش مهمی از كار هم به دو سال ابتدایی دهه 40 بازمی‌گردد كه حادثه مهم 15خرداد 42 را هم شامل می‌شود. سازندگان این مجموعه تلویزیونی تلاش زیادی برای بازسازی بخشی از تاریخ معاصر به خرج داده‌اند، اما در انجام آن آنچنان كه باید و شاید عمل نكرده‌اند. بخش مهمی از آن هم به سه كارگردانه بودن كار بازمی‌گردد كه موجبات عدم یكدستی آن را فراهم كرده و به نتیجه نهایی آن لطمه زده است. 
«میعاد در سپیده‌دم» ساخته سعید سلطانی یكی دیگر از سریال‌های انقلابی پربیننده تلویزیون به حساب می‌آید كه قصه آن در سال‌های میانی دهه 50 می‌گذرد. سلطانی در اینجا روی بحث حضور صهیونیست‌ها در ایران آن سال‌ها و نفوذشان در حكومت دست گذاشته و با خلق یك ضدقهرمان خوب پرداخته شده با بازی تماشایی جمشید جهانزاده تقابلی دیدنی را با انقلابیون شكل داده است. حضور مجید مظفری هم در قطب مثبت، تعادل خوبی میان این دو قطب برقرار كرده و به تقابل ازلی و ابدی خیر و شر كیفیت ویژه‌ای بخشیده است. با این حال ضعف‌هایی هم در كار دیده می‌شود كه بخش مهمی از آن به كندی ریتم نسبی آن به خصوص در قسمت‌های اولیه كار بازمی‌گردد. 

دهه 80 و تنوع در سریال‌های انقلابی
بخش مهمی از بهترین سریال‌های مرتبط با انقلاب در این دهه تولید شده كه توانسته مخاطبانی میلیونی پیدا كرده و به لحاظ میزان رضایتمندی نیز در وضعیت خوبی به سر می‌برند. «فرار بزرگ» ساخته محمدحسین لطیفی یكی از آنهاست كه در گونه كمدی ساخته شده و به خاطر فضا و حال و هوایش به خوبی مورد استقبال بینندگان قرار گرفته است. فرار بزرگ داستان تعدادی از درباری‌ها و سران حكومت پهلوی است كه در روزهای منتهی به انقلاب به دنبال راهی برای فروش اموال و خروج از ایران هستند. شخصیت‌های اصلی كار كاریكاتوری از شخصیت‌های واقعی بوده و شوخی‌های نوشته شده برای آنها از تلفیق كمدی موقعیت و كلامی به دست آمده است. بازی‌های خوب شهره لرستانی، سعید امیر‌سلیمانی، جواد رضویان و... از نقاط قوت فرار بزرگ است كه نقش مهمی در هرچه بیشتر دیده شدن سریال یادشده داشت.
