چراغ امید  نباید خاموش شود

گفت‌وگو با مرتضی رزاق كریمی؛ مستند‌ساز و تهیه‌كننده

چراغ امید نباید خاموش شود

مینی سریال مستند «خاطراتی برای تمام فصول» را به‌یاد دارید؟ مستندی كه درباره جانبازان شیمیایی و مراحل اعزام و درمان آنها در وین اتریش ساخته و پخش شد و مورد توجه قرارگرفت. سال 92 فیلم مستندی كه از این مینی‌سریال تدوین شده بود، سیمرغ بلورین بهترین فیلم مستند جشنواره فیلم فجر را از آن خود كرد. «خاطراتی برای تمام فصول»، ساخته برادران رزاق‌كریمی است. مصطفی آن را كارگردانی كرده و مرتضی تهیه‌كننده آن است. برادران رزاق كریمی سال‌هاست در حوز‌های مختلف سینما فعال هستند. گاهی مستند می‌سازند و گاهی فیلم‌های داستانی مانند« این زن حرف نمی‌زند»، «حس پنهان»، «مرگ درمی‌زند»، «چه كسی امیر را كشت» و... مرتضی رزاق‌كریمی كه امسال یكی از اعضای هیات انتخاب بخش مستند جشنواره فیلم فجر نیز بوده علاوه بركارگردانی آثار مستند در حوزه تهیه‌كنندگی نیز فعال است و تجربه مدیریت انجمن سینمای تجربی و عضویت در هیات‌مدیره خانه سینما و ... را داشته است. با این سینماگر هم‌صحبت شدیم تا از زاویه نگاه او سال57 و اتفاقاتی كه منجر به پیروزی انقلاب شد و دهه‌های بعدی را مرور كنیم.

سال 57 كجا بودید، آیا در حرکت‌های انقلابی شرکت  می‌کردید؟
دبیرستانی بودم، در مدرسه خوارزمی درس می‌خواندم كه نزدیك دانشگاه تهران بود، از ماه‌ها قبل از پیروزی انقلاب تقریبا در وسط ماجراها بودم.چون دانشگاه تهران آن زمان مركز بیشتر اتفاقات اجتماعی و انقلابی بود.من و برادرم مصطفی به واسطه پدر و دایی‌ام با تفكر انقلاب آشنا بودیم. از دهه 40 خانواده ما درگیر مسائل انقلاب بود و صحبت كردن درباره اتفاقات آن روزها، در خانه ما معمول و مرسوم بود.وقتی دانش‌آموزان و دانشجویان تظاهرات می‌كردند، ما هم همراه آنها می‌شدیم. آن سال‌ها دوربین سوپر هشتی داشتیم كه گاهی از تظاهرات فیلمبرداری می‌كردیم. روزی كه امام خمینی (ره) به ایران آمدند و به سمت بهشت‌زهرا (س) رفتند، در خیابان انقلاب مستقر شدیم و تا جایی كه امكانش بود از ماشینی كه امام (ره) داخل آن بودند و شور و هیجان مردم فیلمبرداری كردیم. شب قبل به خیابان انقلاب رفته بودیم چون خبردار شده‌ بودیم امام (ره) از این خیابان عبور خواهند كرد اما كمی كه فیلم گرفتیم فشار جمعیت آن‌قدر زیاد بود كه دیگر نتوانستیم فیلم بگیریم؛ دوربین را فراموش كردیم و با مردم همراه شدیم.

چون شاهد استقبال مردم از امام (ره) بودید به نظرتان این حجم از هیجان و استقبال از رهبر یك انقلاب مختص هر انقلابی است كه پیروز می‌شود یا به‌خلقیات و سبك زندگی مردم ایران هم مرتبط است؟
مطالعاتی درباره انقلاب‌های دیگر كشورها داشته‌ام. به نظرم آنچه در بهمن سال 57 و روز 12 بهمن و ورود امام (ره) به ایران رخ داد بی‌نظیر بود و می‌توان آن را مختص ایران دانست. استقبال از امام خمینی(ره) فقط در تهران نبود و همه كشور دچار هیجان شده بودند. اقوام ایرانی در هر جای كشور بودند و همه اقلیت‌های دینی از پیروزی انقلاب و بازگشت امام به ایران خوشحال بودند و این به نظرم در سطح دنیا بی‌نظیر و تاكنون تكرار نشده است.

