گزارش جامجم از پشتصحنه برنامه «دست به دست» که بهمرور اتفاقات این چهل سال میپردازد
چهل سال، چهل خاطره
ادامه از صفحه 5
میزبان یك قهرمان
«دستبهدست» هر روز حدود ساعت 17 و 30دقیقه پخش خود را از شبكه سه آغاز میكند. قرار ما هم برای حضور در پشت صحنه این برنامه، حوالی ساعت 17 است تا بتوانیم قبل از شروع برنامه با عوامل گپی بزنیم و در جریان فضای پشت صحنه بیشتر قرار بگیریم. هوا، هوای غروب است و آسمان عصرگاهی، كمكم نارنجی میشود و بعد رنگ خون میگیرد. تازه به شبكه افق رسیدهایم و میخواهیم از دروازه نگهبانی این شبكه رد شویم كه حسین رضازاده را میبینیم؛ قهرمان ملی وزنهبرداری سالهای اخیر كشور و ملیپوشی كه تا همین چند سال قبل، مدالهای طلایی دریافت میكرد و ركوردزنیهایی كه با رمز «یا ابوالفضل (ع)» از او در مسابقات مختلف میدیدیم، دلمان را به ایرانی بودن گرم میكرد و بیشك در ذهن اكثرمان خاطراتی مشترك میساخت. با دیدن رضازاده و با توجه به اینكه برنامه به مرور سالهای ابتدایی دهه 80 رسیده، میفهمیم كه او مهمان این قسمت است و قرار است از خاطراتش بگوید.
بالا میرویم و به طبقه سوم میرسیم. شبكه افق سیما استودیویی نوساز و مجهز دارد و گرچه كمتر از 15 دقیقه تا شروع پخش زنده زمان مانده است، با این حال فضای پشت صحنه و اتاق فرمان آرام و خونسرد است. شهرام شكیبا، مجری برنامه هم از راه میرسد و بعد از حضور كوتاهش در اتاق گریم به اتاق مهمان میآید تا قبل از شروع برنامه با رضازاده گپی بزند.
مثل یك خانه
در فاصله دقایق كوتاهی كه تا شروع برنامه مانده است، شهرام شكیبا همراه با زینالعابدین تقیپور، سردبیر جوان این برنامه تلویزیونی سراغ رضازاده میآید تا باهم گپی بزنند و از این طریق فضای خشك و شاید رودربایستیدار میان مهمان و مجری بشكند و بشود برنامه را با لحن صمیمیتری پیش برد. شكیبا خاطرهاش از زمانی كه رضازاده ركورد وزنهبرداری جهان را زد و حس و حالش از آن صحنه میگوید و رضازاده هم همراهیاش میكند. سوالات و در واقع محور اصلی برنامه خیلی زود بررسی میشود و با توجه به ورود دستیار كارگردان كه اشاره میكند تنها دقایقی تا شروع برنامه مانده است، رضازاده و شكیبا همراه با هم وارد استودیو میشوند و ما هم همراهشان میرویم.
استودیوی برنامه دست به دست، فضایی گرم و صمیمی دارد. در چینش دكور این برنامه از یك كتابخانه بزرگ و چوبی، گلدان پیچك، یك تلویزیون قدیمی با رومیزی دستبافی كه به روال دكور دهه 60 اكثر خانههای ایرانی روی آن كشیده شده و نیز یك تلفن قدیمی استفاده شده است و این هماهنگی اشیاء و تركیب گرم رنگها، فضای اتاق پذیرایی ساده یك خانه را ترسیم میكند. فضایی كه میخواهد هم مهمان برنامه و هم مخاطبان را به گفتوگویی بیواسطه و باورپذیر و تعاملی دعوت كند. درحالیكه شمارش معكوس برای شروع برنامه در اتاق فرمان شروع شده است، شهرام شكیبا جلوی دوربین میآید؛ منولوگ ابتداییاش را میگوید و برنامه رسما شروع میشود.