«شب می‌گذرد» به كارگردانی راما قویدل از سریال‌های شاخص تلویزیون با محوریت انقلاب است كه در سال‌های اخیر بارها روی آنتن شبكه‌های مختلف سیما رفته است. قویدل در اینجا از فیلمنامه‌ای قوی و با‌كیفیت بهره گرفته كه از یك داستان اصلی در كنار چند داستانك تشكیل شده و به موازات داستان اصلی پیش‌رفته و به آن پیوند می‌خورند. شخصیت‌های شب می‌گذرد هم تركیبی از تیپ و شخصیت هستند كه كاملا در خدمت داستان قرار دارند. برای مثال هم می‌توان به مرد میانسالی اشاره كرد كه قاضی شهر باعث مرگ همسر، به زندان افتادن خودش و نیز جدا شدن از تنها دخترش شده و حال می‌خواهد از او انتقام سختی بگیرد. داستانك مربوط به پسر صاحب اغذیه‌فروشی شهر هم كه پدرش بالاترین سمت امنیتی شهر را در اختیار دارد و با حقه و نیرنگ او را راضی به اهدای یك كلیه‌اش به او می‌كند، جذابیت‌های خاص خود را داشته كه البته از سریال مشهور لاست ایده گرفته است.  پس از این مجموعه تلویزیونی به «تا صبح» ساخته مجید جوانمرد می‌رسیم كه قصه آن حول محور چند جوان انقلابی می‌چرخد كه زندگی آنها به شكلی به یكدیگر پیوند خورده است. تا صبح از فیلمنامه خوب و جذابی برخوردار است كه مهم‌ترین نقطه قوت آن محسوب می‌شود. به‌خصوص در باب شخصیت‌پردازی كه باورپذیری مناسبی در آن به چشم می‌خورد. همچنین باید به بازیگرانی همچون مجید مظفری، عسل بدیعی، امین زندگانی و ستاره اسكندری اشاره كرد كه نقش مهمی در بالا بردن كیفیت نهایی كار داشته‌اند.  «یك مشت پر عقاب» ساخته اصغر هاشمی از دیگر نمونه‌های موفق دهه هشتادی تلویزیون در رابطه با انقلاب است كه قصه آن در سال‌های میانی دهه 50 می‌گذرد و وجوه معمایی هم دارد. یك درام معمایی جذاب كه با خودكشی مشكوك یك دختر جوان آغاز شده و به مرور با قرار گرفتن تكه‌های مختلف پازل به مستشاران آمریكایی می‌رسد. یك مشت پر عقاب در عین حال برخلاف بسیاری از مجموعه‌های تلویزیونی پایان تلخی هم دارد كه ذهن مخاطب را تا مدتی به خود مشغول نگه می‌دارد. 

دهه 90: از پروانه تا نفس و رنج پنهان
جلیل سامان را می‌توان یكی از كارگردان‌های مهم تلویزیون به حساب آورد كه سه‌گانه فوق‌العاده‌ای را با محوریت انقلاب و ماه‌های پرماجرای پس از آن ساخته است. ارمغان تاریكی، پروانه و نفس نام‌های این آثار هستند كه دومی و سومی در دهه 90 ساخته شده و روی آنتن رفته‌اند. «پروانه»، عاشقانه‌ای دیدنی در بستری از روزهای نیمه نخست دهه 50 است كه قهرمان‌هایش (پروانه و امیر) از دو طبقه كاملا متفاوت از همه نظر هستند و بر اثر یك اتفاق به سمت یكدیگر كشیده می‌شوند. سامان در پرداخت این دو ظرافت‌های بسیار به خرج داده و علاقه شكل‌گرفته میان دختری از طبقه مرفه جامعه كه هیچ سنخیتی با اندیشه‌های انقلابی و چریكی امیر ندارد را باورپذیر و ملموس كرده است. بازی‌های خوب حامد كمیلی و سارا بهرامی در نقش‌های امیر و پروانه در كنار یك طراحی صحنه و لباس درخشان، پروانه را به یكی از ماندگارترین سریال‌های چهار دهه پس از پیروزی انقلاب تبدیل كرده است. 
سریال «نفس» هم به لحاظ خط قصه شباهت‌هایی با پروانه دارد: دختری جوان (ناهید)كه زندگی آرامی دارد جذب جوانی به نام روزبه شده كه در ماه‌های منتهی به پیروزی انقلاب عضو سازمان مجاهدین شده است. ازدواج ناهید با روزبه پای او را هم به فعالیت‌های سیاسی‌اش كشانده و قصه را وارد فاز تازه‌ای می‌كند. نفس با وجود صرف هزینه بیشتر و تصویربرداری بخش‌هایی از كار در كشور ارمنستان، كیفیت دو قسمت دیگر سه گانه جلیل سامان را نداشته و حفره‌هایی در فیلمنامه آن به خصوص در پرداخت شخصیت‌های اصلی آن به چشم می‌خورد. 
