جزیره  امـن منطقـه شده‌ایم

محمدرضا باهنر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در گفت‌و ‌گو با جام‌جم از 40سالگی انقلاب می‌گوید

جزیره امـن منطقـه شده‌ایم

پرسش درباره جایگاه جمهوری اسلامی در عرصه‌های داخلی و خارجی در آستانه ورود به دهه پنجم از حیات خود و همچنین دستاوردهای این چهار دهه یكی از دغدغه‌های نسل سوم و چهارم است كه روزهای شكل گیری انقلاب و استقرار نظام جمهوری اسلامی را درك نكرده است. محمدرضا باهنر، نماینده چند دوره مجلس شورای اسلامی و فعال سیاسی كنونی در پاسخ به جام‌جم با ارائه آمارها و ارقام، تصویری از وضعیت ایران در دوره حكومت پهلوی و نظام جمهوری اسلامی ایران را در عرصه‌های عمرانی، بهداشتی، آموزش، فناوری و همچنین اقتدار ایران در حوزه‌های منطقه‌ای ارائه كرده ‌است.

 در سال‌های اخیر تلاش‌های زیادی از سوی رسانه‌های خارجی برای تحت تاثیر قرار دادن نسل جوان درباره انقلاب صورت گرفته و تلاش شده تا دستاوردهای انقلاب، زیر سوال برده شود. اگر بخواهید برای جوانی 20 ساله كه روزهای قبل از انقلاب را درك نكرده و در معرض القائاتی است كه از سوی رسانه‌های خارجی صورت می‌گیرد، مقایسه‌ای میان دستاوردهای جمهوری اسلامی و دوران پهلوی داشته باشد به چه مواردی اشاره می‌كنید؟
همان‌طور كه گفتید امروز 70 درصد جمعیت كشورمان زمان قبل از انقلاب را درك نكردند. برای پاسخ به چنین سوالی باید دو نوع قیاس زمانی و مكانی را انجام دهیم. این‌كه 40 یا 50 سال قبل شرایط كشور به چه صورتی بود یا این‌كه امروز وضعیت كشور ما چگونه است و مقایسه كنیم كشورهایی كه امكانات و منابع متعددی دارند از چه شرایطی برخوردارند. در اوایل انقلاب من نماینده مردم بافت كرمان در مجلس بودم. آن موقع برای بازدید به روستاهای ده هزار نفر یا 20 هزار نفره می‌رفتیم كه مردم ساكن در آن مناطق از نبود راه شوسه، نداشتن مدرسه، فقدان خانه بهداشت و نبود آب آشامیدنی گلایه‌مند بودند. واقعیت آن است كه امروز ما بسیاری از این مسائل را پشت سر گذاشتیم. الان حتی در آبادی‌های كمتر از ده خانوار هم مشكل برق، راه شوسه و مدرسه ندارند و به آمارهای زیادی برای وجود چنین امكاناتی برای مناطق مختلف كشور می‌شود اشاره كرد. من سال 50 در كنكور قبول شدم و به دانشگاه علم و صنعت رفتم. آن سال 500 نفر در شهر كرمان دیپلم گرفتند اما از این 500 نفر، ده نفر در دانشگاه قبول شدند. اما امروز وضعیت فرق می‌كند و البته به سمت افراط هم دارد پیش می‌رود. الان صندلی‌های دانشگاه‌های ما بیش از تعداد دیپلمه‌ها است. نمونه دیگر مربوط به موضوع بهداشت است. قبل از انقلاب و مدتی در اوایل انقلاب ما نه تنها در مناطق محروم كشور بلكه در تهران پزشكان افغانستانی، پاكستانی،‌ بنگلادشی و فیلیپینی داشتیم. آن موقع بی‌نیازی از پزشكان خارجی آرزویی دست نیافتنی به نظر می‌رسید. الان به‌طور كلی نیازمان به پزشك خارجی رفع شده و آن‌قدر به پیشرفت رسیدیم كه حتی تا مرحله افراط هم رسیده است. به‌گونه‌ای كه امروز ما با معضل پزشكان بیكار مواجهیم. البته ممكن است كسانی این شبهه را القا كنند كه به لحاظ كمی، پیشرفت كردیم اما در این زمینه به لحاظ كیفی وضعیت مطلوبی نداریم. اما با قاطعیت می‌گویم همه قله‌های پیشرفت پزشكی را فتح كردیم. حتی پزشكان پنجه طلایی ما در اروپا مشهورتر از ایران هستند. امروز هیچ بیماری در ایران برای درمان نیازی به مراجعه به خارج ندارد. حتی ما الان آمادگی كامل برای صدور خدمات پزشكی و درمانی را داریم. نكته قابل تامل این‌كه سازمان ملل هم از ایران خواسته تجربیات خود را در ریشه‌كنی برخی بیماری‌های واگیر یا فلج اطفال یا مالاریا را در اختیار كشورهای دیگر قرار دهد.