مرور خاطرات خوب
اواسط پخش برنامه با اذان مغرب به افق تهران همزمان شده است و این قضیه فرصتی در اختیارم قرار میدهد تا با عوامل پخش صحنه گپی بزنم. سیدمهدی حسینی، تهیهكننده جوان این برنامه در تعریف هدف و رویكرد دست به دست میگوید: در ذهنمان این بود كه برنامهای با نگاهی متفاوت بسازیم و در هر سال انقلاب، وقایع خوب و خاطرات شیرین آن سال را روایت كنیم. البته طبیعتا اتفاقاتی چون جنگ، زلزله بم و آتشسوزی پلاسكو هم بوده كه خوب نبودند و به عنوان خاطراتی تلخ در ذهنمان حك شدند.
حسینی اضافه میكند: تصمیممان مرور سال به سال اتفاقات است؛ هرچند طبیعی است در بعضی سالها حجم اتفاقات بیشتر بوده و نمیتوانیم بگوییم همه خاطرات را مرور كردهایم.
این تهیهكننده توضیح میدهد: از ابتدا قرار بود برنامهمان 40 قسمتی باشد، اما به دلیل برخی اتفاقات در آنتن شبكه سه و همزمان شدن زمان پخش ما با مسابقات فوتبال، چند قسمت برنامه لغو شد و فعلا 33 قسمت داریم. لذا برخی قسمتها را در قالب مرور دو سال یكی پیش میبریم.
حسینی با اشاره به ملاك انتخاب اتفاقات مهم هر سال تاكید میكند: نمیتوانیم بگوییم هر سال مثلا ده اتفاق مهم داشتیم؛ اگر مثلا تعداد اتفاقات یك سال زیاد باشند، علاوه بر صحبت با مهمان برنامه، در قالب بخشهای میانبرنامه به آن اتفاقات دیگر میپردازیم و از هیچ واقعهای رد نمیشویم. با این حال سعی میكنیم در انتخاب مهمان، سراغ اتفاقی برویم كه جذابتر است. بعضی سالها هم بودهاند اتفاق خاصی به لحاظ سیاسی یا اجتماعی رخ نداده، اما مثلا پخش فیلمها و سریالهایی حال مردم را خوب كرده است؛ برای مثال سریال خانه سبز، همسران، آژانس دوستی و دیگر خاطرات مشترك.
تهیهكننده برنامه دست به دست با اشاره به نوع نگاه و روایت این برنامه در مقاطع حساس تاریخی میگوید: ما فقط روایت میكنیم و میگوییم چه اتفاقی رخ داد و مردم كجا بودند. برای مثال درخصوص سال 78 با آقای صفار هرندی صحبت كردیم و جریان قانون مطبوعات آن سال را مرور كردیم. نگاه ما سیاسی نیست.
اولویت روایتگری
انتخاب شهرام شكیبا به عنوان مجری دست به دست، از جمله اتفاقات جالب توجه این برنامه مناسبتی است. زینالعابدین تقیپور، سردبیر برنامه توضیح میدهد: شهرام شكیبا به علت تسلط در گفتار و نگاه جامعی كه به سالهای انقلاب داشت، انتخاب شد. پیدا شدن فردی كه بتواند با مهمانان متنوع ما در طیفهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، ورزشی و ... صحبت كند، كار آسانی نبود و دنبال كسی بودیم كه راه و رسم گفتوگو كردن را بلد باشد. ضمن اینكه برنامه ما زنده است و آنتن زنده ضوابط خاص خود را دارد.
او تاكید میكند: ما در این برنامه مرور خاطرات میكنیم و داعیه انقلاب اسلامی داریم؛ لذا دنبال فردی بودیم كه تسلط بر روایتگری از این سالها داشته باشد. البته دست به دست محور مشخصی ندارد و شاید این پراكندگی در پرداختن به موضوعات مختلف و دعوت از مهمانان گوناگون از طیفهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و ... باعث مشخص نشدن تكلیف مخاطب با این برنامه شود. سردبیر دست به دست خاطرنشان میكند: ما میخواستیم انقلاب را روایت كنیم و از خاطرات مشتركی كه مردم دارند، بگوییم. این خاطرات را نمیشود محدود كرد و طبیعی است كه بستر اجتماعی با خاطرات مختلفی همراه است. این خاطرات در یاد مردم ماندهاند و ما هم به خاطراتشان میپردازیم. اولویت ما روایتگری است.