سریال انقلاب زیبا به كارگردانی بهرنگ توفیقی هم از جمله آثار دیگری است كه با حضور مجموعه‌ای از بهترین بازیگران داستان متفاوتی را با موضوع انقلاب روایت می‌كند. بیژن میرباقری هم در مجموعه تلویزیونی «رنج پنهان» به سمت شخصیت‌هایی رفته كه چندان علاقمند به مبارزات سیاسی نبوده، اما یك اتفاق جرقه‌ای به انبار باروتشان زده و آنها را مستقیم وارد مهلكه می‌كند. یوسف جوان اول این سریال هم از این دسته شخصیت‌هاست كه پدر پزشكش سابقه سیاسی در كودتای 28 مرداد 1332 داشته و خود نیز در آستانه ازدواج با دختر تیمسار بانفوذ ارتش رژیم وقت است. كشته شدن یكی از دانشجویان همكلاسی یوسف به دست ساواك، به مرور او را به سمت مجاهدین كشانده و وارد بازی پیچیده و در عین حال مرگباری می‌كند كه البته پایان خوشی دارد. میرباقری داستان پیچیده و جذابی را طراحی كرده كه به‌خوبی مخاطب را به دنبال خود می‌كشاند. وی در عین حال از یك شخصیت منفی كار شده (مامور عالی‌رتبه ساواك) سود جسته كه به قطب شر كار كیفیت خاصی بخشیده است. البته باید به بازی خوب و به‌اندازه بهنام تشكر هم در این نقش اشاره كرد كه ظرافت‌های موجود در این شخصیت چند‌لایه را برجسته‌تر كرده است.پس از پیروزی انقلاب در 22 بهمن 1357، دو‌شبكه تلویزیونی وقت در دهه 60 توجه زیادی به حوادث انقلاب نشان داده و بخشی از مجموعه‌های داستانی خود را به آن اختصاص دادند. آثاری در گونه‌های مختلف كه همگی آنها یك وجه اشتراك داشته و آن هم چیزی جز حوادث و اتفاق‌های منتهی به انقلاب نبوده است. آثاری كه اغلب هم در دهه 50 بوده و بخش عمده‌ای از هم و غم نویسندگان فیلمنامه و كارگردان‌ها نیز صرف ساختن مستند آن ایام شده است. در دهه‌های بعدی نیز شبكه‌های تلویزیونی كه حالا پرتعدادتر از گذشته شده بودند، همچنان نسبت به تاریخ انقلاب حساسیت نشان داده و همه ساله برای ایام دهه فجر آثاری را روانه آنتن كرده‌اند، اما در سال‌های اخیر با توجه به سختی‌های تولید آثاری با پس‌زمینه انقلاب، سریال‌های كمتری در این باره ساخته شده و اغلب شبكه‌ها نیز به بازپخش آثار قدیمی‌تر اكتفا می‌كنند. درست مانند امسال كه سریال‌هایی همچون رنج پنهان ساخته بیژن میرباقری، از نفس افتاده به كارگردانی قاسم جعفری و ششمین نفر ساخته بهمن گودرزی از اواخر دی ماه روی آنتن شبكه‌های مختلف سیما رفته است. حال نگاهی به تعدادی از سریال‌های شاخص تلویزیون با محوریت انقلاب اسلامی ایران می‌اندازیم كه در خاطر مخاطبان تلویزیون باقی مانده و حتی در بازپخش‌ها هم مخاطبان خاص خود را داشته‌اند. 

دهه 60، انقلاب و سریال‌های تلویزیونی
در سال‌های نخست دهه 60، علاوه بر سریال‌های تاریخی همچون سربداران به آثاری با درونمایه طنز می‌رسیم كه بخش مهمی از آنها نیز قصه خود را به روزهای منتهی به انقلاب و سقوط رژیم شاهنشاهی گره زده بودند. شاه‌دزد، طبل توخالی و اشك تمساح از شاخص‌ترین این آثار به حساب می‌آیند كه در زمان خود بسیار هم مورد توجه مخاطبان قرار گرفتند. 
