سیاسیون پیشرفت های دانش بنیان را ببینند

گفت‌وگوی اختصاصی با دكتر حمیدرضا طیبی، رئیس جهاد دانشگاهی کسی که معتقد است برای پیشرفت نباید اسیر سیاست بازی شد

سیاسیون پیشرفت های دانش بنیان را ببینند

با پیروزی انقلاب اسلامی و آغاز تحول در شیوه مدیریتی كشور، یكی از نهادهایی كه نقش مهمی در ترویج خودباوری و رفع نیازهای فناورانه بخش‌های مختلف صنعت، پزشكی و كشاورزی ایفا كرد، جهاد دانشگاهی بوده است. این نهاد با شناخت نیاز بخش‌های مختلف جامعه با به‌كارگیری متخصصان داخلی و تولید فناوری‌های مورد نیاز در شرایط جنگ تحمیلی و پس از آن با آغاز تحریم‌های ناجوانمردانه، نقش مهمی در ایستادگی كشور در برابر تهدیدها و تحریم‌های فناورانه داشته است. در آستانه چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی با دكتر حمیدرضا طیبی، رئیس جهاد دانشگاهی درباره كاركردها و دستاوردهای جهاد دانشگاهی و چالش‌های امروز توسعه علم و فناوری در كشور گفت‌وگو كرده‌ایم. دكتر طیبی كه فارغ‌التحصیل دكترای برق از دانشگاه برادفورد انگلستان است، از سال 1385 تا 1389 و سپس از سال 1393 تاكنون ریاست جهاددانشگاهی را برعهده دارد و از مؤثرترین و خوشنام‌ترین مدیران توسعه علم و فناوری در كشور است. ملاقات ما صبح دوشنبه 15 بهمن در دفتر كار ایشان انجام شد؛ دفتری ساده و به‌دور از تجمل، مرتب و با سر و شكلی كاربردی برای مدیریت یك نهاد علمی كه این روزها كمتر می‌توان مشابهش را در مورد رؤسای بسیاری از سازمان‌ها دید. دكتر طیبی معتقد است با وجود تزریق روحیه خودباوری در بسیاری از محققان ما، این نگاه در مدیران كشور هنوز ایجاد نشده است و كماكان چشم به خارج از مرزها دوخته‌اند. او معتقد است برای ایجاد تحول در تولید فناوری در كشور به بازنگری در مهندسی نظام نوآوری نیاز داریم و مدیران ارشد ما برای برنامه‌ریزی بلندمدت و مؤثر باید دست از دل مشغولی‌های سیاسی بردارند و به فكر آینده كشور باشند.

آقای دكتر! اساسا چه نیازی بود كه پس از انقلاب جهاد دانشگاهی تشكیل شود؟
از اهداف اصلی جهاد دانشگاهی كه در اساسنامه آن هم ذكر شده، فعالیت در زمینه توسعه فرهنگی، توسعه علمی و فناورانه و تجاری‌سازی و كاربردی ‌كردن فناوری و انجام آموزش‌های مهارتی است. اینها از شاخصه‌های اصلی پیشرفت كشور است و هدف جهاد دانشگاهی نیز در نخستین روزهای پس از انقلاب این بود كه توان كشور را در این حوزه‌ها الگوسازی كرده و ثابت كند ما توان انجام كارهای علمی بزرگ را داریم. به هر حال در اقشار تحصیلكرده جامعه این طرز فكر وجود داشت كه قبل از انقلاب، كشور به عمد عقب نگه‌داشته می‌شود و كشورهای غربی می‌خواهند ما بیشتر مصرف‌كننده محصولات آنها باشیم تا این‌كه خودمان صاحب علم و فنی باشیم كه محصولات مورد نیازمان براساس همان ساخته شود. گویی قرار بود صنعت و كشاورزی ما مبتنی بر مونتاژ باقی بماند تا مدیریت توسعه علم و فناوری همواره در اختیار غرب 
باقی بماند.