میزبان یك قهرمان
«دستبهدست» هر روز حدود ساعت 17 و 30دقیقه پخش خود را از شبكه سه آغاز میكند. قرار ما هم برای حضور در پشت صحنه این برنامه، حوالی ساعت 17 است تا بتوانیم قبل از شروع برنامه با عوامل گپی بزنیم و در جریان فضای پشت صحنه بیشتر قرار بگیریم. هوا، هوای غروب است و آسمان عصرگاهی، كمكم نارنجی میشود و بعد رنگ خون میگیرد. تازه به شبكه افق رسیدهایم و میخواهیم از دروازه نگهبانی این شبكه رد شویم كه حسین رضازاده را میبینیم؛ قهرمان ملی وزنهبرداری سالهای اخیر كشور و ملیپوشی كه تا همین چند سال قبل، مدالهای طلایی دریافت میكرد و ركوردزنیهایی كه با رمز «یا ابوالفضل (ع)» از او در مسابقات مختلف میدیدیم، دلمان را به ایرانی بودن گرم میكرد و بیشك در ذهن اكثرمان خاطراتی مشترك میساخت. با دیدن رضازاده و با توجه به اینكه برنامه به مرور سالهای ابتدایی دهه 80 رسیده، میفهمیم كه او مهمان این قسمت است و قرار است از خاطراتش بگوید.
بالا میرویم و به طبقه سوم میرسیم. شبكه افق سیما استودیویی نوساز و مجهز دارد و گرچه كمتر از 15 دقیقه تا شروع پخش زنده زمان مانده است، با این حال فضای پشت صحنه و اتاق فرمان آرام و خونسرد است. شهرام شكیبا، مجری برنامه هم از راه میرسد و بعد از حضور كوتاهش در اتاق گریم به اتاق مهمان میآید تا قبل از شروع برنامه با رضازاده گپی بزند.
مثل یك خانه
در فاصله دقایق كوتاهی كه تا شروع برنامه مانده است، شهرام شكیبا همراه با زینالعابدین تقیپور، سردبیر جوان این برنامه تلویزیونی سراغ رضازاده میآید تا باهم گپی بزنند و از این طریق فضای خشك و شاید رودربایستیدار میان مهمان و مجری بشكند و بشود برنامه را با لحن صمیمیتری پیش برد. شكیبا خاطرهاش از زمانی كه رضازاده ركورد وزنهبرداری جهان را زد و حس و حالش از آن صحنه میگوید و رضازاده هم همراهیاش میكند. سوالات و در واقع محور اصلی برنامه خیلی زود بررسی میشود و با توجه به ورود دستیار كارگردان كه اشاره میكند تنها دقایقی تا شروع برنامه مانده است، رضازاده و شكیبا همراه با هم وارد استودیو میشوند و ما هم همراهشان میرویم.
استودیوی برنامه دست به دست، فضایی گرم و صمیمی دارد. در چینش دكور این برنامه از یك كتابخانه بزرگ و چوبی، گلدان پیچك، یك تلویزیون قدیمی با رومیزی دستبافی كه به روال دكور دهه 60 اكثر خانههای ایرانی روی آن كشیده شده و نیز یك تلفن قدیمی استفاده شده است و این هماهنگی اشیاء و تركیب گرم رنگها، فضای اتاق پذیرایی ساده یك خانه را ترسیم میكند. فضایی كه میخواهد هم مهمان برنامه و هم مخاطبان را به گفتوگویی بیواسطه و باورپذیر و تعاملی دعوت كند. درحالیكه شمارش معكوس برای شروع برنامه در اتاق فرمان شروع شده است، شهرام شكیبا جلوی دوربین میآید؛ منولوگ ابتداییاش را میگوید و برنامه رسما شروع میشود.