«شاه‌دزد»، ساخته احمد نجیب‌زاده داستان زوج فرصت‌طلبی است كه با برداشتن كلاه تعدادی از درباری‌هایی كه هنوز از كشور فرار نكرده‌اند، پول خوبی به جیب زده، اما سرانجام در حین فرار دستگیر می‌شوند. كمدی متوسطی كه نقش‌های اصلی آن را بازیگرانی همچون نعمت‌ا... گرجی، مهین شهابی و كیومرث ملك مطیعی ایفا كرده‌اند كه هرسه آنها نیز از دنیا رفته‌اند. 
«اشك‌تمساح»، دیگر ساخته احمد نجیب‌زاده در قیاس با مجموعه قبلی كیفیت بهتری داشته و به لحاظ فیلمنامه در وضعیت مطلوب‌تری 
به سر می‌برد. شخصیت محوری این سریال فردی به نام فضائلی است كه پس از چند گفت‌وگوی مطبوعاتی به عنوان چهره‌ای انقلابی به سمت رئیس یك سازمان دولتی منصوب می‌شود. در حالی كه یكی از مدیران زیردست او به نام شاهدوست از این وضعیت وحشت‌زده شده و سعی در فرار از دست او دارد. 
«طبل توخالی»، دیگر ساخته نجیب‌زاده یكی دیگر از سریال‌های طنزآمیز دهه 60 با پس‌زمینه انقلاب است كه مخاطبانی میلیونی داشته و حتی سه‌دهه بعد نیز شاهد بازپخش آن از شبكه آی‌فیلم بوده‌ایم. پس از پیروزی انقلاب و اعلام خبر مرگ محمدرضا شاه، عده‌ای سلطنت‌طلب شایعه‌ای مبنی بر زنده بودن شاه به راه‌انداخته و با استفاده از یك بازیگر تئاترهای لاله‌زاری كه شباهت فوق‌العاده‌ای هم به محمدرضا پهلوی دارد، نقشه كودتای خود را دنبال كرده و در این مسیر از كمك عوامل انگلیسی و آمریكایی هم بهره می‌گیرند. برگ برنده این سریال در مواجهه با مخاطبان در درجه نخست موقعیت‌های كمدی موجود در آن و در وهله بعد شباهت فوق‌العاده رضا بنفشه‌خواه به شاه است كه با گریمی مناسب نیز شباهت‌ها را تشدید كرده است. 
البته فضای اوایل دهه 60 ایران و كمبود برنامه‌های سرگرم‌كننده تلویزیون نیز در موفقیت و محبوبیت سریال‌های ذكر‌شده تاثیر مستقیم داشته است. پس از آن به گروه كودك و نوجوان می‌رسیم كه تولیدات زیادی نسبت به دیگر گروه‌های برنامه‌ساز داشته و بخش مهمی از آن را در دهه فجر روی آنتن 
فرستاده است. از جمله كارهای پربیننده در این دهه می‌توان به مجموعه «چاق‌و‌لاغر» اشاره كرد كه در دوره‌های مختلف توسط كارگردان‌های متفاوتی ساخته شد. 
زوج بیرنگ و رسام را می‌توان پایه‌گذار و طراح این سریال به حساب آورد كه خلاقیت زیادی هم در كارشان موج می‌زد. به گونه‌ای كه خیلی زود مخاطبانی میلیونی در میان كودكان و نوجوانان پیدا كرده و محبوب نسل بچه‌های دهه 50 و 60 شد. از ایده‌های جذاب چاق و لاغر می‌توان به استفاده از كلیشه امتحان پس داده تضاد فیزیكی و فكری دو شخصیت اصلی آن اشاره كرد. همین‌طور اتومبیل آنها كه بدون راننده حركت كرده و به‌خوبی در خلق آن از عنصر خیال بهره گرفته شده بود. شخصیت منفی این كار هم شباهت‌های زیادی به شخصیت منفی انیمیشن‌هایی نظیر كارآگاه گجت داشته و برای مخاطبان كم‌سن و‌سال 
چاق و لاغر جذابیت‌های زیادی داشت. 
