مسیر ریلی تهران تا سواد کوه یکی از بهترین گزینهها برای گردشگری یک روزه است
گردش روی ریــل تاریخ
ایستاده بر بلندای تاریخ است. سنگینی قطار در ارتفاع 110 متری از زمین عجیب حس میشود؛ پلی كه بیش از 80 سال عمر دارد و هیچ جای آن جوشكاری نشده است. حالا در عصر ابراینترنتی و دنیای فناوری، هر هفته میزبان تحیر مسافرانش است... چشمها به سمت شیشههای بزرگ واگن خیره مانده. مسافران قطار از صندلیها نیمخیز شدهاند و محو تماشای دره هستند. شعف ایستادن بر پل ورسك، از چشمهای ذوقزده و دستهای بر شیشه مانده، پیداست. آنها میخواهند بدانند آیا كارگران راهآهن، مسافران اولین قطار شمال بودهاند؟ مدام برای هم، ماجرای مهندسی را نقل میكنند كه پل را ساخته بود و با خانوادهاش هنگام عبور اولین قطار، زیر پل ایستاده بودند. بعد هم با بهت نگاه میكنند و میپرسند: راست است؟
جا نمونید كه رفتیم!
هیاهوی ایستگاه مركزی راهآهن دیدنی است. كولهپشتیها و چمدانها در حال عبور از بازرسی، چشمهای خیره مانده بر تابلوی اطلاعات، اعلام ساعت حركت قطار، هیجان سفر در جمع مسافران جوان، همه و همه شور سفر را فریاد میزنند. دو خط موازی فولادی، آنها را به خود فرامیخوانند؛ درها بسته میشود، سوت قطار را میزنند و این فصل آغاز یك رویاست.
قطار دیگر شبیه گذشتهاش نیست. بیشتر شبیه یك اتوبوس لوكس است. در فاصله هر دو واگن سرویس بهداشتی مجهزی قرار دارد و از همان ابتدای راه، طرز استفاده از آن را توضیح میدهند. برای آنها كه اولین بار است سوار قطار شدهاند همه چیز جذاب و پیچیده است، حتی دكمههای سرویس بهداشتی.
قطار كه از ایستگاه راهآهن حركت كرد، جاذبهها یكی یكی پیدا شدند؛ اولینش لكوموتیو قدیمی مانده در راهآهن كه جزو اولینها بوده و از خلیج فارس راهی مسیر شمال شده است. قطار از كنار واگن خانه سریع عبور میكند، آنها به طرف دیگر نگاه میكنند تا بدانند آشیانه انقلاب كجاست؛ جایی كه اولین قطارهای تشریفاتی ایران در آن نگهداری میشود و بهتازگی بعد از گذشت 40 سال از انقلاب، مجوز بازدید از آن صادر شده است. این قطارها خاطرههای خاصی دارند و تجهیزاتشان حتی برای آنها كه در راهآهن ایران مشغول كارند هم تازگی دارد .
تاریخ به وقت چای شیرین
صبحانه برای نزدیك 300 مسافر آماده شده و آنها همانطور كه از میان حریم راهآهن تهران در حال عبور هستند و چشمشان در مزارع اطراف است، چای را مینوشند. قصه قند و شكر و چای و راهآهن شنیدنی است. دو سال زودتر از آنكه مصوبه راهآهن در مجلس ایران به تصویب برسد، مالیات قند و شكر و چای از راه رسیده است. ایرانِ بدهكار از زمان قاجار برای رسیدن به دوران نوین باید سراغ شكم مردمی میرفت كه سفره زندگیشان بند نان و پنیر و چای بوده است. شش قران برای هر من چای و دو قران برای هر من قند و شكر. مسافرها در حال نوشیدن چای، تاریخ را كه از زبان راهنما بیرون میتراود، مزه میكنند. این چای و شكر بهای رسیدن به جهان صنعتی است. 405/1 میلیون ریال از همین خوردنیها به جیب دولت آمد تا ریلها به زمین ایران بنشیند. صدای راهنما در گوششان و چای داغ بر لبشان از كنار كارخانه قند ورامین عبور میكنند و باز هم از راهآهن و آدمهایش میشنوند. داستان نیكلای ماركوف روسی كه كارخانه را طراحی كرد و فردریك تالبرگ سوئدی كه آرم دو بال گشوده در حال پرواز راهآهن ایران را به یادگار گذاشتند. این سفر آنها را با خود به تاریخ میبرد و قصهاش شنیدنی است.
