قیمت شاهنامه فردوسی در بازار كتاب چقدر بوده و با چه وضعیتی روبهروست؟
شاهنامه ؛ 1 میلیون و 500 !
اورهان پاموك، نویسنده برجسته ادبیات تركیه میگوید رمانها زندگی دوم ما هستند، میشود جمله را كمی تغییر داد و گفت نه فقط رمان كه داستانها به هر شكلی زندگی دوم ما هستند. زندگیهایی كه میشود بایستیم و از دور تماشایشان كنیم. گاهی هم بشویم یكی از شخصیت هایش و به میانه میدان برویم. ایرانیها هر چند خیلیهایشان در گذشته سواد خواندن و نوشتن نداشته یا در خانههایشان هم شاهنامه نداشتهاند، اما حسابی درگیر رستمی بودهاند كه از هفت خوان میگذرد، شاهان بسیاری را برتخت مینشاند، به كمك سیمرغ اسفندیار را میكشد و از هر سدی عبور میكند اما روزگار او را كنار جسد فرزندش مینشاند، فرزندی كه ناخواسته به دست پدر كشته میشود. قدیمیها هر چند به اندازه ما امروزیها سواد و ادعا نداشتند، اما پایان شاهنامه و درد تیرهایی كه در بدن رستم به نامردی نابرادرش مینشنید تا همیشه در جانشان میپیچیده است. بارها رستم میشدند، سهراب میشدند و اسفندیار و ... و تمام زیست انسان را لابهلای این داستانها تماشا میكردهاند. آنقدر كه بشود گفت شاهنامه زندگی دوم ایرانی هاست. زندگی دومی كه در قصهگوییهای شبانه، آیینهای نمایشی و بسیاری دیگر از جنبههای زندگی و هنر ایرانی اثر گذاشته است.
هر چند قبلترها مردم بعد از قرآن به داشتن دیوان حافظ در خانههایشان علاقه نشان میدادند اما حالا چند سالی میشود كه شاهنامه هم جای خود را در كنار این كتابها باز كرده و ایرانیها حتی اگر همه این بالابلند را نخوانند، میدانند كه بخشی از هویت و شناسنامهشان است. اما این روزها و با قیمتهای كمرشكن كتاب، باز هم مردم شاهنامه میخرند یا تنگناهای اقتصادی بر خرید كتاب و به تبع آن شاهنامه هم تاثیر منفی داشته؟
حكایت مردم و شاهنامه
رفتیم سراغ ناصر میرباقری، مدیر نشر و كتابفروشی گویا. كتابفروشیای كه با طراحی خاص و زیبایش به راسته كریمخان تهران حال و هوای دیگری بخشیده و البته متعلق به ناشری است كه در چاپ شاهنامههای نفیس هم فعال است. وقتی ماجرای فروش شاهنامه را با میرباقری مطرح كردیم، گفت: طی سالهای اخیر خیلیها سراغ شاهنامه میآیند و آن را خریداری میكنند و میتوان گفت شاهنامه در مقایسه با گذشته با اقبال بسیار خوبی مواجه بوده است. او ادامه میدهد: با اینكه مدت نسبتا كوتاهی از سال جدید میگذرد، اما میتوانم بگویم گرانی كتاب بر خرید آن هم تاثیر گذاشته و خواه ناخواه شاهنامه هم فروش كمتری داشته است. در واقع مخاطبان كمتری برای خرید این كتاب مراجعه میكنند.
میرباقری میافزاید: برای چاپ شاهنامه هیچ حمایتی نداریم و تصور بر این است اگر شاهنامه یا هر كتاب دیگری با كاغذ گلاسه منتشر میشود، كالایی تجملاتی محسوب میشود و نباید از آن حمایت شود. این نگاه درست نیست، چرا نباید چاپ شاهكارهای ادبی كشور یا كتابهایی با هدف معرفی ایران با حمایت روبه رو شوند؟ در حال حاضر با این كتابها مانند كتابهای وارداتی هنری رفتار میشود، آن وقت میبینیم كه از كتابهای ترجمه حمایت میشود و ناشران میتوانند با كمك و حمایت كار خود را ادامه بدهند.
شاهنامههای اشرافی
اما مخاطب شاهنامههای نفیس چه كسانی هستند؟ شاهنامههایی كه برخی با قیمتی بیش از یك میلیون و 500هزار تومان قیمت خوردهاند. میرباقری میگوید: خریدار این كتابها طبعا عامه مردم نیستند و قشر عادی جامعه سراغ كتابهایی با چنین قیمتهایی نمیآید. این دسته از شاهنامهها بیشتر برای هدیه دادن از سوی برخی شركتها و افراد خاص خریداری میشوند، اما به نظرم باید رایزنهای فرهنگی سراغ این كتابها بیایند و میراث فرهنگی و معنوی كشورمان را در قالبی درخور به دیگر كشورها هدیه كنند.
