والیبالیست جوان به اتهام زورگیری با چاقو بازداشت شد
بازداشتگاه به جای كمپ تیم ملی
والیبالیست 20 ساله كه به اتهام سرقت مقرون به آزار با چاقو دوستش را زخمی كرده و به كما فرستاده بود، بازداشت شد. او در جریان تحقیقات مدعی بود فقط با شاكی دعوا و زخمیاش كرده، اما گوشی گرانقیمت وی را سرقت نكرده است.
به گزارش خبرنگار جنایی جامجم، روزهای پایانی هفته گذشته پسر جوانی با حضوردر شعبه اول بازپرسی دادسرای ناحیه 34 تهران از جوان والیبالیست به اتهام زخمی كردن وی و سرقت مقرون به آزار شكایت كرد.
همزمان با تشكیل پرونده قضایی با دستور بازپرس رستمی، تحقیقات در دستور كار ماموران پایگاه هفتم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت. شاكی به افسر تحقیق گفت: كشتیگیر و بدنساز هستم. روز حادثه همراه دوستم به محله باغ آذری رفته بودیم تا كمی تفریح كنیم. دوست قدیمی و هممحلیمان به نام محمد نزدمان آمد. سه نفری با هم حرف میزدیم و شوخی میكردیم كه ناگهان او یكدفعه عصبانی شد و با من و دوست دیگرمان دعوا كرد. وی با چاقویی كه همراهش بود، ابتدا دوستم راتهدید كرد.
وی افزود: هرچه به اوگفتم این چه رفتاری است از تو كه ورزشكار و والیبالیست هستی این رفتارها بعید است، توجهی نكرد. خواستم از دستش فرار كنم كه نشد. اویك ضربه چاقو به سینهام زد وضربههای دیگر رابه كمر، كتف و پشت بدنم زد و با سرقت گوشی تلفن همراه گرانقیمتم فرار كرد. زخمی شده و روی زمین افتادم. دوستم با اورژانس تماس گرفت و به كمك مردم مرا به بیمارستان رساندند. بهدلیل شدت جراحاتم یك هفتهای در كما بودم و با تلاش پزشكان از مرگ نجات یافتم. ازجوان والیبالیست به اتهام سرقت مقرون به آزارو اینكه میخواست جانم را بگیرد شكایت دارم. ماموران با جمع بندی این اطلاعات به تحقیق از دوست شاكی هم پرداختند كه او نیز گفتههای مشابهی را مطرح كرد. ماموران در جستوجوی متهم فراری بودند كه معلوم شد او خانه اش را ترك كرده و كسی از او خبری ندارد، اما در جریان تحقیقات ماموران پایگاه هفتم پلیس آگاهی تهران شناسایی و بازداشت شد. او روز یكشنبه سیزدهم مرداد امسال برای ادامه تحقیقات به شعبه اول بازپرسی دادسرای ناحیه 34 تهران آمدو به زخمی كردن شاكی اعتراف كردو منكر سرقت گوشی گرانقیمت وی شد .
متهم والیبالیست مدعی بود چاقو متعلق به شاكی بوده و زمانی كه با هم دعوایشان شده، به قصد دفاع از خود آن را گرفته و ضربههایی به وی زده و فكر نمیكرده شدت ضربات باعث شود دوستش به كما برود.
محمد، 20 ساله فرزند سوم خانوادهاش است. تا سوم راهنمایی درس خوانده ومعروف به توخی، شیفته والیبال است. باورش نمیشود حالا كه تا یك قدمی انتخاب شدن برای تیم ملی والیبال پیش رفته این چنین گرفتار شده و ممكن است آینده ورزشیاش را برای همیشه از دست بدهدو هیچ وقت نتواند جا پای سعید معروف والیبالیست تیم ملی بگذارد .
كار میكردی؟
بله. در قهوه خانه برادرم كار میکردم و روزی
40 هزارتومان حقوق می گرفتم.
والیبالیستی؟
بله. از خردسالی شیفته این ورزش بودم و شاید بهخاطر همین ورزش بود كه درسم را رها كردم. در تیمهای مختلف بودم و از یك سال و نیم پیش هم توانستم آنقدر پیشرفت كنم كه عضو یكی از تیمهای معروف والیبال جوانان در پایتخت شوم. حتی با این تیم تا نیمه نهایی مسابقات رفتیم. در پست دریافتكننده قدرتی در تیم والیبال فعالیت داشتم.
تیم ملی هم دعوت شدی؟
همه تلاشم را کرده و به دنبال دعوت به تیم ملی بودم كه این حادثه رخ داد و فكر میكنم همه تلاشهایم با یك اشتباهم از بین رفت و دیگر نتوانم به تیم ملی دعوت شوم.
الگوی خاصی در والیبال داشتی؟
الگویم سعید معروف بود كه از پاسورهای تیم ملی والیبال كشورمان است. همیشه دوست داشتم مثل او باشم .
از روز حادثه بگو.
من با شاكی دوست و هم محلی قدیمی بودیم. 18 روز قبل به باغ آذری رفتیم كه اتفاقی شاكی و دوستش را آنجا دیدم. با هم حرف زدیم، خندیدیم و شوخی كردیم. او كه حالش خوب نبود، عصبانی شد و به من فحش داد كه ناراحت شدم و دعوایمان بالا گرفت. اوچاقویش را بیرون آورد تا مرا زخمی كندكه من برای دفاع از
خودم چاقو را گرفتم و درحالی كه عصبانی بودم، بیش از چهار ضربه به سینه، كتف و كمرش زدم كه زخمی شد وخودم ازترس فرار كردم، باوركنید گوشی اش راسرقت نكردم.
