متولد ناقص‌الخلقه اورشلیم

نقدی بر مستند «متولد اورشلیم» که به تازگی پخش شده است

متولد ناقص‌الخلقه اورشلیم

اسمش به اندازه كافی تحریك‌كننده هست كه حس كنجكاوی هر ایرانی را قلقلك دهد: «متولد اورشلیم»! مستندی كه محمد دلاوری به عنوان راوی رفته و با تعدادی از اسرائیلی‌ها در خارج از ایران به گفت‌وگو نشسته و مشروح گفت‌وگوی ما با دلاوری را در صفحه 11 می‌توانید بخوانید. ما در این گفت‌وگو سعی كردیم سوالات و ابهامات و بعضی نقدها را مطرح كنیم و پاسخ دلاوری را به عنوان راوی و یكی از دست‌اندركاران مستند بشنویم. همین شنیدن، مقدمه گفت‌وگوست فارغ از این‌كه منطق موجود در پاسخ‌های دلاوری را بپذیریم یا نه. اینجا اما سعی داریم «متولد اورشلیم» را بگذاریم زیر میكروسكوپ و آن را بررسی كنیم. شاید این نگاه در كنار مصاحبه با راوی این مستند پرحاشیه بتواند بعد ازدیدنش مخاطب را برای رسیدن به یك ارزیابی دقیق‌تر راهنمایی كند. قبل از هر چیزی اجازه بدهید نگاهی داشته باشیم به سابقه مركز آرمان مدیا. مركزی كه در سال‌های اخیر نامش با بعضی از پروژه‌های حساس و ملتهب گره خورده. از مستند «انقلاب جنسی» بگیرید تا «حمزه» و مستندهای «میراث آلبرتا». آرمان مدیایی‌ها در «انقلاب جنسی» سراغ اغتشاشات جنسی در جوامع اروپایی رفته و در ضمن این كار، مقایسه‌هایی هم با جامعه خودمان داشتند. در «حمزه» كه البته هنوز پخش نشده سراغ یكی از فعالان سیاسی موسوم به جنبش سبز رفتند كه بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال 88 هم به‌عنوان متهم، دستگیر و بازداشت شده و در نهایت هم از ایران خارج شد و این روزها ساكن فرانسه است. «میراث آلبرتا» هم روایتی از دانشجویان و نخبگان ایرانی بود كه از ایران خارج شده و در دانشگاه‌های اروپایی مشغول تحصیل‌اند.