پس با این حساب، مخاطبان شاهنامه هم متفاوت هستند و این تفاوت در خرید كردن آنها هم تاثیراتی میگذارد. بنابراین از میرباقری میخواهم ریزبینانه تر مخاطبان شاهنامه را دستهبندی كند. او اینطور توضیح میدهد: یك دسته افرادی هستند كه میخواهند شاهنامه را بخوانند، علاقهمند ادبیات هستند و واقعا كتاب را برای مطالعه میخواهند. این دسته از افراد بیشتر به اینكه چه نسخهای را میخواهند دقت میكنند و چندان درگیر ظاهر كتاب نیستند. دسته دیگر كسانی هستند كه میخواهند شاهنامه حتما در خانهشان باشد و توانایی این را هم ندارند كه شاهنامه نفیسی را انتخاب كنند، پس به یك شاهنامه معمولی اكتفا میكنند و با توجه به مبلغی كه میخواهند هزینه كنند گزینههای خریدشان را بررسی میكنند.
این ناشر ادامه میدهد: دسته دیگر هم كه دربارهشان صحبت كردم و گفتم شاهنامه را بهعنوان هدیهای خاص انتخاب كرده و حاضرند برایش هزینه كنند.
ده هزار كجا و صد هزار كجا؟
پس شاهنامه هم برای خودش لاكچریبازی دارد و قرار است در گرانیهای مداوم صنعت نشر لاكچریتر هم بشود! شاهنامههای نفیس اما چطور گران میشوند؟ میرباقری در این باره توضیح میدهد: در قدم اول قیمت كاغذ و بعد جلد این كتابها هزینه زیادی برای ناشر دارد. چاپ این كتابها هم بسیار گران شده و مصالح مصرفی چاپ از ده هزار تومان به صد هزار تومان رسیده است. حالا در كنار حرفهای میرباقری میشود نشست و فكر كرد اصلا چرا باید چنین كتابهای گران و اشرافی تولید شود و در كنارش هم به این فكر كرد كه چه اشكالی دارد میراث ادبیات غنی ایرانی در قالب و شكلی جذاب تولید و ارائه شود. من كه هر چه دو طرف ماجرا را در ذهنم بررسی كردم نتوانستم حق كامل را به یك طرف بدهم و ماجرا را توی ذهنم ببندم. اولش گفتم كتاب به این گرانی میخواهیم چه كار! بعد به خودم جواب دادم خب یك كیف یا لباس معمولی هم كار آدمیزاد را راه میاندازد، چرا میرود سراغ اشرافی تر و زیباترش؟ حالا كه زورمان به هیچ چیز نمیرسد، چرا تلافی همه لاكچریبازیهای نامعمول جامعه را سر كتاب در بیاوریم و به این یكی بگوییم لطفا نباش!
هر چند قبلترها مردم بعد از قرآن به داشتن دیوان حافظ در خانههایشان علاقه نشان میدادند اما حالا چند سالی میشود كه شاهنامه هم جای خود را در كنار این كتابها باز كرده و ایرانیها حتی اگر همه این بالابلند را نخوانند، میدانند كه بخشی از هویت و شناسنامهشان است. اما این روزها و با قیمتهای كمرشكن كتاب، باز هم مردم شاهنامه میخرند یا تنگناهای اقتصادی بر خرید كتاب و به تبع آن شاهنامه هم تاثیر منفی داشته؟
حكایت مردم و شاهنامه
رفتیم سراغ ناصر میرباقری، مدیر نشر و كتابفروشی گویا. كتابفروشیای كه با طراحی خاص و زیبایش به راسته كریمخان تهران حال و هوای دیگری بخشیده و البته متعلق به ناشری است كه در چاپ شاهنامههای نفیس هم فعال است. وقتی ماجرای فروش شاهنامه را با میرباقری مطرح كردیم، گفت: طی سالهای اخیر خیلیها سراغ شاهنامه میآیند و آن را خریداری میكنند و میتوان گفت شاهنامه در مقایسه با گذشته با اقبال بسیار خوبی مواجه بوده است. او ادامه میدهد: با اینكه مدت نسبتا كوتاهی از سال جدید میگذرد، اما میتوانم بگویم گرانی كتاب بر خرید آن هم تاثیر گذاشته و خواه ناخواه شاهنامه هم فروش كمتری داشته است. در واقع مخاطبان كمتری برای خرید این كتاب مراجعه میكنند.