«شب‌نامه» یكی دیگر از سریال‌های گروه كودك و نوجوان با مضمون انقلابی است كه چندی پیش شاهد بازپخش آن از شبكه آی‌فیلم بوده‌ایم. داستان خانواده‌ای در شهری كوچك كه قهوه‌خانه كوچكی را به شكل خانوادگی اداره كرده و در عین حال به دنبال كسب آخرین اخبار از مردم انقلابی شهرهای مختلف هستند. تا جایی كه خبرنامه‌ای را به شكل روزنامه دیواری داخل قهوه‌خانه نصب كرده و آخرین اخبار را در اختیار مشتری‌ها قرار می‌دهند. سطح كیفی كار چندان بالا نبود، اما با توجه به آن كه در ساعت پخش برنامه كودك روی آنتن می‌رفت نسبتا قابل قبول به نظر می‌رسید. نویسنده فیلمنامه خبرنامه برای جذاب‌تر‌شدن قصه خود و بخشیدن رگه‌هایی از طنز به آن، خبرچین میانسالی را خلق كرد كه همواره در كش و قوس با پسران نوجوان پیرمرد قهوه‌چی قرار دارد. 
«در انتهای شب»، ساخته منوچهر پوراحمد از دیگر كارهای انقلابی تلویزیون در دهه 60 به حساب می‌آید كه داستان آن حول محور یك روحانی می‌گردد كه یک بسته‌ اعلامیه را از تركیه به ایران آورده، اما پیش از پخش، لو رفته و توسط عوامل ساواك به شهادت می‌رسد. دو دانشجوی مرتبط با او هم دستگیر شده و به زندان می‌افتند، اما در نهایت اعلامیه‌ها به دست مردم می‌رسد. 
مجموعه تلویزیونی «رعنا»، ساخته داوود میرباقری از جمله ملودرام‌های موفق در رابطه با انقلاب است كه مخاطبان پروپاقرصی برای خود پیدا كرده و در بازپخش‌هایش هم بینندگان زیادی را پای تلویزیون‌ها نشاند. قصه زن میانسال و رو به احتضاری كه شوهرش را سال‌ها پیش در جریان تظاهرات مردمی 15 خرداد 1342 از دست داده و حال در بحبوحه انقلاب نیز پسر انقلابی‌اش گم شده است. در این میان میرباقری داستانك‌هایی هم در دل این قصه خلق كرده كه مهم‌ترین آن علاقه برادرزاده‌اش پوریا به دخترش رعناست كه با ورود دوست انقلابی و نقاش پسر رعنا، این داستانك هم وارد فاز تازه و ملتهبی می‌شود. رعنا را می‌توان عاشقانه‌ای در بستر انقلاب ایران لقب داد كه قصه‌اش را بدون لكنت روایت كرده و مخاطبان را با قهرمان خود همدل و همراه می‌كند. البته در‌این‌بین نباید از دیالوگ‌های درخشان میرباقری در كنار بازی‌های یكدست و تاثیرگذار بازیگرانش به‌خصوص گلچهره سجادیه و بهزاد فراهانی به‌سادگی عبور كرد. 

 دهه70: افزایش تعداد شبكه‌ها 
و رونق سریال‌های انقلابی

در این دهه با افتتاح شبكه‌های سه، چهار و پنج شاهد تولید سریال‌های بیشتری در گونه‌های مختلف بوده‌ایم كه تعدادی از آنها را می‌توان در زمره پرمخاطب‌ترین سریال‌های چهار دهه پس از انقلاب قرار داد. هرچند كه عمده تمركز شبكه‌ها در این دهه بیشتر روی كمدی‌های شبانه 90 قسمتی و ملودرام‌های خانواده‌محور بود و به همین خاطر هم سریال‌های انقلابی زیادی در این دهه تولید نشده یا كیفیت چندان مناسبی نداشته‌اند. 
