واقعی باشیم
یقین دارم برنامههای شبكههای ماهـــــــــوارهای بسیار منحرفكننده اســـــت ولی آنان بهواسطه رنگ و لعاب و زیباشناسی تصویری بهدنبال فریب بینندهاند و گهگاه موفق هم میشوند و برای مقابله با این پدیده مخرب، تلویزیون ما باید كمی سختگیریها را كم كند.
محدودیتهای زیاد، آن هم در این عصر فناوری، عموما جواب معكوس میدهد، بنابراین لازم است كه سریالهای ما به واقعیت جامعه نزدیكتر شود. نباید خلاف مكنونات بینندگان حركت كرد كه بیننده هم تحریك شود به سراغ رسانههای جایگزین برود.
اگر مخاطب داستان عاشقانه میخواهد كمك كنیم كه داستانهای اخلاقی عاشقانه تولید شود و اگر مخاطب دنبال رنگ و لعاب است سعی كنیم مخاطب را با تنوع لوكیشن و پیداكردن لوكیشنهای دیده نشده در جایجای ایران جلب كنیم.
مردم همیشه كمدی و ملودرام را دوست دارند.
یك سریال ملودرام خوب كه دارای رنگ و لعاب بصری خوب و مایههای عاشقانه منطبق با اخلاقیات باشد قطعا در سراسر ایران مخاطب پیدا میكند و شاید بتواند حتی در خارج از مرزهای ایران نیز مورد توجه قرار گیرد. عین این اتفاق درباره كمدیهایمان هم جواب میدهد یعنی اگر كمدی خوب و داستانپردازانه بسازیم حتما مخاطب خواهیم داشت.
بسیار مهم است كه كاراكترهای سریالها، واقعی تر از الگوهای كلیشهای به نظر بیایند و به زندگی واقعی مردم جامعه نزدیكتر باشند. مردم داستانهای پركشمكش را دوست دارند اگر آنها را به آرامش برساند. اگر سریال غمگینی هم ساخته میشود باید توأم با عشق و فضاسازی بصری ایدهآل باشد تا بتواند مخاطب را مجذوب و پیگیر سازد. بحق باید گفت در دو سه سال اخیر، تلویزیون یك تكانی خورده و كمی بهتر عمل كرده است. مثلا سریال «لحظه گرگ ومیش» یا «برادرجان» ورای پارهای كمبودها خیلی خوب توانستند مخاطب را
جذب كنند.
ما هم همین را میخواهیم، دوست داریم آن قدر برنامههای تلویزیون خودمان خوب باشد كه دیگر كسی سراغ ماهواره نرود.
تنها چیزی كه میتوانم بگویم این است كه با توجه به هجوم و حمله این شبكههای ماهوارهای مخرب و فریبكار، رسانه باید در داستانپردازی با توجه به محیط واقعی جامعه، حركت كند و نیازهای بصری مخاطب را با به تصویر كشیدن داستان در مناطق زیبا و دیده نشده ایران برآورده كند.