میرباقری میافزاید: برای چاپ شاهنامه هیچ حمایتی نداریم و تصور بر این است اگر شاهنامه یا هر كتاب دیگری با كاغذ گلاسه منتشر میشود، كالایی تجملاتی محسوب میشود و نباید از آن حمایت شود. این نگاه درست نیست، چرا نباید چاپ شاهكارهای ادبی كشور یا كتابهایی با هدف معرفی ایران با حمایت روبه رو شوند؟ در حال حاضر با این كتابها مانند كتابهای وارداتی هنری رفتار میشود، آن وقت میبینیم كه از كتابهای ترجمه حمایت میشود و ناشران میتوانند با كمك و حمایت كار خود را ادامه بدهند.
شاهنامههای اشرافی
اما مخاطب شاهنامههای نفیس چه كسانی هستند؟ شاهنامههایی كه برخی با قیمتی بیش از یك میلیون و 500هزار تومان قیمت خوردهاند. میرباقری میگوید: خریدار این كتابها طبعا عامه مردم نیستند و قشر عادی جامعه سراغ كتابهایی با چنین قیمتهایی نمیآید. این دسته از شاهنامهها بیشتر برای هدیه دادن از سوی برخی شركتها و افراد خاص خریداری میشوند، اما به نظرم باید رایزنهای فرهنگی سراغ این كتابها بیایند و میراث فرهنگی و معنوی كشورمان را در قالبی درخور به دیگر كشورها هدیه كنند.
پس با این حساب، مخاطبان شاهنامه هم متفاوت هستند و این تفاوت در خرید كردن آنها هم تاثیراتی میگذارد. بنابراین از میرباقری میخواهم ریزبینانه تر مخاطبان شاهنامه را دستهبندی كند. او اینطور توضیح میدهد: یك دسته افرادی هستند كه میخواهند شاهنامه را بخوانند، علاقهمند ادبیات هستند و واقعا كتاب را برای مطالعه میخواهند. این دسته از افراد بیشتر به اینكه چه نسخهای را میخواهند دقت میكنند و چندان درگیر ظاهر كتاب نیستند. دسته دیگر كسانی هستند كه میخواهند شاهنامه حتما در خانهشان باشد و توانایی این را هم ندارند كه شاهنامه نفیسی را انتخاب كنند، پس به یك شاهنامه معمولی اكتفا میكنند و با توجه به مبلغی كه میخواهند هزینه كنند گزینههای خریدشان را بررسی میكنند.
این ناشر ادامه میدهد: دسته دیگر هم كه دربارهشان صحبت كردم و گفتم شاهنامه را بهعنوان هدیهای خاص انتخاب كرده و حاضرند برایش هزینه كنند.
ده هزار كجا و صد هزار كجا؟
پس شاهنامه هم برای خودش لاكچریبازی دارد و قرار است در گرانیهای مداوم صنعت نشر لاكچریتر هم بشود! شاهنامههای نفیس اما چطور گران میشوند؟ میرباقری در این باره توضیح میدهد: در قدم اول قیمت كاغذ و بعد جلد این كتابها هزینه زیادی برای ناشر دارد. چاپ این كتابها هم بسیار گران شده و مصالح مصرفی چاپ از ده هزار تومان به صد هزار تومان رسیده است. حالا در كنار حرفهای میرباقری میشود نشست و فكر كرد اصلا چرا باید چنین كتابهای گران و اشرافی تولید شود و در كنارش هم به این فكر كرد كه چه اشكالی دارد میراث ادبیات غنی ایرانی در قالب و شكلی جذاب تولید و ارائه شود. من كه هر چه دو طرف ماجرا را در ذهنم بررسی كردم نتوانستم حق كامل را به یك طرف بدهم و ماجرا را توی ذهنم ببندم. اولش گفتم كتاب به این گرانی میخواهیم چه كار! بعد به خودم جواب دادم خب یك كیف یا لباس معمولی هم كار آدمیزاد را راه میاندازد، چرا میرود سراغ اشرافی تر و زیباترش؟ حالا كه زورمان به هیچ چیز نمیرسد، چرا تلافی همه لاكچریبازیهای نامعمول جامعه را سر كتاب در بیاوریم و به این یكی بگوییم لطفا نباش!
تیتر خبرها