«آخرین ایستگاه»، ساخته حسین پهلوان نشان و مصطفی راور از دیگر كارهای موفق گروه سنی كودك و نوجوان در ایام دهه فجر است كه در سال‌های بعد نیز بارها شاهد بازپخش آن از شبكه‌های مختلف سیما بوده‌ایم. آخرین ایستگاه در رابطه با قطاری است كه قرار است به دست عوامل رژیم روی پل منفجر شده و تقصیر آن به گردن انقلابیون انداخته شود، اما مردم سرانجام جلوی اجرای این نقشه شوم را می‌گیرند كه طی آن راننده قطار نیز كشته می‌شود. نكته مهمی كه این سریال را برای مخاطبان كم‌سن و سالش جذاب می‌كرد، تعلیق نسبتا مناسب حاكم بر قصه آن است كه آنها را تا پایان به دنبال خود می‌كشاند. 
رسول صدرعاملی كه به عنوان خبرنگار روزنامه اطلاعات در پاریس حضور پیدا كرده و همراه با 
امام خمینی(ره) و یارانش در پرواز انقلاب به ایران آمده، مستند ـ‌ داستانی «پرواز قرن» را در همین سال‌ها برای تلویزیون ساخت. او در این كار، فرهاد اصلانی و داوود رشیدی را به عنوان دو سینماگر به پاریس فرستاده تا با پیدا كردن خلبان خط هوایی ایرفرانس، گفت‌وگویی را با او درباره پرواز انقلاب انجام دهند. حضور زنده‌یاد داوود رشیدی كه در آن ایام بازیگر پركار تلویزیون به حساب می‌آمد در كنار جذابیت موضوع، از عوامل مهم دیده شدن این مستند داستانی به حساب می‌آید. 
«شب چراغ» ساخته مشترك امیر قویدل، جمال شورجه و مجید جوانمرد از جمله سریال‌های تلویزیون با محوریت حوادث مربوط به دوران حكومت شاهنشاهی است كه در سه فصل ساخته شده است. بخش مهمی از كار هم به دو سال ابتدایی دهه 40 بازمی‌گردد كه حادثه مهم 15خرداد 42 را هم شامل می‌شود. سازندگان این مجموعه تلویزیونی تلاش زیادی برای بازسازی بخشی از تاریخ معاصر به خرج داده‌اند، اما در انجام آن آنچنان كه باید و شاید عمل نكرده‌اند. بخش مهمی از آن هم به سه كارگردانه بودن كار بازمی‌گردد كه موجبات عدم یكدستی آن را فراهم كرده و به نتیجه نهایی آن لطمه زده است. 
«میعاد در سپیده‌دم» ساخته سعید سلطانی یكی دیگر از سریال‌های انقلابی پربیننده تلویزیون به حساب می‌آید كه قصه آن در سال‌های میانی دهه 50 می‌گذرد. سلطانی در اینجا روی بحث حضور صهیونیست‌ها در ایران آن سال‌ها و نفوذشان در حكومت دست گذاشته و با خلق یك ضدقهرمان خوب پرداخته شده با بازی تماشایی جمشید جهانزاده تقابلی دیدنی را با انقلابیون شكل داده است. حضور مجید مظفری هم در قطب مثبت، تعادل خوبی میان این دو قطب برقرار كرده و به تقابل ازلی و ابدی خیر و شر كیفیت ویژه‌ای بخشیده است. با این حال ضعف‌هایی هم در كار دیده می‌شود كه بخش مهمی از آن به كندی ریتم نسبی آن به خصوص در قسمت‌های اولیه كار بازمی‌گردد. 