 ممكن است برخی بگویند پیشرفت‌هایی كه اشاره كردید با توجه به گذشت 40 سال از انقلاب و همزمانی آن با گسترش علم و فناوری در عرصه جهانی كاری غیرمعمول و خارق‌العاده نبوده و باید ببینیم اقدام ویژه جمهوری اسلامی ایران در طول این چهاردهه در مقایسه با سایركشورها چه بوده است؟
بله اما ما در شاخص‌های كلان كشورمان قبل از انقلاب رتبه‌ای در دنیا داشتیم و امروز رتبه دیگری داریم. وضعیت قبل و بعد از انقلاب را مقایسه می‌كنیم، درمی‌یابیم شاخصه‌های ما در عرصه جهانی بین 60 تا صد رتبه در حوزه‌های مختلف افزایش پیدا كرده است. مثلا اگر قبل از انقلاب اساسا جزو كشورهایی با قابلیت ایجاد فناوری‌های نو نبودیم در شرایط كنونی در برخی فناوری‌ها مثل نانو رتبه چهارم دنیا را به خود اختصاص دادیم. در حوزه‌هایی مثل بایو، نانو، سلول‌های بنیادی،‌ آی تی، آی سی تی و... رشد خارق‌العاده‌ای داشتیم. البته در تجاری‌سازی برخی از این فناوری‌ها هنوز تاخیر داریم. جالب اینجاست همه این تحولات در شرایطی رخ داده كه ما با مسائل و معضلات متعددی از جمله وقوع جنگ تحمیلی و خسارت‌های ناشی از آن، كاهش صدور نفت و تحریم‌ها مواجه بودیم. همان‌طور كه عرض كردم پیشرفت‌هایی كه در طول چهار دهه گذشته داشتیم به مرحله‌ای رسیده كه در برخی حوزه‌ها به مرز افراط هم نزدیك شدیم. این مواردی كه عرض كردم همه مربوط به مسائل مادی است. ما در سایر حوزه‌ها مثل امنیت هم پیشرفت‌های زیادی داشتیم. غرب و آمریكا نگران افزایش قدرت منطقه‌ای ماست. ما صرفا به تقویت مسائل دفاعی پرداختیم و اساسا نمی‌توان نمونه‌ای از تعرض سرزمینی ایران به دیگر نقاط را ارائه كرد. این واقعیت را مقایسه كنید با شرایطی كه سخت‌ترین حملات به سرزمین ما صورت می‌گرفت، اما یك دولت هم حاضر نبود به ما كمك كند. مجموعه آشوب‌ها و تنش‌هایی كه اطراف كشورمان اتفاق می‌افتد و روزانه باعث به خاك و خون كشیدن افراد بیگناه می‌شود با هدف هجوم به ایران صورت می‌گیرد. اما در این میدان جنگ و خون و آتش، به جزیره امن منطقه تبدیل شده‌ایم. تلاش‌هایی از سوی كشورهای منطقه و فرامنطقه برای تصرف عراق و سوریه صورت گرفت، ولی ایران اجازه چنین كاری را نداد. با قاطعیت می‌توان گفت آمریكا ظرف 20 سال گذشته به هیچ یك از اهدافش در منطقه نرسیده است.

 اگر رژیم پهلوی سقوط نمی‌كرد وضعیت كشور ممكن بود الان به چه شكلی باشد؟
باید گفت در زمان سقوط پهلوی 70 درصد جمعیت ایران روستانشین بودند كه گویی جزو جمعیت كشور محسوب نمی‌شدند. این درحالی است كه رژیم شاه از امكانات و درآمدهای بالایی برخوردار بود. حال باید مقایسه كرد وضعیت ایران در دوره پهلوی به لحاظ عمران و آبادانی با سایر كشورهایی كه از همین میزان درآمد برخوردار بودند چگونه بود. شاه در حالی از تمدن بزرگ سخن می‌گفت كه بسیاری از درآمدهای كشور را به خرید اسلحه اختصاص می‌داد چون از سوی آمریكا مامور به حفظ امنیت خلیج فارس بود. نكته قابل تامل این‌كه خرید تسلیحات نظامی در حالی صورت می‌گرفت كه متخصصان ایرانی اگر قصد تعمیر آن را داشتند اجازه چنین كاری را پیدا نمی‌كردند؛ چون تمامی مسائل فنی این تجهیزات منوط به اجازه و دسترسی كارشناسان آمریكایی بود. دوره قبل از انقلاب حتی از ساخت یك سوزن هم عاجز بودیم اما امروز موجود زنده به فضا می‌فرستیم. رتبه ما در عرصه 
هوا ‌فضا بین 200 كشور دنیا یك رقمی است. این در حالی است كه درآمد ایران جزو درآمدهای ده كشور اول دنیا نیست. بالاخره سلسله پهلوی 50 سال بر این مملكت حكمرانی كرد و پول نفت هم وارد درآمدهای كشور شده بود اما كشور به لحاظ عمرانی و آبادانی و صنعت از وضعیت مناسبی برخوردار نبود. قبل از سال 57 از هر هزار نوزادی كه به دنیا می‌آمد 72 نفر تا قبل از یك سال فوت می‌كردند. الان این عدد به 15 نوزاد رسیده است. ممكن است بگویند كه وضعیت بهداشت در دنیا و به تبع آن ایران بهتر شده است اما ما به لحاظ شاخص بهداشت در آسیا سوم هستیم.