بعد چه شد؟
خیلی ترسیده بودم كه نكند فوت كند و در برابر مجازات قصاص قرار بگیرم. بنابراین ترسیدم و فرار كردم و سرانجام بازداشت شدم. بعد از دستگیری متوجه شدم او مدتی در كما بوده و با تلاش پزشكان زنده مانده است.
به گزارش خبرنگار جنایی جامجم، روزهای پایانی هفته گذشته پسر جوانی با حضوردر شعبه اول بازپرسی دادسرای ناحیه 34 تهران از جوان والیبالیست به اتهام زخمی كردن وی و سرقت مقرون به آزار شكایت كرد.
همزمان با تشكیل پرونده قضایی با دستور بازپرس رستمی، تحقیقات در دستور كار ماموران پایگاه هفتم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت. شاكی به افسر تحقیق گفت: كشتیگیر و بدنساز هستم. روز حادثه همراه دوستم به محله باغ آذری رفته بودیم تا كمی تفریح كنیم. دوست قدیمی و هممحلیمان به نام محمد نزدمان آمد. سه نفری با هم حرف میزدیم و شوخی میكردیم كه ناگهان او یكدفعه عصبانی شد و با من و دوست دیگرمان دعوا كرد. وی با چاقویی كه همراهش بود، ابتدا دوستم راتهدید كرد.
وی افزود: هرچه به اوگفتم این چه رفتاری است از تو كه ورزشكار و والیبالیست هستی این رفتارها بعید است، توجهی نكرد. خواستم از دستش فرار كنم كه نشد. اویك ضربه چاقو به سینهام زد وضربههای دیگر رابه كمر، كتف و پشت بدنم زد و با سرقت گوشی تلفن همراه گرانقیمتم فرار كرد. زخمی شده و روی زمین افتادم. دوستم با اورژانس تماس گرفت و به كمك مردم مرا به بیمارستان رساندند. بهدلیل شدت جراحاتم یك هفتهای در كما بودم و با تلاش پزشكان از مرگ نجات یافتم. ازجوان والیبالیست به اتهام سرقت مقرون به آزارو اینكه میخواست جانم را بگیرد شكایت دارم. ماموران با جمع بندی این اطلاعات به تحقیق از دوست شاكی هم پرداختند كه او نیز گفتههای مشابهی را مطرح كرد. ماموران در جستوجوی متهم فراری بودند كه معلوم شد او خانه اش را ترك كرده و كسی از او خبری ندارد، اما در جریان تحقیقات ماموران پایگاه هفتم پلیس آگاهی تهران شناسایی و بازداشت شد. او روز یكشنبه سیزدهم مرداد امسال برای ادامه تحقیقات به شعبه اول بازپرسی دادسرای ناحیه 34 تهران آمدو به زخمی كردن شاكی اعتراف كردو منكر سرقت گوشی گرانقیمت وی شد .
متهم والیبالیست مدعی بود چاقو متعلق به شاكی بوده و زمانی كه با هم دعوایشان شده، به قصد دفاع از خود آن را گرفته و ضربههایی به وی زده و فكر نمیكرده شدت ضربات باعث شود دوستش به كما برود.
محمد، 20 ساله فرزند سوم خانوادهاش است. تا سوم راهنمایی درس خوانده ومعروف به توخی، شیفته والیبال است. باورش نمیشود حالا كه تا یك قدمی انتخاب شدن برای تیم ملی والیبال پیش رفته این چنین گرفتار شده و ممكن است آینده ورزشیاش را برای همیشه از دست بدهدو هیچ وقت نتواند جا پای سعید معروف والیبالیست تیم ملی بگذارد .
كار میكردی؟
بله. در قهوه خانه برادرم كار میکردم و روزی
40 هزارتومان حقوق می گرفتم.
والیبالیستی؟
بله. از خردسالی شیفته این ورزش بودم و شاید بهخاطر همین ورزش بود كه درسم را رها كردم. در تیمهای مختلف بودم و از یك سال و نیم پیش هم توانستم آنقدر پیشرفت كنم كه عضو یكی از تیمهای معروف والیبال جوانان در پایتخت شوم. حتی با این تیم تا نیمه نهایی مسابقات رفتیم. در پست دریافتكننده قدرتی در تیم والیبال فعالیت داشتم.
تیم ملی هم دعوت شدی؟
همه تلاشم را کرده و به دنبال دعوت به تیم ملی بودم كه این حادثه رخ داد و فكر میكنم همه تلاشهایم با یك اشتباهم از بین رفت و دیگر نتوانم به تیم ملی دعوت شوم.
الگوی خاصی در والیبال داشتی؟
الگویم سعید معروف بود كه از پاسورهای تیم ملی والیبال كشورمان است. همیشه دوست داشتم مثل او باشم .
از روز حادثه بگو.
من با شاكی دوست و هم محلی قدیمی بودیم. 18 روز قبل به باغ آذری رفتیم كه اتفاقی شاكی و دوستش را آنجا دیدم. با هم حرف زدیم، خندیدیم و شوخی كردیم. او كه حالش خوب نبود، عصبانی شد و به من فحش داد كه ناراحت شدم و دعوایمان بالا گرفت. اوچاقویش را بیرون آورد تا مرا زخمی كندكه من برای دفاع از
خودم چاقو را گرفتم و درحالی كه عصبانی بودم، بیش از چهار ضربه به سینه، كتف و كمرش زدم كه زخمی شد وخودم ازترس فرار كردم، باوركنید گوشی اش راسرقت نكردم.
بعد چه شد؟
خیلی ترسیده بودم كه نكند فوت كند و در برابر مجازات قصاص قرار بگیرم. بنابراین ترسیدم و فرار كردم و سرانجام بازداشت شدم. بعد از دستگیری متوجه شدم او مدتی در كما بوده و با تلاش پزشكان زنده مانده است.
تیتر خبرها