مسؤولان حوزه كتاب در حالی از چند آفت دنیای نشر به عنوان پدیده یادكردهاند كه رسانهها و ازجمله جامجم بارها دربارهشان تذكر داده بود
ما گفته بودیم نگفته بودیم؟
سیداحمد رفیع جواهری، مدیر كمیته ناشران داخلی نمایشگاه كتاب به همراه دو نفر دیگر از همكارانش در نمایشگاه به خبرگزاری مهر رفته بود تا در میزگردی شركت كند كه قرار بود در آن مسائل مهمترین رویداد فرهنگی كشور واكاوی شود. جواهری كه از اعضای هیاتمدیره اتحادیه ناشران تهران هم هست در بخشی از این میزگرد به دو نكته اشاره كرده بود: نخست ماجرای كپیرایت داخلی و دیگری، نویسندهها و مترجمهایی كه در واقع، وجود خارجی ندارند. او در ذكر مصادیق نكته اول گفته بود: «باید فكری به حال موضوع كپیرایت داخلی كرد. من با كپیرایت در مقیاس جهانیاش هم موافقم. پاشنه آشیل نشر ما در حال حاضر این است كه كسی میرود رایت كتابی را میخرد و وقتی كتابش گل كرد مثلا 50 ناشر دیگر هم میروند و آن را كپی و با اسم دیگری منتشر میكنند.» و در ذكر نكته دوم اشاره كرده بود: «من امسال اسم مترجمی را پیگیری كردم و دیدم این فرد در عالم حقیقت تنها چهار سال دارد. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید به ناشران ما در این زمینه كمك كند. این كارهای كپیكاری دارند كاغذ و سرمایه ایران را هدر میدهند. این كار خیانت به كشور است. ناشر یا ناشر واقعی هست یا نیست.» اما این دو نكته كه در این میزگرد ظاهرا به عنوان شگفتی و فاجعهای نویافته مطرح شده است، پیش از این بارها در رسانهها مورد توجه قرار گرفته است؛ از جمله در همین جامجم ما به هر دو موضوع به تفكیك و مفصل پرداختهایم. در ادامه در این باره صحبت خواهیم كرد.
در یك فقره، عضو هیاتمدیره اتحادیه ناشران تهران گفته كه ناشران ترجمهها را از روی دست یكدیگر كپی میكنند و این باعث میشود چند ناشر یك اثر را روانه بازار كتاب كنند. البته او به كتابهایی اشاره دارد كه ترجمههایشان دقیقا یكی است و فقط نام مترجم روی جلدشان عوض میشود. ما معتقدیم باید سختگیرتر از این بود و از این فاجعه فراتر رفت و حتی از ناشرانی جلوگیری كرد كه حق همكارانشان را ضایع میكنند و وقتی ناشری دیگر حق انتشار ترجمه فارسی را كسب كرده، آن را بدون پرداخت حق نشر ترجمه و منتشر میكنند. ما پیش از این در این رابطه گزارش «حق و حساب تام هنكس در تهران» را در همین صفحه از جامجم نوشتیم كه جوابیه یكی از ناشران را به دنبال داشت. در آن گزارش با یكی از ناشران كتاب «داستانهای ماشین تحریر» نوشته تام هنكس گفتوگو كرده و از او خواسته بودیم توضیح بدهد وقتی نشر افق حق انتشار ترجمه را خریداری كرده، چرا رفته سروقت ترجمه و انتشار كتاب.
از ما بشنوید: اگر ما جلوی چنین اتفاقهایی را میگرفتیم، حالا فاجعه عمق بیشتری پیدا نكرده بود كه ناشران پا را فراتر بگذارند و حتی زحمت ترجمه دوباره اثر ناشر دیگری را به خود ندهند و همان را با تغییر نام مترجم به نام خود بزنند.
لازم نیست منتظر برگزاری نمایشگاه كتاب تهران بمانیم كه كتابها یكجا و كنار هم دیده میشوند و شباهتهایشان به چشم میآید و بعد این حرفها را بزنیم و بعد فراموشش كنیم تا اردیبهشت سال بعد و نمایشگاهی دیگر.
مؤلفان و مترجمانی كه
وجود خارجی ندارند
دومین موردی كه عضو هیاتمدیره اتحادیه ناشران تهران از آن صحبت كرده، پدیده نویسندگان و مترجمانی است كه وجود خارجی ندارند؛ نه اینكه وجود نداشته باشند، دارند اما در كالبد یك كودك. یعنی شما وقتی پیگیری میكنید كه مثلا فلان مترجم فلان دفتر نشر كه چندین كتاب ترجمه از او منتشر شده كیست، متوجه میشوید كه چنین اسمی، كودكی زیر ده سال است. یا در موردی مشابه محمدجواد انتظاری، مدیر نشر آراسپ پیش از این و پس از پیگیریهای خبرنگار خبرگزاری مشرق اعتراف كرده بود مونیكا سمیعزاده كه در این نشر مترجم كتابهای مهمی چون؛ ۱۹۸4، دختر كشیش، جنس ضعیف، نامه به كودكی كه هرگز زاده نشد، سقوط و دختری در قطار بوده، وجود خارجی ندارد.
حالا این مسؤول نمایشگاه تهران، با لحنی مكاشفهگون به این آفت اشاره كرده در حالی كه این موارد بارها از سوی رسانهها گوشزد شده است. ما نیز در جامجم، چندی پیش ناشری را معرفی كردیم كه از پدر و مادرها پول میگرفت و برای بچهها رزومه نویسندگی و مترجمی میساخت. همكار ما آذر مهاجر در روزنامه جامجم حتی از او مسیری را كه باید یك كودك برای صاحب كتابشدن بپیماید، پرسیده و در گزارشش آورده بود. آن دفتر نشر حتی برای كودكانی كه هنوز به دنیا نیامده بودند، كتاب آماده میكرد تا وقتی به دنیا میآیند، نویسنده یا مترجم یك كتاب بوده باشند.
از ما بشنوید: در این مقوله هم باید گفت ظاهرا مسؤولان ما گزارشهای رسانهها را مطالعه نمیكنند. به هر حال میشد از مدتها پیش با وضع قوانین و اعمال آنها به فكر برطرفكردن این آفتها بود نه پس از بارها تذكر رسانهها و به وقت برگزاری نمایشگاه كتاب تهران.