قیل و قال

قیل و قال


    مادر حیدر: كفش و كلاه نو برای یار تازه و نو، (خنده از ته دل) مباركه...
    حیدر (با شادی): راهیست راه عشق ننه، كه هیچش كناره نیست...
    مادر حیدر: كه عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشكل‌ها... میگم ننه، با این توصیفی كه از این دختر و ایل و تبارش كردی می‌ترسم خرج بند و وسمه و سرخاب سفیداب و حنابندونش بیشتر از قیمت این خونه بشه.
    حیدر (با لبخند): بد به دلت نیار مادر، راهی شو، مهر و محبت یه رنگیه بالادست همه سیاه رنگیا كه آدمو می‌ترسونه؛ تو هم كه پسرتو می‌شناسی، طرف چیزی نمی‌ره، اگه رفت ردخور نداره (خنده)
    مادر حیدر: پس با این حساب خیلی آقایی
    حیدر: تو هم ننمی، علی علی
    مادر حیدر: یا علی... (سریال شب دهم)