دهه 80 و تنوع در سریال‌های انقلابی
بخش مهمی از بهترین سریال‌های مرتبط با انقلاب در این دهه تولید شده كه توانسته مخاطبانی میلیونی پیدا كرده و به لحاظ میزان رضایتمندی نیز در وضعیت خوبی به سر می‌برند. «فرار بزرگ» ساخته محمدحسین لطیفی یكی از آنهاست كه در گونه كمدی ساخته شده و به خاطر فضا و حال و هوایش به خوبی مورد استقبال بینندگان قرار گرفته است. فرار بزرگ داستان تعدادی از درباری‌ها و سران حكومت پهلوی است كه در روزهای منتهی به انقلاب به دنبال راهی برای فروش اموال و خروج از ایران هستند. شخصیت‌های اصلی كار كاریكاتوری از شخصیت‌های واقعی بوده و شوخی‌های نوشته شده برای آنها از تلفیق كمدی موقعیت و كلامی به دست آمده است. بازی‌های خوب شهره لرستانی، سعید امیر‌سلیمانی، جواد رضویان و... از نقاط قوت فرار بزرگ است كه نقش مهمی در هرچه بیشتر دیده شدن سریال یادشده داشت.
«شب می‌گذرد» به كارگردانی راما قویدل از سریال‌های شاخص تلویزیون با محوریت انقلاب است كه در سال‌های اخیر بارها روی آنتن شبكه‌های مختلف سیما رفته است. قویدل در اینجا از فیلمنامه‌ای قوی و با‌كیفیت بهره گرفته كه از یك داستان اصلی در كنار چند داستانك تشكیل شده و به موازات داستان اصلی پیش‌رفته و به آن پیوند می‌خورند. شخصیت‌های شب می‌گذرد هم تركیبی از تیپ و شخصیت هستند كه كاملا در خدمت داستان قرار دارند. برای مثال هم می‌توان به مرد میانسالی اشاره كرد كه قاضی شهر باعث مرگ همسر، به زندان افتادن خودش و نیز جدا شدن از تنها دخترش شده و حال می‌خواهد از او انتقام سختی بگیرد. داستانك مربوط به پسر صاحب اغذیه‌فروشی شهر هم كه پدرش بالاترین سمت امنیتی شهر را در اختیار دارد و با حقه و نیرنگ او را راضی به اهدای یك كلیه‌اش به او می‌كند، جذابیت‌های خاص خود را داشته كه البته از سریال مشهور لاست ایده گرفته است.  پس از این مجموعه تلویزیونی به «تا صبح» ساخته مجید جوانمرد می‌رسیم كه قصه آن حول محور چند جوان انقلابی می‌چرخد كه زندگی آنها به شكلی به یكدیگر پیوند خورده است. تا صبح از فیلمنامه خوب و جذابی برخوردار است كه مهم‌ترین نقطه قوت آن محسوب می‌شود. به‌خصوص در باب شخصیت‌پردازی كه باورپذیری مناسبی در آن به چشم می‌خورد. همچنین باید به بازیگرانی همچون مجید مظفری، عسل بدیعی، امین زندگانی و ستاره اسكندری اشاره كرد كه نقش مهمی در بالا بردن كیفیت نهایی كار داشته‌اند.  «یك مشت پر عقاب» ساخته اصغر هاشمی از دیگر نمونه‌های موفق دهه هشتادی تلویزیون در رابطه با انقلاب است كه قصه آن در سال‌های میانی دهه 50 می‌گذرد و وجوه معمایی هم دارد. یك درام معمایی جذاب كه با خودكشی مشكوك یك دختر جوان آغاز شده و به مرور با قرار گرفتن تكه‌های مختلف پازل به مستشاران آمریكایی می‌رسد. یك مشت پر عقاب در عین حال برخلاف بسیاری از مجموعه‌های تلویزیونی پایان تلخی هم دارد كه ذهن مخاطب را تا مدتی به خود مشغول نگه می‌دارد. 

