بنویسید بدون قید و شرط  و به حرمت حسین(ع) بخشیدم

پاكسازی ۲۳۰ پاتوق جدید مواد مخدر در تهران

بنویسید بدون قید و شرط و به حرمت حسین(ع) بخشیدم

عصبانیت و كل كل و فحاشی و درگیری خیابانی منجر به قتل؛پرونده قتل مهدی به دست كاوه این طور رقم خورد و متهم در دادگاه كیفری یك استان تهران به قصاص محكوم شد.اما در آستانه ماه محرم، پدر مقتول با حضور در شعبه چهارم دادگاه كیفری،از قصاص قاتل فرزندش گذشت كرد و گفت تنها به حرمت خون حسین(ع) از قصاص گذشت می‌كنم تا متهم آزاد شود و در عزاداری شركت كند و ثوابش به روح فرزندم برسد.

صدای گازدادن موتور و حركت مارپیچ خودروی پژو در خیابان آزادی توجه سرنشینان خودروهای دیگر و حتی عابران را به خود جلب كرده بود. كسی نمی‌دانست درگیری بین آنها از كجا و به چه علت آغاز شده است.اما تشنج بین آنها گویی به همه خیابان سرایت كرده بود. صدای ممتد بوق ماشین‌ها برای این‌كه آنها راه را باز كنند،در خیابان پیچیده بود و وقتی موتور سوار بالاخره خودش را جلوی پژو رساند و متوقفش كرد، همزمان ماشین‌های دیگر متوقف شدند و راننده‌ها از ماشین پیاده شدند تا مانع درگیری شوند.
موتور سواران پیاده شدند و راننده پژو هم پیاده شد. با هم گلاویز شدند و ناگهان یكی از موتور سواران با كارد به سینه راننده پژو زد و در چشم بر هم زدنی سوار موتور شدند و از محل وقوع جرم گریختند.
با كمك مردم، ماجرا به اورژانس خبر داده شد و مهدی، راننده پژو خیلی سریع به بیمارستان لقمان منتقل شد.اما به دلیل شدت جراحت وارد شده و خونریزی شدید، مهدی همان روز یعنی سوم خرداد ماه 96 در بیمارستان جان سپرد.
دستگیری متهمان
با مرگ مهدی، پرونده قضایی مبنی بر قتل او به سرعت گشوده شد و دستگیری متهمان در دستور كار پلیس قرار گرفت. شاهدان حاضر در صحنه وقوع جرم شماره پلاك موتور و مشخصات ظاهری متهمان را در اختیار ماموران قرار داده بودند. به این ترتیب پلیس توانست صاحب موتورسیكلت را دستگیر كند.
مرد جوان كه صابر نام دارد در برخورد با ماموران گفت: «روز درگیری من راكب موتور بودم و دوستم صادق، ترك من نشسته بود. وقتی كه با راننده پژو دعوایش شد، به او ضربه‌ای زد و فرار كردیم.»
صابر نشانی دوستش را به ماموران داد و متهم ردیف اول هم در چنگ قانون گرفتار شد. متهم پس از دستگیری به قتل اقرار كرد و پرونده با صدور كیفرخواست روانه دادگاه كیفری یك استان تهران شده و رای قصاص برای متهم صادر شد. اما چندی بعد با تصمیم ولی‌دم برگ دیگری در پرونده قتل مهدی ورق‌خورد.
در دادگاه
حكم قصاص صادق كه صادر شد، هر روز كارش در زندان دعا كردن بود برای خلاصی از مخمصه‌ای كه خودش رقم زده بود. خانواده‌اش نیز بیرون از زندان از هیچ تلاشی برای جلب رضایت دریغ نمی‌كردند. اما پدر مهدی هر بار به آنها می‌گفت تنها قصاص قاتل فرزندش می‌تواند دل سوخته او را تسكین دهد.
همه چیز در این تب داغ سپری می‌شد تا این‌كه در آستانه محرم پدر مهدی بار دیگر به دادگاه رفت و گفت: «آمده‌ام تا از قصاص قاتل فرزندم اعلام گذشت كنم. بنویسید كه او را بخشیدم. بنویسید بی‌قید و شرط بخشیدم. بنویسید علی‌اصغر فرزند عباس در آستانه محرم از قصاص قاتل فرزندش گذشت كرد.»
هق هق می‌كرد و گریه امانش نمی‌داد. اما در ادامه گفت: «به حرمت خون حسین او را می‌بخشم تا بار دیگر فرصت عزاداری برای سیدالشهدا را پیدا كند و ثواب عزاداری‌اش به روح پسرم برسد.»
حالا متهم برای محاكمه از لحاظ جنبه عمومی جرم بار دیگر به شعبه چهارم منتقل شده و روبه‌روی قاضی ملكی ایستاده و بی‌صدا اشك می‌ریزد.
او در دفاع از خودش می‌گوید: «روز حادثه شیشه مصرف كرده بودم و در حال خودم نبودم. داشتیم با صابر در خیابان با موتور حركت می‌كردیم كه یكدفعه چشمم به داخل پژو افتاد و دیدم كه دختر مورد علاقه‌ام در ماشین است. اول درگیری لفظی بین من و راننده درگرفت. خیلی عصبانی بودم و از دیدن دختری كه دوستش داشتم در ماشین او، خونم به جوش آمده بود. مصرف مواد هم نمی‌گذاشت حالم را درست بفهمم. جلوی ماشین را گرفتم و شروع به فحاشی كردم و گفتم چرا او را سوار كرده‌ای. یكدفعه نمی‌دانم چه شد كاردی را كه در دست صابر بود از او گرفتم و به سینه مهدی كوبیدم.»
متهم كه از شدت ندامت سرش را بالا نمی‌آورد، ادامه داد: «پدر مهدی با بخشش از قصاص مرا تا ابد شرمنده كرد. در این مدت در زندان واقعا به پشیمانی رسیده‌ام و فقط به این فكر می‌كنم كه بعد از آزادی گذشته را جبران كنم. از دادگاه تقاضای تخفیف در مجازات دارم.»
قضات دادگاه بعد از مشورت، متهم را محكوم به تحمل 27 ماه زندان با احتساب روزهای بازداشت محكوم كردند. با این حكم، صادق حكم آزادی‌اش را گرفت تا بتواند به تنها خواسته پدر مقتول عمل كند.