نسخه Pdf

درخواست طلاق از زن بیمار

درخواست طلاق از زن بیمار

زندگی شهناز و سجاد هشت ماه بیشتر دوام نیاورد. بیماری‌های مختلف شهناز باعث شد سجاد راهی دادگاه خانواده تهران و خواستار جدایی از همسرش شود. این مرد 72 ساله از این‌كه پرستاری همسرش را كند خسته بود و همین مساله او را به جدایی ترغیب كرد. البته همسرش می گوید: مرد سالخورده از وضعیت او با خبر بوده است.

سیما فراهانی

 مرد زمانی كه در مقابل قاضی دادگاه خانواده قرار گرفت درباره ماجرای زندگی مشتركش گفت: هشت ماه پیش با او در پارك آشنا شدم و  چون تنها بودم تصمیم گرفتم با شهناز ازدواج كنم. او هم زن تنهایی بود. فرزندانش ازدواج كرده بودند. شوهرش هم چند سال پیش فوت كرده بود. وقتی دیدم اوضاع زندگی‌اش مثل من است، تصمیم گرفتم با او ازدواج كنم كه دیگر تنها نباشم. می‌خواستم در این سال‌های آخر عمر مونس و همدمی برای خودم داشته باشم تا در تنهایی نمانم. 
ولی از وقتی ازدواج كردیم من شده ام پرستار این زن؛ شهناز مرتب بیمار است. همیشه كارش به دكتر و بیمارستان می‌رسد. مرتب در حال آزمایش دادن است. حتی چند بار هم در بیمارستان بستری شد. بیماری‌های مختلف دارد. زانوهایش درد می‌كند، بیماری قند دارد. قلبش هم بیمار است. مرتب قرص و دارو می‌خورد و با هر اتفاقی حالش بد می‌شود و كارش به بیمارستان می‌كشد. در صورتی كه روزهای اول آشنایی مان این موضوع را از من پنهان كرده و نگفت بیماری‌های مختلف دارد. در این مدت از بس همسرم را بی حال و مریض دیدم، خسته شدم. دیگر نمی‌توانم در كنارش زندگی كنم. من اگر ازدواج كردم یك همدم می‌خواستم كه در كنارش آرامش داشته باشم. ولی شهناز زن زندگی نیست و فقط یك نفر را می‌خواهد كه از او پرستاری كند و خرج دوا و دكترش را بدهد. من از پس این كار بر نمی‌آیم. خودم اعصاب آرامی ندارم و نمی‌توانم یك زن مریض را در كنارم تحمل كنم. برای همین با خودش صحبت كردم و به او گفتم می‌خواهم جدا شوم. شهناز هم مخالفتی نكرد. من در شرایط و سنی نیستم كه از یك زن مریض مراقبت كنم. 
در ادامه همسر این مرد نیز به قاضی گفت: آقای قاضی وقتی سن بالا می‌رود طبیعی است كه بیماری‌های مختلف سراغ آدم می‌آید. مخصوصا من كه در زندگی‌ام سختی‌های زیادی را تحمل 
كرده ام. من بیماری خاص و خطرناكی ندارم و مثل تمام هم سن و سالانم مریض می‌شوم و مرتب باید به دكتر مراجعه كنم. آزمایش بدهم و تحت درمان باشم ، اما سجاد به‌خاطر اعصاب ناآرامی كه دارد مرتب به من سركوفت می‌زند و مرا تحقیر می‌كند. اهمیتی به من نمی‌دهد و هر بار كه حالم بد می‌شود شروع می‌كند به توهین و تحقیر؛ می‌گوید او را فریب داده ام، در صورتی كه من قصد چنین كاری را نداشتم و لزومی نمی‌دیدم كه در دوران آشنایی به او بگویم زیاد مریض می‌شوم. چون فكر می‌كردم خودش این موضوع را می‌داند و می‌فهمد كه به‌خاطر سن و سالامان مجبوریم دارو بخوریم تا سرپا باشیم. خود سجاد اعصاب ناآرامی دارد و تحمل كردنش سخت است، اما من همیشه او را درك می کنم. ولی او مرا درك نكرد. برای همین من هم دیگر نمی‌خواهم در كنارش زندگی كنم.  در پایان نیز قاضی پس از شنیدن صحبت‌های این زوج رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موكول كرد و از این زوج خواست در مورد تصمیمشان بیشتر فكر كنند. 

​​​​​​​  قبل از ازدواج مجدد همه جوانب را بررسی کنید
منصوره نیكوگفتار، روان‌شناس در این باره می‌گوید: گاهی اوقات زنان و مردان تازه پس از ازدواج و شروع زندگی مشترك به نكات ریز و عیب و نقص‌های طرف مقابل توجه می‌كنند. در صورتی كه آنها باید چنین مسائلی را پیش از ازدواج جدی بگیرند و به آن توجه دقیقی داشته باشند. بعضی از زنان و مردان هم هستند كه همسرانشان فوت كرده یا از آنها جدا شده‌اند. این افراد تنها برای فراموش كردن آن خاطره تلخ و تنها نماندن تن به هر ازدواجی می‌دهند  و وقتی زندگی مشترك را شروع می کنند، تازه پی به اشتباه خود می‌برند و شروع به بهانه‌گیری می‌كنند. در صورتی كه ازدواج‌های دوم اگر با بررسی‌های لازم انجام شده باشند شانس موفقیت بیشتری دارند. چرا كه بسیاری از افرادی كه تجربه زندگی مشترك را دارند، قدر زندگی خود را بهتر می‌دانند و نسبت به بعضی از مشكلات و اختلافات آمادگی لازم را دارند. افراد پس از طلاق و جدایی از همسرشان تا حدودی نسبت به مشكلات خود در زندگی گذشته شان آگاهی پیدا می‌كنندو همین مساله باید برای ازدواج دوم‌شان یك نكته مثبت باشد و تاثیر خوبی در زندگی مشترك مجددشان داشته باشد. اما ازدواج فقط برای فرار از تنهایی و فراموش كردن تجربه تلخ قبلی ممكن است عواقب بدتر از زندگی مشترك سابق داشته باشد. برای همین بهتر است زنان و مردان در هر سن و سالی كه هستند این موضوع را جدی بگیرند و با دقت بیشتری زندگی مشترك مجدد خود را آغاز كنند تا با اختلافات جدی‌تر مواجه نشوند.