امسال عضو هیات انتخاب بخش فیلم‌های مستند جشنواره فیلم فجر بودید و سال‌هاست در سینما وتلویزیون فعال هستید، سینمای ایران در چهار دهه انقلاب رشد چشمگیر و پیشرفت خوبی داشته است. اگر بخواهید دهه طلایی سینمای ایران را انتخاب كنید به كدام دهه نمره بیشتری می‌دهید؟
در حوزه سینمای مستند دهه چهارم انقلاب را دهه اوج سینمای مستند می‌دانم، به لحاظ موضوع و عمق نگاه فیلمسازان كه از موضوعات سطحی به موضوعات عمیق‌تر حركت كرده‌اند، معتقدم سینمای مستند امروز ما از سینمای داستانی چند قدم جلوتر است. این را بدون تعصب می‌گویم، چون هم در حوزه سینمای مستند و هم داستانی فعال هستم. ساختار و شیوه‌های روایتی سینمای مستند آن‌قدر پیشرفت كرده كه نوبت اكران عمومی هم می‌گیرد و مردم در سینماها آنها را تماشا می‌كنند. تلویزیون هم در عرصه مستندسازی بسیار موفق عمل كرده به‌خصوص با تاسیس شبكه مستند كه یك اتفاق مهم بود این نوع فیلمسازی جان تازه‌ای گرفت. 150 فیلم مستند بلند در سال تولید می‌شود كه این بی‌نظیر است. آثار مستند در جشنواره‌های داخلی و خارجی می‌درخشند كه وجه مثبتی را برای كشورمان به ارمغان می‌آورد. سینمای داستانی هم رشد كرده اما واقعیت این است سینمای داستانی به ثبات بیشتری نیاز 
دارد. 
این نوع سینما به تدریج دارد از نظر اقتصادی وابستگی‌اش را به دولت كمتر كرده و بخش خصوصی در زمینه تولید فعال‌تر شده در این شرایط باید بیشتر مراقب بود چون امكان دارد آسیب‌هایی به سینمای قصه‌گو وارد شود. به باور من نباید به هر قیمتی، یك فیلم را به اثری پرفروش تبدیل كرد. در این شرایط گاهی فیلم‌هایی تولید می‌شود كه نه در شأن فرهنگ ایرانی است و نه مردم. منكر تولید فیلم پرفروش نیستم، چرخ اقتصاد سینما باید بچرخد، اما باید مراقب آسیب‌ها بود كه سینمای فرهنگی در این چرخه و تغییر رویكرد از بین نرود.

در دهه‌های 60 و 70 سینمای ایران هم متفكر بود هم آیینه‌ای در برابر اجتماع و زندگی واقعی و گاهی حتی آرمانی اما چند سالی است كه سینما در سراشیبی سطحی نگری افتاده و گاهی فقط ستاره‌ای به عنوان فیلم خوب می‌درخشد،‌ به نظرتان چگونه می‌توان سینما را به آن دوران طلایی برگرداند؟
در دهه 60 از پیروزی انقلاب فاصله زیادی نگرفته‌ و آرمانگرا بودیم. سینماگران و مدیران فرهنگی، انقلابیونی بودند كه تلاش می‌كردند آرمان‌های خود را به وسیله فرهنگ و هنر به جامعه تزریق كنند.همین تفكر باعث تولد سینمایی شد كه داخل و خارج هویت تازه‌ای پیدا كرد.سینمای انسانی و مفهوم‌گرایی كه به عنوان سینمای نو مطرح شد. اما به مرور با تحولات اقتصادی در سینما، سرمایه‌هایی وارد این هنر شد كه بیشتر به سود فكر می‌‌كند تا اندیشه. ورود سرمایه به سینما ذاتا بد نیست اما باید توجه داشت كه این سرمایه‌ها از طریق چه كسانی وارد سینما می‌شود.در این شرایط نظارت‌ها و راهبردهای مدیران دولتی باید به گونه‌ای باشد كه فرهنگ فدای سرمایه نشود.
​​​​​​​
دهه 60 از منظر اجتماعی و سطح امید نیز یكی از بهترین دوره‌های بعد از انقلاب ذكر می‌شود. هر چند مشكلات زیاد و كشور درگیر جنگ بود. به نظرتان الان چرا به اندازه آن دهه حالمان خوب نیست و مردم حسرت آن سال‌ها را می‌خورند؟

مهم‌ترین چیزی كه می‌تواند كشور را سرپا نگه‌دارد امید است. در دهه 60 مردم از زیر یوغ استبدادی چندین هزار ساله رها شده و امید بسیار داشتند كه قرار است اتفاقات خوبی را تجربه كنند. در دهه 60 اقتصاد و شرایط رفاهی جزء كوچكی از دغدغه‌های مردم بود، مولف‌های فرهنگی و ارزش‌ها باعث می‌شد كه حال مردم خوب باشد. حتی در سال‌های جنگ، حال مردم خوب بود علی‌رغم فشارهای اقتصادی و این كه ما جوان‌های زیادی را از دست دادیم، بسیاری مجروح و اسیر شدند اما همه این فشارها هم نتوانست امید به آینده را از مردم بگیرد.در شرایط فعلی به نظرم باید چراغ امید و امیدواری به آینده در دل مردم و بخصوص نسل جوان پررنگ شود و سینما در این جهت می‌تواند تاثیرگذاری زیادی داشته باشد.