دهه 90: از پروانه تا نفس و رنج پنهان
جلیل سامان را می‌توان یكی از كارگردان‌های مهم تلویزیون به حساب آورد كه سه‌گانه فوق‌العاده‌ای را با محوریت انقلاب و ماه‌های پرماجرای پس از آن ساخته است. ارمغان تاریكی، پروانه و نفس نام‌های این آثار هستند كه دومی و سومی در دهه 90 ساخته شده و روی آنتن رفته‌اند. «پروانه»، عاشقانه‌ای دیدنی در بستری از روزهای نیمه نخست دهه 50 است كه قهرمان‌هایش (پروانه و امیر) از دو طبقه كاملا متفاوت از همه نظر هستند و بر اثر یك اتفاق به سمت یكدیگر كشیده می‌شوند. سامان در پرداخت این دو ظرافت‌های بسیار به خرج داده و علاقه شكل‌گرفته میان دختری از طبقه مرفه جامعه كه هیچ سنخیتی با اندیشه‌های انقلابی و چریكی امیر ندارد را باورپذیر و ملموس كرده است. بازی‌های خوب حامد كمیلی و سارا بهرامی در نقش‌های امیر و پروانه در كنار یك طراحی صحنه و لباس درخشان، پروانه را به یكی از ماندگارترین سریال‌های چهار دهه پس از پیروزی انقلاب تبدیل كرده است. 
سریال «نفس» هم به لحاظ خط قصه شباهت‌هایی با پروانه دارد: دختری جوان (ناهید)كه زندگی آرامی دارد جذب جوانی به نام روزبه شده كه در ماه‌های منتهی به پیروزی انقلاب عضو سازمان مجاهدین شده است. ازدواج ناهید با روزبه پای او را هم به فعالیت‌های سیاسی‌اش كشانده و قصه را وارد فاز تازه‌ای می‌كند. نفس با وجود صرف هزینه بیشتر و تصویربرداری بخش‌هایی از كار در كشور ارمنستان، كیفیت دو قسمت دیگر سه گانه جلیل سامان را نداشته و حفره‌هایی در فیلمنامه آن به خصوص در پرداخت شخصیت‌های اصلی آن به چشم می‌خورد. 
سریال انقلاب زیبا به كارگردانی بهرنگ توفیقی هم از جمله آثار دیگری است كه با حضور مجموعه‌ای از بهترین بازیگران داستان متفاوتی را با موضوع انقلاب روایت می‌كند. بیژن میرباقری هم در مجموعه تلویزیونی «رنج پنهان» به سمت شخصیت‌هایی رفته كه چندان علاقمند به مبارزات سیاسی نبوده، اما یك اتفاق جرقه‌ای به انبار باروتشان زده و آنها را مستقیم وارد مهلكه می‌كند. یوسف جوان اول این سریال هم از این دسته شخصیت‌هاست كه پدر پزشكش سابقه سیاسی در كودتای 28 مرداد 1332 داشته و خود نیز در آستانه ازدواج با دختر تیمسار بانفوذ ارتش رژیم وقت است. كشته شدن یكی از دانشجویان همكلاسی یوسف به دست ساواك، به مرور او را به سمت مجاهدین كشانده و وارد بازی پیچیده و در عین حال مرگباری می‌كند كه البته پایان خوشی دارد. میرباقری داستان پیچیده و جذابی را طراحی كرده كه به‌خوبی مخاطب را به دنبال خود می‌كشاند. وی در عین حال از یك شخصیت منفی كار شده (مامور عالی‌رتبه ساواك) سود جسته كه به قطب شر كار كیفیت خاصی بخشیده است. البته باید به بازی خوب و به‌اندازه بهنام تشكر هم در این نقش اشاره كرد كه ظرافت‌های موجود در این شخصیت چند‌لایه را برجسته‌تر كرده است.