می‌گویند  شهرداری با ماست

می‌گویند شهرداری با ماست

«خیالت تخت باشه.» این جمله را سامان بارها تكرار می‌كند. به‌خصوص وقت‌هایی كه از جمع شدن بساطم در این خیابان از سوی ماموران شهرداری ابراز نگرانی می‌كنم. او چند بار در جواب این نگرانی من می‌گوید: «ماموران شهرداری محل آشنا هستند و همیشه حق حساب خودشان را از من و محمود می‌گیرند. به خاطر این، اگر به آنها بگویی كه از طرف ما در این محل بساط كرده‌ای، كاری با تو ندارند. فقط بعضی وقت‌ها رؤسای آنها از محل بازدید می‌كنند كه آن موقع به تو خبر می‌دهند كه باید بساطت را چند ساعت در جای دیگری پهن كنی.»
سامان البته این را هم توضیح می‌دهد كه در اوایل كار ممكن است برخی دستفروشان دیگر برایم دردسر درست كنند، اما تاكید می‌كند كه در این شرایط نباید غم به دلم راه دهم، چرا كه او و محمود كسانی نیستند كه به دیگران باج دهند و اگر من جای بساطم را از آنها اجاره كنم، كسی حق ندارد با من كاری داشته باشد.
سامان چند جای دیگر را هم در راسته خیابان انقلاب و ولیعصر به من نشان می‌دهد و در نهایت روی یكی از جاهای كنار خیابان انقلاب با او توافق می‌كنم. برای آنجا هم قیمت می‌دهد شبی 70 هزار تومان كه البته به صورت ماهانه و پیش‌پیش پولش را می‌گیرد. البته بعد از چانه زدن بسیار، منت می‌گذارد كمی تخفیف می‌دهد و به ماهی یك میلیون و 500 هزار تومان رضایت می‌دهد. البته براساس گفته‌های بسیاری از دستفروشان، افرادی مثل سامان در برخی خیابان‌های پر‌رفت و آمد از دستفروشان 
برای یك شب 200 هزار تومان نیز می‌گیرند.