آیا می‌توانیم بگوییم دانشگاه‌ها در دوران پیش از انقلاب بیشتر با رویكرد آموزش‌محور تشكیل شده بود و جهاد دانشگاهی تشكیل شد تا این رویكرد متحول شود و رویكرد توسعه علم و فناوری هم در راستای سیاست‌های توسعه علمی كشور مد نظر قرار بگیرد؟
دانشگاه‌های ما عمدتا آموزش‌محور بودند و بسیاری از دوره‌های كارشناسی مورد نیاز كشور را هم ما نداشتیم، چه برسد به دوره‌های كارشناسی ارشد و دكتری كه اساس تحقیقات را در دانشگاه شكل می‌دهند. تولیدات علمی سالانه ما محدود به 800 تا 900 مقاله در سال بود. روحیه حاكم بر كشور این بود كه نیازهای فناورانه ما باید از غرب تأمین شود. این طرز تفكر خیلی توقع را بالا برده بود تا بعد از انقلاب نشان بدهیم توان انجام كارهای علمی و فناورانه را داریم. اگر قرار بود به‌صورت كلاسیك دانشگاه‌ها این كارها را انجام دهند، زمان زیادی طول می‌كشید. اما این فكر در روزهای نخست پس از پیروزی انقلاب اسلامی وجود داشت كه باید كاری كنیم كه سرعت پیشرفت ما در توسعه علم و فناوری بیشتر باشد. با تشكیل جهاد سازندگی، این ایده هم شكل گرفت كه نهادی انقلابی تشكیل شود تا خارج از بروكراسی معمول دانشگاه‌ها بتواند چرخه توسعه علم و فناوری در كشور را پیش ببرد.

چرا از كلمه «جهاد» در نامگذاری یك نهاد پژوهشی استفاده شد؟
«جهاد» بار معنایی خاصی در تعالیم دینی ما دارد. حركت جهادی حركتی است كه با كوشش و تلاش خستگی‌ناپذیر همراه است. جهادگران در مواجهه با ناملایمات و سختی‌ها و درهای بسته ناامید نمی‌شوند و با خودباوری كارها را پیش می‌برند. حركت جهادی، همراه با برنامه‌ریزی است و وقتی همه این كارها شد، جهادگران به خدای متعال توكل می‌كنند و در چنین حالتی خداوند هم حتما كمك می‌كند. در پی اعلام نارضایتی امام(ره) از وضع دانشگاه‌ها و با تعطیلی دانشگاه‌ها در پی انقلاب فرهنگی، زمینه لازم برای شكل‌گیری جهاد دانشگاهی و تشكیل آن در 16 مرداد 59 ایجاد شد. این حركت چون از دانشگاه شروع شد و استادان جوان و دانشجوهای انقلابی به دنبال اهداف آن بودند، در مجموع این نهاد، جهاد دانشگاهی نامیده شد.

اكنون در چهلمین سالگرد انقلاب فكر می‌كنید جهاد دانشگاهی تا چه حد به اهدافی كه بر اساس آن شكل گرفته بود، رسیده است؟
حدود یك ماه پس از تشكیل جهاد دانشگاهی جنگ تحمیلی آغاز شد. در آن مقطع تمام همت این تشکل  معطوف به كمك علمی، پزشكی و فناورانه به جنگ بود. ما مدعی شروع دفاع دانش‌بنیان در كشور هستیم و بعد از جنگ هم با پیشرفت‌هایی كه در حوزه پزشكی، فنی مهندسی و كشاورزی و علوم انسانی به دست آوردیم نشان دادیم می‌توانیم در مرز علم حركت كنیم و یافته‌های علوم پایه را به فناوری و نوآوری تبدیل و به جامعه كمك كنیم. در حوزه فناوری نخستین كارهای ما با توجه به نیازهای كشور انجام می‌شد، اما حالا در پژوهشگاه‌هایی مثل رویان یا در حوزه تولید فرستنده‌های رادیویی و تلویزیونی یا استخراج نفت و كنترل آلایندگی و... فناوری‌هایی تولید می‌كنیم كه در مرزهای فناوری به پیش می‌روند. بنابراین اگر به لحاظ الگوسازی و خودباوری بخواهیم جهاد را بررسی كنیم به نظرم جهاد دانشگاهی به اهداف خودش رسیده است. اما از این نظر كه آیا از همه ظرفیت جهاد استفاده شده، معتقدم خیر. اما مسأله این است كه این موضوع در اختیار ما نیست. توقع داریم وقتی الگوسازی موفقی را انجام می‌دهیم، این مسأله به سایر ارگان‌ها هم تعمیم یابد و دولت و نظام این حركت را گسترش بدهند و از ظرفیت‌های جهاد دانشگاهی بیشتر استفاده كنند.