فصل مشترك همه این مستندها، راه رفتن روی مرز حساسیت است. چیزی كه به آن مرز واقعیت می‌گویند. چیزی كه سیدمرتضی آوینی از آن به‌عنوان منزل گزیدن در دامنه آتشفشان یاد می‌كند. آرمان مدیا در مستندهای اخیرش نشان داده كه ترجیح می‌دهد به جای صحبت كردن از موضوعات كم‌خطر و خنثی، سراغ موضوعاتی برود كه در دایره افكار عمومی ضریب بالایی دارد. تیم مستندسازی آرمان مدیا با وجود این‌كه نسبت خود را با انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی نفی نمی‌كند اما ترجیح می‌دهد با حفظ موضع و نگاه به‌سراغ موضوعات ملتهب برود و روایت خود را از چنین موضوعاتی ارائه دهد. موضوعاتی كه غالبا در رسانه‌های رسمی هم بایكوت‌شده و حرف راجع بهشان زده نمی‌شود.
آرمان مدیا اما دستمال به سرش بسته و دست به زانو زده و چارچوب‌های محافظه‌كاری را كنار گذشته و در دامنه آتشفشان منزل گزیده. نكته قابل تقدیر بعدی در حركت‌های اخیر آرمان مدیا، اتكا به اقتصاد بخش خصوصی برای ورود به حوزه‌های ملتهب اجتماعی و سیاسی است. نگارنده این سطور دورادور در جریان است كه این گروه جوان و چابك با تولید مستندهای صنعتی و همكاری با مراكز بزرگ تولیدی، ایجاد در آمده كرده و از درآمد مزبور برای تولید مستند در راستای دغدغه‌های هویتی خودش استفاده می‌كند. نكته جالب توجه دیگر این‌كه اغلب این مستندها هم بعد از تولید با فروش تك نسخه‌ای به دست مخاطبان و مشتریان می‌رسد. نكته‌ای كه در نوع خودش جالب و قابل تقدیر است.
 از مثبت تا منفی
همه این نكات مثبت اما مانع از آن نیست كه سلسله كارهای این گروه جوان را عاری از نقد بدانیم. هرچند این مستند كوشیده با رفتن به دل ماجرا، روایتی از داخل چارچوب‌های جمهوری اسلامی به اسرائیل بیندازد و طرف گفت‌وگوهایش هم افرادی باشند كه به نوعی سكونت در سرزمین‌های اشغالی را تجربه كرده‌اند. اما سوگمندانه باید اعتراف كرد كه صرف هیجان‌زده شدن تیم تولید در برخورد با كسانی كه تابعیت اسرائیلی دارند مانع از یك نگاه منظم و درست شده است. دوربین در مستند «متولد اورشلیم» با یك قاب كلوزآپ سراغ یهودیانی رفته که تابعیت اسرائیلی دارند یا حتی سابقه خدمت و سكونت در سرزمین‌های اشغالی.
نفس این موضوع برای هر فرد ایرانی می‌تواند مهیج و جذاب باشد. این‌كه كسانی كه حاكمیت‌شان بزرگ‌ترین دشمن خارجی جمهوری اسلامی و جهان اسلام محسوب می‌شوند چه نوع زندگی دارند و چه فعالیت‌ و چه احساس و موضعی راجع به وقایع مختلف. این جذابیت‌ها در حكم قطعات مختلف یك پازل هستند كه باید در یك منطق روایی قرار گرفته و مخاطب را در رسیدن به یك تصویر نزدیك به واقعیت یاری كنند. اینجاست كه كمیت «متولد اورشلیم» لنگ می‌زند. میزان این لنگ زدن هم آن‌قدری نیست كه بشود از كنارش گذشت. «متولد اورشلیم» سراغ موضوعی رفته كه حداقل در 60-70 سال اخیر مساله اول مسلمانان و جهان اسلام بوده. مساله
یك میلیارد نفر از جمعیت روی كره زمین.
پازل درهم ریخته
«متولد اورشلیم» قرار بود یك روایت نرم از اسرائیلی‌ها باشد اما به‌دلیل نداشتن منطق و نقشه روایی مشخص، استفاده‌ای از واقعیت‌هایی كه در برخورد با اسرائیلی‌ها صید كرده؛ نمی‌كند. مستند انگار كه صرفا مجموعه‌ای بصری از از قطعات پراكنده زندگی یك سری انسان باشد كه بدون منطق كنار یكدیگر چسبیده و می‌توانند مربوط به هر انسانی در هر نقطه‌ای از كره زمین باشند. مجموعه‌ای از گفت‌وگو و رفت و آمد با چند اسرائیلی و مهمان شدن در منزل آنها- اتفاقی كه گویا عوامل تولید هم متوجه آن شده‌اند.
فقدان منطق روایی مشخص منجر به نوعی بازنمایی مثبت یا حداقل خنثی از حاكمیت صهیونیست‌ها شده. گریزهای سختِ سیاسی كه راوی گهگاه در گفت‌وگوهایش با بعضی اسرائیلی‌های ساكن آلمان می‌زند دقیقا به دلیل همین موضوع است. گریزهایی كه نه تنها از روایت مستند بیرون زده و مثل یك وصله نچسب به مستند اضافه شده‌اند، بلكه بیش از
هر چیز، فقدان منطق روایی و به تبع آن، ضعیف و نحیف‌بودن فرآیند پژوهش را در مستند به رخ می‌كشد. گویی تیم تولید به یكباره پا درون زندگی شخصی اسرائیلی‌ها گذاشته و حالا انگار كه جا خورده باشد كه اینها هم مثل مسلمانان و مثل ایرانیان انسان هستند و زن و فرزند و خانمان دارند و چای می‌نوشند.
 فریز شده در تاریخ
نكته مهم دیگر آنكه «متولد اورشلیم» نه تنها منطق روایی ندارد بلكه در گفت‌وگو و رویارویی با اسرائیلی‌ها روی زمینی ایستاده كه به اندازه كافی سفت نیست. تنها دستاویز مستند در برخورد با اسرائیلی‌های سوژه فیلم آن است كه 70 سال قبل كاری انجام شده كه «انسانی» نبوده و خیلی «كثیف» است. انگار كه مساله اسرائیل و صهیونیسم از دید ایرانی‌ها یك مساله تاریخی متعلق به هفتاد سال قبل است. همین منطق هم باعث شده كه راوی در واكنش به پاسخ یكی از سوژه‌هایش حرفی برای گفتن نداشته باشد وقتی كه روحانی یهودی از سابقه تشكیل ایالات متحده می‌گوید كه روی خون سرخپوستان بنا شده و الان كسی از آن یاد نمی‌كند و پذیرفته شده.
در ادامه هم تایید می‌كند دنیای فعلی دنیای زور است و چند سال دیگر كسی از اتفاق كثیف هفتاد سال قبل فلسطین یادی نخواهد كرد. ضعف پژوهش و فقدان منطق روایی البته موضوعی نیست كه محدود به «متولد اورشلیم» باشد. آرمان مدیا در اثر قبلی خود در «انقلاب جنسی» هم با این آفت مبتلا بود. بگذریم از این‌كه خودشان چندان این نقد را وارد نمی‌دانند و می‌خواهند با تمسك به استدلال‌هایی مانند این‌كه ما قرار نیست جنایات رژیم صهیونیستی و امثالهم را نشان دهیم از زیر بار این نقدها بگریزند.