مرور خاطرات خوب
اواسط پخش برنامه با اذان مغرب به افق تهران همزمان شده است و این قضیه فرصتی در اختیارم قرار میدهد تا با عوامل پخش صحنه گپی بزنم. سیدمهدی حسینی، تهیهكننده جوان این برنامه در تعریف هدف و رویكرد دست به دست میگوید: در ذهنمان این بود كه برنامهای با نگاهی متفاوت بسازیم و در هر سال انقلاب، وقایع خوب و خاطرات شیرین آن سال را روایت كنیم. البته طبیعتا اتفاقاتی چون جنگ، زلزله بم و آتشسوزی پلاسكو هم بوده كه خوب نبودند و به عنوان خاطراتی تلخ در ذهنمان حك شدند.
حسینی اضافه میكند: تصمیممان مرور سال به سال اتفاقات است؛ هرچند طبیعی است در بعضی سالها حجم اتفاقات بیشتر بوده و نمیتوانیم بگوییم همه خاطرات را مرور كردهایم.
این تهیهكننده توضیح میدهد: از ابتدا قرار بود برنامهمان 40 قسمتی باشد، اما به دلیل برخی اتفاقات در آنتن شبكه سه و همزمان شدن زمان پخش ما با مسابقات فوتبال، چند قسمت برنامه لغو شد و فعلا 33 قسمت داریم. لذا برخی قسمتها را در قالب مرور دو سال یكی پیش میبریم.
حسینی با اشاره به ملاك انتخاب اتفاقات مهم هر سال تاكید میكند: نمیتوانیم بگوییم هر سال مثلا ده اتفاق مهم داشتیم؛ اگر مثلا تعداد اتفاقات یك سال زیاد باشند، علاوه بر صحبت با مهمان برنامه، در قالب بخشهای میانبرنامه به آن اتفاقات دیگر میپردازیم و از هیچ واقعهای رد نمیشویم. با این حال سعی میكنیم در انتخاب مهمان، سراغ اتفاقی برویم كه جذابتر است. بعضی سالها هم بودهاند اتفاق خاصی به لحاظ سیاسی یا اجتماعی رخ نداده، اما مثلا پخش فیلمها و سریالهایی حال مردم را خوب كرده است؛ برای مثال سریال خانه سبز، همسران، آژانس دوستی و دیگر خاطرات مشترك.
تهیهكننده برنامه دست به دست با اشاره به نوع نگاه و روایت این برنامه در مقاطع حساس تاریخی میگوید: ما فقط روایت میكنیم و میگوییم چه اتفاقی رخ داد و مردم كجا بودند. برای مثال درخصوص سال 78 با آقای صفار هرندی صحبت كردیم و جریان قانون مطبوعات آن سال را مرور كردیم. نگاه ما سیاسی نیست.
اولویت روایتگری
انتخاب شهرام شكیبا به عنوان مجری دست به دست، از جمله اتفاقات جالب توجه این برنامه مناسبتی است. زینالعابدین تقیپور، سردبیر برنامه توضیح میدهد: شهرام شكیبا به علت تسلط در گفتار و نگاه جامعی كه به سالهای انقلاب داشت، انتخاب شد. پیدا شدن فردی كه بتواند با مهمانان متنوع ما در طیفهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، ورزشی و ... صحبت كند، كار آسانی نبود و دنبال كسی بودیم كه راه و رسم گفتوگو كردن را بلد باشد. ضمن اینكه برنامه ما زنده است و آنتن زنده ضوابط خاص خود را دارد.
او تاكید میكند: ما در این برنامه مرور خاطرات میكنیم و داعیه انقلاب اسلامی داریم؛ لذا دنبال فردی بودیم كه تسلط بر روایتگری از این سالها داشته باشد. البته دست به دست محور مشخصی ندارد و شاید این پراكندگی در پرداختن به موضوعات مختلف و دعوت از مهمانان گوناگون از طیفهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و ... باعث مشخص نشدن تكلیف مخاطب با این برنامه شود. سردبیر دست به دست خاطرنشان میكند: ما میخواستیم انقلاب را روایت كنیم و از خاطرات مشتركی كه مردم دارند، بگوییم. این خاطرات را نمیشود محدود كرد و طبیعی است كه بستر اجتماعی با خاطرات مختلفی همراه است. این خاطرات در یاد مردم ماندهاند و ما هم به خاطراتشان میپردازیم. اولویت ما روایتگری است.