 یكی از دستاوردهای انقلاب اسلامی برگزاری انتخابات آزاد است. برای بهبود نواقص احتمالی كه در این رویداد سیاسی وجود دارد چه باید كرد. از جمله خودتان قبلا اشاره كرده بودید كه نگاه نمایندگان مجلس ملی نیست. دراین باره توضیح دهید.
مساله‌ای كه عنوان كردم ارتباطی با نمایندگان ندارد و متوجه گرایش سیاسی آنها هم نیست. اساسا خاستگاه نمایندگان در مجلس منطقه‌ای، حزبی، جنسیتی و حتی صنفی است. در چنین شرایطی نمی‌توان انتظار داشت كه نماینده به فكر منافع ملی باشد. البته اگر منافع ملی با منافع منطقه‌ای، حزبی و ... همسو باشد مشكلی پیش نخواهد آمد، اما اگر این همسویی وجود نداشت تعارض شكل خواهد گرفت. جالب اینجاست كه اگر نماینده‌ای در چنین شرایطی جانب منافع ملی را بگیرد در حوزه انتخابیه خود مورد انتقاد قرار خواهد گرفت. مثلا با توجه به كم‌آبی كشور باید انتقال آب از حوضه‌های پرآب به كم آب صورت گیرد. اگر نمایندگان استان پرآب قبول كردند كه بخشی از این آب به مناطق مورد نیاز انتقال پیدا كند حتما با اعتراض موكلان خود روبه‌رو خواهند شد؛ از این روست كه می‌گویم نگاه نمایندگان براساس منافع ملی نیست و نباید از این حرف این‌گونه برداشت شود كه نمایندگان مخالف منافع ملی هستند. به عبارت دیگر اگر نماینده‌ای به‌دنبال منافع ملی برود باید احتمال رای‌آوری در دوره بعدی از حوزه انتخابیه خود را از ذهن پاك كند. در دولت‌ها و كابینه‌ها هم وضعیت این‌گونه است، چون دولت‌ها از هم منفصل هستند. در نظر بگیرید آقایان هاشمی‌رفسنجانی،‌ خاتمی، احمدی‌نژاد و روحانی چهار مسیر مختلف را برای اداره كشور برگزیدند. به نظر می‌رسد كه بعضی از مشكلات را نظام حزبی می‌تواند حل كند؛ چون رئیس‌جمهوری برای یك یا دو دوره چهار ساله است، اما برای احزاب یك دوره 50 یا 60 ساله را می‌توان در نظر گرفت. بنابراین احزاب برای ماندگاری بیشتر اهداف كوتاه‌مدت، میان‌مدت و دراز مدت را در نظر می‌گیرند. به نظرم برای اصلاح ساختار مجلس باید دو راه را در پیش گرفت. الان خیلی از كشورها دو مجلس دارند. در ایران هم باید این اتفاق بیفتد و یك مجلس فقط متولی منافع ملی و مجلس دیگر هم منطقه‌ای باشد.
​​​​​​​
 هرازگاهی موضوعاتی مبنی بر برگزاری همه‌پرسی درباره برخی از مسائل روز كشور از سوی فعالان سیاسی مطرح می‌شود. نظر شما در این‌باره چیست؟
همه‌پرسی جزو ابزارهای حكمرانی است و زمانی باید از این ابزارها استفاده كرد كه منافع آن بیش از مضراتش باشد. طرح برخی ادعاها درباره برگزاری همه‌پرسی در مورد بعضی از مسائل به نظر پوپولیستی می‌آید. مراجعه به آرای عمومی حتما می‌تواند كشور را از بن‌بست‌ها نجات دهد به شرطی كه شعار پوپولیستی نباشد. مثلا پیشنهادی مبنی بر افزایش یارانه از 40 هزار تومان به 400 هزار تومان مطرح و درباره آن بخواهند همه‌پرسی برگزار كنند. طبیعی است كه اساسا برگزاری همه‌پرسی در چنین شرایطی اساسا موضوعیتی ندارد.