توبه نامه یك زن برای درخواست آزادی مشروط

توبه نامه یك زن برای درخواست آزادی مشروط

زن جوان كه متهم بود با همدستی شوهرش و دوست او دست به قتل مرد مزاحم زده، توبه نامه نوشت و دیروز درخواست آزادی مشروط را مطرح كرد.
به گزارش خبرنگار جام‌جم، اوایل تابستان سال ۸۸ دختر جوانی به نام مرجان با پلیس تماس گرفت و در حالی كه بسیار هراسان بود از كشته شدن پدرش خبر داد. ماموران پلیس بلافاصله به آدرسی كه دختر جوان در غرب تهران داده بود رفتند و با جسد خونین پدرش رو به رو شدند . مرجان در حالی كه اشك می‌ریخت، گفت: نیمه شب با صدای پدرم از خواب بیدار شدم و دو مرد غریبه را بالای سرم دیدم .آنها دست و پایم را با طناب بستند و سپس پدرم را كشتند و گریختند .من تمام تلاشم را برای رهایی كردم تا این‌كه نزدیكی‌های صبح توانستم دستم را باز كنم و با پلیس تماس بگیرم.
جسد خونین مرتضی به پزشكی قانونی منتقل شد و پلیس به بررسی پرداخت. در تحقیقات پلیسی روشن شد مرتضی با زن جوانی به نام شهلا در ارتباط بوده است. در حالی كه شواهد نشان می‌داد جنایت با انگیزه انتقام‌جویی رخ داده است، شهلا بازداشت شد.این زن كه سعی داشت خودش را بی‌گناه نشان دهد وقتی در بن‌بست اطلاعاتی گرفتار شد لب به اعتراف گشود و گفت:شوهرم بهروز همراه دوستش امیر شبانه به خانه مرتضی رفتند و او را كشتند. به این ترتیب بهروز و امیر بازداشت شدند و قتل را گردن گرفتند . در جلسه رسیدگی به این پرونده كه در شعبه 80 دادگاه كیفری سابق استان تهران برگزار شد، بهروز گفت: مدتی بود به رابطه پنهانی زنم با یك مرد غریبه پی برده بودم تا این‌كه مرتضی را شناسایی كردم. همسرم می‌گفت مرتضی دست از سرش بر نمی‌دارد و مدام برای او مزاحمت ایجاد می‌كند به همین خاطر نقشه قتل او را كشیدم و از دوستم امیر كمك خواستم . طبق نقشه من و امیر، شبانه به عنوان سارق وارد خانه مرتضی شدیم و دست و پای دخترش را بستیم. من سیم ترمز را دور گردن مرتضی پیچیدم و چند ضربه چاقو به او زدم. اما امیر در قتل دستی نداشت و فقط شاهد ماجرا بود. 
در ادامه جلسه دادگاه امیر و شهلا نیز معاونت در قتل را گردن گرفتند .
در پایان جلسه قضات دادگاه بهروز را به قصاص و امیر و شهلا را به خاطر معاونت در قتل به ۱۵ سال زندان محكوم كردند .این حكم در دیوان عالی كشور تایید و قطعی شد. با گذشت ده سال از این ماجرا و در حالی كه هنوز حكم قصاص بهروز اجرا نشده بود شهلا توبه نامه‌ای نوشت و از قضات دادگاه كمك خواست و درخواست آزادی مشروط را مطرح كرد. این زن دیروز در شعبه نهم دادگاه كیفری یك استان تهران پای میز محاكمه ایستاد و در حالی كه اشك می‌ریخت، گفت: باور كنید با مرتضی رابطه پنهانی نداشتم. آن زمان جوان بودم و اشتباه كردم كه به تماس‌های تلفنی مرتضی پاسخ دادم اما او دیگر دست از سرم بر نمی‌داشت تا این‌كه شوهرم به ماجرا پی برد. من نمی‌خواستم مرتضی كشته شود ولی شوهرم نقشه قتل او را کشید. حالا از قضات دادگاه تقاضای بخشش دارم. من صاحب یك دختر هستم كه حالا 15سال دارد . ده سال است كه در زندانم و در این مدت به اندازه كافی تنبیه شده‌ام. من شرایط سختی را گذرانده ام و تقاضا دارم با درخواست آزادی مشروطم موافقت شود. اگر از زندان آزاد شوم قول می‌دهم زندگی آرامی را برای دخترم مهیا كنم.
در پایان جلسه، قضات وارد شور شدند تا رای صادر كنند.