حال خوب سفر

حال خوب سفر


می‌گفت: «من سفر كه می‌رم همیشه خونه رو مرتب می‌كنم چون به این فكر می‌كنم كه دیگه برنگردم. نمی‌خوام بعد من خونه شلخته باشه.» راست می‌گفت. خیلی‌هایمان كم و زیاد همینیم. سطل زباله را خالی می‌كنیم تا بو نكند. یخچال را چك می‌كنیم غذای مانده داخلش نباشد. لباسی روی بند رخت نماند كه آفتاب رنگ و رویش را سفید كند. حواس‌مان به گلدان‌هایمان هست كه بی‌آب نمانند. یا كلید خانه را می‌سپریم به كسی یا دنبال راه‌حلی هستیم تا گل‌ها تشنه نمانند و تا برمی‌گردیم شادابی‌شان را حفظ كنند. چون تحمل دیدن بی‌حالی‌شان را هم نداریم چه برسد به مرگ‌شان. می‌خواهیم وقتی به خانه برمی‌گردیم همه چیز در بهترین حالت باشد تا سفر به جان‌مان مزه بدهد. دنیا و زندگی همه‌اش مثل این سفر است. اگر همه چیز را اینجا خوب مدیریت كردیم برای سفر آخرت آماده‌تریم و حال خوب آنجا را پیش‌پیش برای خودمان خریده‌ایم. فَلیتَزَوَّدِ العَبدُ مِن دُنیاهُ لِاخِرَتِهِ وَ مِن حَیاتِهِ لِمَوتِهِ وَ مِن شَبابِهِ لِهَرَمِهِ فَانَّ الدُنیا خُلِقَت لَكم وَ انتُم خُلِقتُم لِلاخِرَه. انسان برای آخرتش از دنیا، برای مرگش از زندگی و برای پیری‌اش از جوانی توشه برگیرد؛ چرا كه دنیا برای شما آفریده شده و شما برای آخرت آفریده شده‌اید.
[مجموعه ورام، ج1، ص۱31]