روی خط افسانهها
مسافران ریلگردی افسانههای راهآهن شمال را شنیدهاند؛ از ماجرای دهقان فداكار و فانوس معروفش كه در سال 1340 به وقوع پیوست و قصه شد تا ایستگاه پیشوا كه از سال افتتاح راهآهن ایران در 1317 نامش پیشوا شده و این نام را به علاقه پهلوی اول به پیشوای آلمان ربط میدهند. این بار آنها فرصت میكنند تا بعد از ایستگاه گرمسار یكی دیگر از افسانههای راه را بشنوند. بعد از عبور از ایستگاه گرمسار، قطار مقابل كوه اژدها متوقف میشود. یكی از منحصربهفردترین چینخوردگیهای زمینشناسی ایران مقابل چشمان گردشگران است. نوارهای قرمز، سفید و قهوهای موجوار درهم تنیدهاند و شبیه دم اژدها شدهاند. در همه افسانههای جهان، مار و اژدها نشانه بدیهاست، اما این اثر زمینشناسی قدمت قابل توجهی دارد و از همان نشانهها در یادها مانده است. افسانهها میگویند قهرمان اساطیری ایران، رستم در همین كوه با اژدها جنگیده و با كوبیدن اژدها بر كوه، جان اهریمن رفته است و خونش بر دیواره كوه مانده. آنقدر زیبایی و گیرایی جغرافیای راه، مسافران قطار را با خود همراه كرده كه در طول مسیر كمتر چشم از پنجرهها برمیدارند.
وقتی كه قطار بال درمیآورد
تونلها، مسیرها، پلها همه و همه تاریخ را به روایت 80 سال پیش میگویند. مسافران ریلگردی در مسیر راهآهن سوادكوه سختترین، مهمترین و گرانترین مسیر ریلی ایران را طی میكنند. پل ورسك، قصه سه خط طلا و پل دوآب كه سمبل معماری تلفیقی ایرانی و اروپایی است را به چشمان مشتاق گردشگر نشان میدهد. عبور از تونل گدوك، طولانیترین تونل راهآهن كه نزدیك 2880 متر است، مسافران را به یاد كارگرانی میاندازد كه عمرشان را پای این ریلها، تونلها و پلها گذاشتند. آرامگاه اخوت كه یادآور مرگ 60 كارگر در تونل شماره 6 است و ادای احترام گردشگران ریلی به آنها، بخشی از همین تاریخ قطار در ایران است. تونل دو گل برای مسافران، حكم جادو را دارد. قطار هر بار در جهتی خلاف مسیر جاده از تونل خارج میشود و دوباره تغییر مسیر میدهد و ارتفاع از سطح جاده آنقدر زیاد میشود كه انگار به قطار، چوب جادو زدهاند و بال درآورده است. مسافران قطار چشمشان به جاده و مردمی است كه سالهاست همنشین این همسایهاند. مسافر قطار فرصت دارد تا میان عبور از ایستگاهها نام روستا را یاد بگیرد. هر روستا در هر فصل برای خودش مراسمی دارد. روستای انزها یكی از همان روستای بیراه زریندشت و مهاباد است. فصل محرم همه از بیرون روستا میآیند تا تعزیه كهن این روستا را به تماشا بنشینند و بعد از مراسم عزاداری به رسم كهن روستا مهمان سفره امام حسین(ع)
باشند.
مسیر تازهنفس گردشگری
سهم روستای صد ساله شوراب از عبور 80 ساله قطار شمال، تنها صدای چرخها روی ریل و تماشای عبور آن از پل شوراب بود. اما دو سال است مردم روستای شوراب در آخر هفتهها منتظر شنیدن صدای رسیدن قطار هستند. بزرگترین پل درهای شمال، سهم شوراب است و مسافران گردشگری را راهی این روستا كرده است. اسكلت بناهای باقیمانده از بناهای زمان ساخت راهآهن كه معروف به سینما و سربازخانه از زمان جنگ جهانی دوم ماندهاند و حالا جزوی از میراث مشترك راهآهن ایران و روستای شوراب هستند. همینها سبب شدهاند قطار گردشگری رسمش با رسم قطارهای قدیم تفاوت داشته باشد و این توقف در روستا، نفس تازهای به این منطقه دمیده است.
شوراب و جاذبههایش
بازارچه گردشگری شوراب، حال و هوای مردم روستایی دارد كه با پوشش لباسشان یادآور فصل محرم میشوند و سلام و صلواتشان همان رنگ مصفای روستا را برای مهمان دارد. شورابیها با آش گزنه و
سس ازگیل، آش دوغ و سبزیهای خشكشده معطر و ترشی با طعم انار، میزبان گردشگران میشوند. خرید از این بازار جزو برنامه ریلگردی است تا گردشگری نقش اقتصادی خود را ایفا كند و زنان روستا شادی فروش دستبافتههایشان را به خانههایشان میبرند و مسافران هم رویای خاطراتشان با تونل و ریل را ثبت میكنند.