بسیاری از مدیران اعتقاد دارند اگر درهای كشور روی سرمایه‌گذاران و صنایع خارجی باز شود، در این صورت صنعت ما هم مجبور به رقابت با اینها می‌شود و خود را تكانی می‌دهد. آیا شما هم چنین اعتقادی دارید؟
باید در نظر بگیریم اهداف انقلاب ما با سایر انقلاب‌ها متفاوت است و شعار اصلی انقلاب‌ما استقلال از دو بلوك شرق و غرب و داشتن رابطه معقول با قدرت‌های جهان است. از طرفی معمولا می‌بینیم آنها به برقراری رابطه معقول تن‌در نمی‌دهند. شاید شكل منطقی این باشد كه ما توسعه علم و فناوری خود را با استفاده از تجارب آنها انجام دهیم. معمولا برنامه‌های پیشرفت را این‌طور تعریف می‌كنند كه اگر می‌خواهید صاحب فناوری شوید، خارجی‌ها سرمایه‌گذاری و افراد شما با آنها همكاری كنند و یاد بگیرند و شما هم به آنها تأكید كرده باشید كه كار را از آنها یاد بگیرند تا صنعت مستقل را بعد با حمایت آنها، خودتان راه بیندازید؛ كاری كه چینی‌ها در آن استادند.
كار دیگر این است كه بازار را در مقابل امتیاز انتقال فناوری به شركت‌های خوب خارجی واگذار‌كنید. طرف‌های داخلی توانمند را در كنار آنها قرار بدهید و مجموعه‌های علمی به كمك آنها بیایند و دانش و فناوری را از آنها یاد بگیرند. ما به عنوان مجموعه‌ای كه خودش را مدعی دانش و فناوری ایرانی می‌داند، می‌گوییم سرعت كارمان در همكاری با خارجی‌ها بیشتر خواهد شد. اما باید در نظر بگیریم برخی مشكلات فرهنگی مهم از گذشته داریم. از قبیل این‌كه در ذهن برخی مدیران رسوب كرده كه ما نمی‌توانیم خیلی كارها را انجام دهیم. فرقی نمی‌كند انقلابی اصولگرا اصلاح‌طلب یا كلا ملی‌گرا باشیم، در عمل می‌بینیم بسیاری از مدیران ما اعتقادی به توانمندی مهندسان و محققان داخلی ندارند یا با شك نگاه می‌كنند و وقتی می‌خواهند محصول داخلی را استفاده كنند، این به فرآیندی بسیار زمانبر تبدیل می‌شود.
بعلاوه ما زیرساخت‌هایی مثل آزمایشگاه مرجع را در كشور نداریم كه طبق استانداردها، كیفیت محصول را آزمایش كنیم و آنها دیگر نگران عملكرد محصول نباشند. نگرانی آن مدیر در كنار افرادی كه معمولا  به خرید خارجی علاقه‌مند هستند و وقتی شما به یك خارجی اجازه می‌دهید بخشی از بازار را در ازای انتقال فناوری در اختیار بگیرد یا اجازه می‌دهید یك خارجی اینجا كار كند، همیشه عده‌ای حضور خواهند داشت که با هدف‌های خاص با آنها كار  ‌كنند و در نهایت آن چیزی كه مطلوب ماست حاصل نمی‌شود. 
در كل فضای خودباختگی در وجود بسیاری از مدیران ما و از طرفی علاقه‌ای كه برخی به مزایای خرید خارجی نشان می‌دهند باعث می‌شود از این مسیر نتیجه نگیریم. بسیاری از مدیران خوب و مؤمن و انقلابی را دیده‌ام كه وقتی فناوری و محصول داخلی خوب را به او ارائه می‌كنید، به زیردستانش می‌گوید نیازهایتان را از خارج كشور تهیه كنید، من هم برای حمایت از صنعت داخلی از شما تعدادی خرید می‌كنم! این یعنی هنوز باور به كار مهندسان ما وجود ندارد. در چنین شرایطی محصول داخلی عاقبت از انبار این موسسات سر در می‌آورد كه چاره كار نیست.